همبستگی

/hambastegi/

مترادف همبستگی: ائتلاف، اتحاد، اتفاق، وحدت، یگانگی

معنی انگلیسی:
correlation, affinity, alliance, conjunction, connection, integration, integrity, kinship, liaison, linkup, nexus, solidarity, tie-up, togetherness, union, unity, marriage, correlation

لغت نامه دهخدا

همبستگی. [ هََ ب َ ت َ / ت ِ ] ( حامص مرکب ) هم بستگی. بستگی. پیوند. اتصال و ارتباط بین دو چیز یا دو تن.

فرهنگ فارسی

( اسم ) ارتباط اشیائ ومواد با یگدیگر.

فرهنگ عمید

۱. هم بسته بودن، رابطه.
۲. ارتباط اشیا با یکدیگر.

فرهنگستان زبان و ادب

{correlation} [آمار، ریاضی] معیاری برای سنجش وابستگی خطی بین دو متغیر که مقدار آن بین 1ـ و 1 است

دانشنامه آزاد فارسی

هَمبستگی (Solidarity)
کنفدراسیون ملی اتحادیه های کارگری مستقل لهستان، تشکیل شده در سپتامبر ۱۹۸۰ با رهبری لخ والسا. این سازمان، که از ۱۹۸۱ تا ۱۹۸۹ غیرقانونی بود، پس از آن در انتخابات موفق شد که ریاست حکومت لهستان را به دست گیرد. با بروز شکاف هایی در گروه رهبری جنبش همبستگی، در ۱۹۹۰ جناح سیاسی آن شروع به ازهم پاشیدن کرد و والسا در دسامبر همان سال از ریاست همبستگی کناره گرفت. در انتخابات سپتامبر ۱۹۹۳، همبستگی کمتر از پنج درصد آرای مردم را به دست آورد ولی در ستپامبر ۱۹۹۷، با رهبری ماریان کرزاکلوفسکی، اقدام انتخابات همبستگی۳۴ درصد آرا را کسب کرد و رهبری حکومت ائتلافی بعدی را که نخست وزیر آن یرزی بوزک بود به دست گرفت. همبستگی از دل اختلافات صنعتی، که پیامد تلاش های حکومت لهستان برای بالابردن بهای مواد غذایی بود، سر برآورد. اعتصاب کنندگان، مستقل از حزب کمونیست، جنبش اتحادیۀ کارگری تشکیل دادند و مذاکرات طولانی آنان با حکومت منجر به آن شد که، در ازای پذیرش نقش رهبری حزب کمونیست در لهستان، همبستگی به رسمیت شناخته شود. شکاف های مستمر در جمع رهبری همبستگی به اعلام حکومت نظامی در دسامبر ۱۹۹۱ انجامید؛ اتحادیۀ همبستگی غیرقانونی اعلام شد و رهبران آن دستگیر شدند. والسا در دسامبر ۱۹۸۲ آزاد شد و همبستگی به عنوان سازمانی زیرزمینی به فعالیت خود ادامه داد. درپی موج دیگری از اعتصاباتی که همبستگی دستور آن ها را داده بود و به دنبال مذاکرۀ با حکومت، اتحادیۀ همبستگی بار دیگر در آوریل ۱۹۸۹، قانونی اعلام شد. در انتخابات ژوئن ۱۹۸۹ این اتحادیه تقریباً همۀ کرسی هایی را که اجازۀ احرازشان را داشت به دست آورد و در دولتِ ائتلافی بزرگ، که در سپتامبر ۱۹۸۹ با نخست وزیری تادئوش مازوویتسکیتشکیل شد، شریک بالادست بود. در دسامبر ۱۹۹۰، پس از جدایی زیانبار از مازوویتسکی، والسا به ریاست جمهوری لهستان رسید و اتحادیۀ همبستگی را ترک کرد. در میانۀ ۱۹۹۱، همبستگی با برخی از سیاست های اقتصادی رهبر سابق خود به مخالفت برخاست و از نفوذ ملی آن کاسته شد. در ۱۹۹۱، تعداد اعضای همبستگی۲.۸ میلیون تن بود. موفقیت های همبستگی، در ۱۹۸۹ الهام بخش جنبش های موفقیت آمیز مردمی در دیگر کشورهای اروپای شرقی و نیز تشکیل اتحادیه های کارگری مستقل تری در اتحاد جماهیر شوروی شد.

مترادف ها

sodality (اسم)
همراهی، اتحاد، همبستگی، دوستی، یگانگی

solidarity (اسم)
اتحاد، بهم پیوستگی، همبستگی، همکاری، انسجام، مسئولیت مشترک

cohesion (اسم)
چسبندگی، پیوستگی، همبستگی، جاذبه مولکولی

adhesion (اسم)
توافق، رضایت، الحاق، چسبیدن، طرفداری، الصاق، دوسیدگی، چسبیدگی، انضمام، قبول عضویت، کشش سطحی، همبستگی، الحاق دولتی به یک پیمان

correlation (اسم)
همبستگی، ارتباط، ربط، بستگی دو چیز با هم

فارسی به عربی

التصاق ، اِتِّحادٌ

پیشنهاد کاربران

correlation
همخوانی
توازن
رابطه متقابل بین اشیا واشخاص
ائتلاف، اتحاد، اتفاق، وحدت، یگانگی
وفاق
هم یاری
همدلی. همراهی. اتحاد

بپرس