همت

/hemmat/

مترادف همت: فتوت، والامنشی، آهنگ، تصمیم، عزم، اراده، خواست، سعی، کوشش

برابر پارسی: پشتکار، تلاش

معنی انگلیسی:
ambition, endeavor, enterprise, office, study, effort, aspiration, lofty purpose, magnanimous spirit, goodofficess, efforts

فرهنگ اسم ها

اسم: همت (پسر) (عربی) (تاریخی و کهن) (تلفظ: hemmat) (فارسی: هِمت) (انگلیسی: hemmat)
معنی: اراده، انگیزه، بلند نظری، جوانمردی، آرزو، و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف، بلند طبعی، ( در قدیم ) خواست، ( در تصوف ) توجه قلب با تمام نیروی روحی به خداوند، دعا از صمیم قلب، ( اَعلام ) همت: شهرت محمّد ابراهیم همت [، شمسی] فرمانده ی ایرانی، از مردم قمشه، بنیانگذار کمیته ی انقلاب و سپاه پاسداران آن شهر، در جریان جنگ با عراق از فرماندهان و سازمان دهندگان نیروهای زمینی بود و در حین عملیات جنگی شهید شد، انگیزه و پشتکار قوی برای رسیدن به هدف
برچسب ها: اسم، اسم با ه، اسم پسر، اسم عربی، اسم تاریخی و کهن

لغت نامه دهخدا

همت. [ هَِ م ْ م َ ] ( ع اِمص ، اِ ) همة. اراده و آرزو و خواهش و عزم. ( ناظم الاطباء ) :
همت او بر فلک ز فلخ بنا کرد
بر سر ایوان فکند بن پی ایوان.
خسروانی.
منوچهر کردی بدین پیش دست
نکردی بدین همت خویش پست.
فردوسی.
که باران وی در بهاران بود
نه چون همت شهریاران بود.
فردوسی.
همت های فلکی بینمش
سیرتهای ملکی بینمش.
منوچهری.
همه به کردن خیر است مر ورا همت
همه به دادن مال است مر ورا وسواس.
منوچهری.
در سرش همت ملک نیست. ( تاریخ بیهقی ). از بزرگی همت و سماحت اخلاق وی سزد. ( تاریخ بیهقی ).
تو را که همت دانستن خدای بود
مشو مخالف قول محمد مختار.
ناصرخسرو.
شاید که همتم نبود صحبت جهان
چون نیست جز که مالش من هیچ همتش.
ناصرخسرو.
وگرنه مزد طاعت نیست همت
به مزدش هر کسی باید رسیدن.
ناصرخسرو.
مرد همت نه مرد تهمت باش
چون پیمبر نه ای ، ز امت باش.
سنائی.
همت او را ورای جزء و کل است
که همه آبها به زیر پل است.
سنائی.
همت برفراغ شیر مقصور گردانیدم. ( کلیله و دمنه ). هرکه همت او از دنیا قاصر باشد حسرت او به وقت مفارقت اندک بود. ( کلیله و دمنه ). همت بر اکتساب ثواب آخرت مقصور گردان. ( کلیله و دمنه ).
هر کجا گشت همتی مبذول
بی گمان لعنتی شود پیدا.
ادیب صابر.
خاقانیا ز جیب تجرد برآر سر
وز روزگار دامن همت فروفشان.
خاقانی.
من همه همت بر اسباب سفر دارم مرا
در حضر ساز مهیا برنتابد بیش از این.
خاقانی.
دامن جمع آورید و همت برگمارید. ( ترجمه تاریخ یمینی ). همه اثر برکت همت و نتیجه هیبت سلطان بود. ( ترجمه تاریخ یمینی ).
ساخت از او همت قارون کلاه
از سر آن رخنه فروشُد به چاه.
نظامی.
اوج بلند است در او می پرم
باشد کز همت خود برخورم.
نظامی.
هرکه را یک ذره همت داد دست
کرد اوخورشید را زآن ذره پست.
عطار.
قدر همت باشد آن جهد دعا
لیس للانسان الا ما سعی.
مولوی.
چو همت است چه حاجت به گرز مغفرکوب
چو دولت است چه حاجت به تیر جوشن خای ؟بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

قصد، اراده وعزم قوی، همم جمع
۱ - ( مصدر ) قصد کردن . ۲- خواستن . ۳- ( اسم ) قصد : سفیان گفت : خدای ترا بدین همت نیکو ثواب دهد. ۴ - خواست . ۵ - ( اسم ) اراد. قوی عزم جزم : همت خسروانه آنرا بر امرا و لشکریان قسمت فرمود. ۶ - آرزو خواهش : شکر خدا که هر چه طلب کردم از خدا بر منتهای همت خود کامران شدم . ( حافظ ) ۷ - کوشش سعی . ۸ - کمال مطلوب غایت آرزو . ۹ - دلیری شجاعت . ۱٠- بلند نظری سع. صدر: هم. فضایل انسانی ارواحاصل و هم. شمایل پادشاهی اورا موجود صورتی زیبا وهمتی کامل و شفقتی شامل ... جای داد. ) یا پستی همت . کوته نظری : از دنائت طبع و پستی همت روزها تناول طعام نکند. ۱۱ - فال نیک . ۱۲ - توجه قلب و قصد اوست بجمیع قوای روحانیه بجانب حق برای حصول کمال خود یا برای دیگری ( تعریفات ) : مصطفی گفت : ای بهمت بس بلند رو که شیخت را برون کردم زبند. همت عالیت کار خویش کرد دم نزد تا شیخ را در پیش کرد . ( منظق الطیر ) : شاه منصور واقف است که ما روی همت بهر کجابنهیم . دشمنان را ز خون کفن سازیم دوستان را قبای فتح دهیم . ( حافظ ).
در روغن نهان شدن

فرهنگ معین

(ه مَُ ) [ ع . همة ] ۱ - (مص م . ) قصد کردن . ۲ - خواستن . ۳ - (اِمص . ) اراده ، قصد. ۴ - خواست . ۵ - سعی ، کوشش . ۶ - (اِ. ) ارادة قوی ، عزم جزم . ۷ - بلندنظری ، سعة صدر. ۸ - دلیری ، شجاعت . ۹ - کمال مطلوب .

فرهنگ عمید

۱. قصد.
۲. اراده و عزم قوی.
۳. بلند طبعی.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] بدون تردید همت بلند یکی از نشانه‎های روح بزرگ آدمی است. برنامه‎های اسلامی، انسان‎ها را تشویق می‎کند که روح بلند داشته و خود را محدود به امور پست نکنند.
همت در لغت از ریشه‎ی «همّ» به معنای عزم قوی است. راغب همت را غم و اندوهی دانسته که انسان را ذوب و ضعیف می‎کند

همت در اصطلاح
در اصطلاح علوّ همت عبارت است از سعی و کوشش در تحصیل سعادت و کمال و طلب کردن کارهای بزرگ و عالی، بدون در نظر گرفتن سود و زیان دنیا، به‎طوری که به سبب دست یافتن به منافع دنیوی شادمان نشود و از فقدان آن اندوهگین نگردد بلکه در طریق طلب، از مرگ و کشته‎ شدن و مانند آن‎ها باک نداشته باشد.
حضرت علی(ع) می‎فرماید: بهترین همت‎ها، بلندترین آن‎ها است؛ «خیر الهمم اعلاها».

دون همتی
ضد آن دون همتی است؛ به معنای پستی طبع و قصور همت از طلب کارهای بزرگ و قناعت نمودن به اعمال جزئی که این صفت خبیثه نتیجه کم‎دلی و ضعف نفس است.

نشانه بلندهمتی
...

[ویکی الکتاب] معنی هَمَّتْ: همّت کرد - تصمیم گرفت - قصد کرد
معنی هَمَّ: همّت کرد - تصمیم گرفت - قصد کرد
معنی هَمُّواْ: همّت کردند - تصمیم گرفتند - قصد کردند
ریشه کلمه:
همم (۹ بار)

قصد و اراده. به معنی حزن و اضطراب نیز در قرآن مجید بکار رفته است. . هر امت رسولشان را قصد کردند که بگیرندش. . و قصد کردند آنچه را که نرسیدند. * . یعنی زن قصد کرد یوسف را که از او کام بگیرد و یوسف هم اگر برهان پروردگارش را نمی‏دید زنرا قصد می‏کرد که از او کام بگیرد، برهان ظاهرا همان ایمان و عقیده راسخ یوسف «علیه‏السلام» بود، یوسف بشری بود دارای غریزه جنسی اگر ایمان راسخ نداشت مثل آن زن بوی تمایل می‏کرد. * . یعنی گروهی را فکر خودشان مضطرب و ناراحت کرده بود و در باره خدا گمان ناحق می‏بردند.

دانشنامه عمومی

همت (داراب). همت یک روستا در ایران است که در استان فارس واقع شده است. [ ۱] همت ۱۱۰ نفر جمعیت دارد.
عکس همت (داراب)

همت (عرفان). همت ( به انگلیسی: Diligence  ; Zeal ) جوشش یا همت، سعی و کوشش است که برای انجام کاری صورت می گیرد، و به آرزوها و تصمیمات گفته می شود. همت اصطلاحاً عبارت است از قصد و توجه دل به تمام قوای روحانی و هدایت آنها به سوی حق برای وصول به کمال برای خود یا برای دیگران.
همت عالی به معنی عزم راسخ و قوی است.
این واژه به اخلاص نسبت به شیء یا شخص معینی نیز گفته می شود و به این معنی مترادف حماسه ( پهلوانی ) و حمیّت و جوانمردی است. [ ۱]
جمع کردن توجه و اراده به واسطه قوت روحانیت نفس را «همّت» گویند[ ۲]
عکس همت (عرفان)

همت (فیلم ۲۰۰۳). همت ( به هندی: Dum ) فیلمی محصول سال ۲۰۰۳ و به کارگردانی ایشوار نیواس است. در این فیلم بازیگرانی همچون ویوک اوبروی، دیا میرزا، آتول کولکارنی، گویند نامدو، موکش ریشی، سوشانت سینگ، شبا آکاشدپ، یاشپال شارما و یانا گوپتا ایفای نقش کرده اند.
عکس همت (فیلم ۲۰۰۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

اراده

پیشنهاد کاربران

همت: انگیزه و پشتکار برای انجام دادن کاری تا رسیدن به خواسته؛ این واژه در اوستایی: humata؛ در پهلوی: humat بوده و عربی نیست.
همت میتونه به معنای ۱_ یاری خواستن وکمک و ۲_ طلب دعای خیر هم استفاده بشه مثل این بیت حافظ در معنای شماره ۲ ( همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس که دراز است ره مقصد و من نو سفرم ) و یا این بیت عارف قزوینی در معنای شماره ۱ ( همت از باد سحر می طلبم گر ببرد خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است )
واژه همت
معادل ابجد 445
تعداد حروف 3
تلفظ hemmat
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم، اسم مصدر ) [عربی: همّة، جمع: هِمَم]
مختصات ( ه مَُ ) [ ع . همة ]
آواشناسی hemmat
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
...
[مشاهده متن کامل]

منبع لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی عمید
فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های سره
فرهنگ فارسی هوشیار

نام یکی از بزرگترین و طولانی ترین بزرگراه های تهران که شرق تهران را به غرب آن متصل می کند،
با اینکه مسافتی از شرق این بزرگراه را بزرگراه زین الدین نامیده اند باز اهالی تهران و غیره آن را هم به همین نام همت یا "ادامه شرقی همت" می نامند تا از سردرگمی جلوگیری شود
سرواژه ای جدید مخفف
هزار میلیارد تومان
با توجه به اینکه اینن سرواژه لغتی جدید است، هنوز بیشتر در نوشتار استفاده می شود و کمتر در گفتار و از همین رو هنوز جامعه پارسی زبان تلفظ یکسان و مورد پذیرش آن را بر گزیده است، با این حال کاربردشکل هِمِت، نظر به سادگی آن در آینده محتمل تر است.
همت : اراده قوی همراه مساعی جدی برای رسیدن به هدف
مخفف هزار میلیارد تومان
همت: قصد و اراده
پایمردی
هِمِت ب معنای هزار میلیارد تومان
ب کسره و بدون تشدید
بلند همتی:بزرگی هدف
همت:هدف، خواسته
نه هر درخت تحمل کند جفای خزان
غلام همت سروم که این قدم دارد
حافظ
همتم بدرقه راه کن ای طایر قدس /که دراز است ره مقصد و من نوسفرم
دوست عزیزی اشتباه نوشتند شعر رو / در اینجا همت به معنای دعا از صمیم قلب و طلب دعای خیر از جبرییل معنی بیت است
کوشش
تلاش کلمه فارسی نیست که نوشتید برابر فارسی
در دهخدا و عمید گفته این از تالاش ترکی هست
و کلن توضیح داده ترکی هست جعل نکنید؟!
ماده ( ها _ میم و میم ) که فعل ماضی مؤ نث غایب ( همت ) از آن مشتق شده به معنای تصمیم و عزمی است که در دل برای کاری جزم کرده باشی .
اذ همّت طائفتان منکم ان تفشلا و اللّه ولیهما.
تلاش فارسی نیست که بخواهد برابر فارسی همت شود
رجوع شود به
دهخدا
معین
عمید
تلاش لغتی است ترکی
هم معنی کلمه های
سیما. افزون . ضایع. برخاست. همت
کلمه هُمَت یک واژه اوستایی و زرتشتی است. در دین زرتشتی ( هُمَت، هوخت، هورَشت ) گفتار و کردار و پندار نیک است. در نیایشگاه چک چک اردکان یزد و هم چنین در واژه نامه های اوستایی می توانید این سه واژه را ببینید.
...
[مشاهده متن کامل]
ولی هِمَت در زبان عربی به معنای اراده می باشد، چون معنی این واژه در اوستایی و عربی با هم دیگر متفاوت است با قاطعیت نمی توان گفت که این واژه از زبان پارسی به عربی رفته است.

همت
( ه ) ان قطعا به ( هزار ) اشاره دارد اما ( م ) می تواند اشاره به ( میلیون ) یا ( میلیارد ) کند اما چون ( همت ) همتش بلند است باید به ( میلیارد ) اشاره کند و ( ت ) ان معلوم است که تومان است نه ریال. البته بسیار به جاست که گفته شود به نقش عبدالناصر همتی رییس بانک مرکزی روحانی در بی ارزش کردن پول ملی ایران هم اشاره می کند که یک همت نیز، بهای گذشته ی قبل ازاین دولت ناتوان را ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

هزار میلیارد
یک �همت� مساوی ۱۰۰۰ میلیارد تومان است
خواستن ، اراده
با سپاس از آرشا گرگین که جستاری کوچک در باره واژه "مت" و نقش آن در ساخت بسیاری از واژگان پارسی را بازگو کردند. و امید که جستاری بیشتر از ایشان و دیگر زبان شناسان داشته باشیم.
با تخلصم می اید
این واژه ایرانیست
همت = هومت = هو ( خوب، خب ) مت ( اندیشه، فکر )
نمونه های دیگر از هو
هومن = بهمن = هو ( خوب، به ) من ( منش، خیم )
هوتن = هو تن ( بدن، کالپد )
هنر = هونر = هو نر ( نیرو، توان، قدرت )
...
[مشاهده متن کامل]

هوخت = هو خت ( کت یا گت که در ریشه گفتنست و کتاب نیز از همین ریشه است )
هورشت = هو رشت ( رشد، رویش، انجام، کرد )
هورا = هورام = بهرام = هو رام ( آرامش، رامش، آسایش ) = پیروزی
نمونه های دیگر از مت
زهمت = زه ( زهر، بد، دژ ) مت ( اندیشه )
تهمت = توهمت = توه ( اندوه ( انتوه ) ، زجر ) مت
متن = مت ن ( پسوند بستگی )
متانت = مت ان ( پسوند هالت، چهره، شکل ) ات ( پسوند بستگی )
متین = مت ین ( پسوند ساختن )
نعمت = نومت = نو ( تازه، خوب، کنون ) مت

نام یکی از شهدا
تلاش و اراده

نیرو عزم و اراده
شهامت. غیرت. قصد. بزرگی. تلاش. اختیار. امید. اراده
لایک یادتون نره
اهمیت؛اهمیت دادن؛توجه؛توجه کردن؛همت داشتن؛
در بیت ، بیشتر معنی دعای خیر و عزم و تلاش داره
تلاش ، کوشش
۱: قصد، اراده و خواستن، آرزو
مثال: تو را که همت دانستن خدای بود / مشو مخالف قول محمد مختار ( ناصر خسرو )
۲: سعی و کوشش
مثال: همت اگر سلسله جنبان شود / مور تواند که سلیمان شود ( وحشی بافقی )
...
[مشاهده متن کامل]

۳: نگاه ویژه ی پیر و مراد و مرشد در حق مرید و سالکِ خود و دعای ویژه برای او که مُمِدّ و یاری دهنده ی سالک درطی کردن راه دشوار عرفان است
مثال: همتم بدرقه ی راه کن ای طایر قدس / که دراز است ره مقصد و من نوسفرم ( حافظ )
بهر آسایش سخن کوتاه کن / درعوضمان همتی همراه کن ( مولوی )
دریا و کوه در پی و من خسته و ضعیف / ای خضرِ پی خجسته مدد کن به همتم ( حافظ )
همّت خواستن: کمک خواستن و یاری طلبیدن، دعای خیر خواستن
مثال: همت از باد سحر می طلبم گر ببرد / خبر از من به رفیقی که به طرف چمن است ( ع. ق )
بر سر تربت ما چون گذری همت خواه / که زیارتگه رندان جهان خواهد بود ( حافظ )

در اشعار به معنی "" توجه قلب با تمام نیروی روحی به خداوند و دعا از صمیم قلب "" هم می تواند باشد.
هومت ، اندیشه نیک
تلاش، اختیار، امید
قصد. . . اراده و عزم قوی
در شعر می تواند به معنی توجه، عنایت، کمک نیز بدهد
مانند شعر حافظ که می گوید
همتم بدرقه راه کن ای باید قدس
که دراز است ره مقصد و من نو سفرم
بزرگی
شهامت و غیرت

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٤٠)

بپرس