هلی چال

لغت نامه دهخدا

هلی چال. [ هََ ] ( اِخ ) دهی است ازبخش مرکزی شهرستان آمل که 225 تن سکنه دارد. آب آن از چشمه و محصول عمده اش غله ، لبنیات ، عسل و کاردستی زنان شال بافی است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 3 ).

گویش مازنی

/hali chaal/ منطقه ای جنگلی در جنوب بالا جاده ی کردکوی - مرتعی در راستوپی و ولوپی سوادکوه ۳از ارتفاعات بخش یانه سر واقع در هزارجریب بهشهر

پیشنهاد کاربران

اهالی روستا و چو پانان اعصار معتقدن در این محله در دوره ای قبل ار اسلام به دلایل سوق الجبشی وجود مراتع و نیز پنهان بودن از یورش احتمالی دشممنان زرتشتیان ( گبریان ) زندگی میکرده اند و آثار قبر فراوانی داردکه رسم زر تشتییان بود که در مناطق وشیاررهای کوهستان و دخمه هامر ده ای شان را با سلاح و جواهرات شان دفن میکرده اندود ر مناطق "للون""ابرقان""اسپه خاک"وسوته کش" و "مرسه بن" اسفنج" که از اسامی محلی منا طق حومه هلیچال می باشدقبر های فراوانی وجود دارد که در کند و کاو های محلی آثاری هم بدست آمده "انجا را معتقدندگنجچال بنامیم بهتر است نه هلیچال به خاط اینکه چند درخت "هلی" به معنی آوچه وجود دارد مع الوصف تحقیات بیشتر ی طلب می کند که به قول شاعران خوش ذوق :شرح این آه و این خون جگر ***این زمان بگذار تا وقت دگر .
...
[مشاهده متن کامل]

والسلام دکتر عباسعلی صلواتی09111009829

بپرس