هفت مردان

لغت نامه دهخدا

هفت مردان. [ هََ م َ ] ( اِخ ) به معنی هفت مرد است که کنایه از اصحاب کهف باشد. ( برهان ). || نیز کنایه از اخیار باشد و گویند سیصدوپنجاه وشش اند در شش مرتبه. سیصد از ایشان در یک مرتبه باشند و چهل در یک مرتبه و هفت در یک مرتبه و پنج در یک مرتبه و سه کس در یک مرتبه و بالاتر از اینها قطب است ، قوام عالم به وجود اینهاست. ( برهان ) :
عشق برکرده به مکه آتشی کز شرق وغرب
کعبه را هرهفت کرده ی ْ هفت مردان دیده اند.
خاقانی.
نه نه آن جمع هفت مردانند
من که باشم که هشتمین باشم ؟
خاقانی.
پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تنزیل وحی از هفت قرا...
خاقانی.

فرهنگ فارسی

۱ - حضرت محمد ( ص ) و خلفای راشدین و حسنین را گویند. ۲ - مردان خدا هفت دسته اند که ایشان را هفت مردان گویند. هفت دسته عبارتند از : ۱ - اقطاب . ۲ - ابدال . ۳ - اخیار . ۴ - اوقاده . ۵ - غوث . ۶ - نقبائ . ۷ - نجبائ. نظامی گوید : گردن کش هفت چرخ گردان محراب دعای هفت مردان
(اسم ) مردان خداکه شامل هفت دستهاند: اقطاب ابدال اخیار(یاایمه ) اوتاد غوث نقبائ نجبائ : ((گردن کش هفت چرخ گردان محراب دعای هفت مردان . ) ) (نظامی )

فرهنگ معین

( ~. مَ ) (اِمر. ) مردان خدا که شامل هفت دسته اند: اقطاب ، ابدال ، اخیار، اوتاد، غوث ، نقباء، نجباء.

پیشنهاد کاربران

بپرس