هونر
هنر در سانسکریت سونارا و فقط در اثر تورکی اویغوری مانی هونر لحاظ شده .
از لحاظ ساختاری هون و ار هست که ار به وفور در کلمات تورکی مورد استفاده است و معنی برتر میاره . .
هون :
... [مشاهده متن کامل]
تمامی آفرینش. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )
روش و گرانباری. ( منتهی الارب ) ( آنندراج )
( صوت ) کلمه ای است که برای تأکید گویند.
( آنندراج )
تورکان هون .
کلمه تأکید و کلمه استکراه است. ( غیاث اللغات ) :
پیش آمده در رهش دو وادی
یک آتش بد یکیش گلگون
آواز آمد که رو در آتش
تا یافت شوی به گلستان هون.
مولوی
عزیزی فرمودند اوستای چهار هزار ساله ! عزیز قدیمیترین سند اوستا ششصد ساله است که اون هم از شرق هند توسط آبراهام دوپرون یافت شده و توسط او هم گویشی از سانسکریت لحاظ شده .
اطلاعات غلط و بی اساس پخش نکنیم .
هنر: توانایی یا توانمندی های ذاتی که باعث می شود دارنده ی آن کار یا کارهایی انجام دهد یا چیزی یا چیزهایی بیافریند که دیگران نمی توانند و نشانگر برجستگی و برتری او در زمینه یا زمینه های نسبت به دیگران است.
... [مشاهده متن کامل] هنر در سنسکریت سونره sunaraا ( دلپسند، دلنشین ) ؛ در اوستایی: هونره hunara ( نیروی خوب ) ؛ در پارتی، مانوی و پهلوی: هونر hunar با همان معنی اوستایی.
هنر : مهارت داشتن در برجسته ساختن زیبایی و وادار نمودن کسان به درنگ کردن و اندیشیدن برای رسانیدن پیام های سازنده و عبرت آموز به دیگران
زیبایی
معرفت دانایی
بزرگی
در شوره زار دانه اگر سبز می شود
از چرخ بخت اهل هنر سبز می شود
روزی که برف سرخ ببارد ز آسمان
بخت سیاه اهل هنر سبز می شود
صائب تبریزی
هُنَر
این واژه ی پارسی از دو بخش ساخته شده :
هُنَر : هُ - نَر
هُ : همان واژه ی هو = هوب/ خوب ، نیک است
نَر : همان نیرو ( نیر - او ) یا نَرگی / نِرگی = انرژی است که در زمان های دیرین به مَرد هم می گفتند ، ولی مینه ی آغازین آن نیرو / انرژی است ، که زَن هم آن را دارد ، بُنابَراین :
... [مشاهده متن کامل]
هونَر / هُنَر : positive energy = انرژی مثبت:
نیروی سازنده / اَهورایی
در برابر : دُشنَر / دُژنَر = انرژی منفی :
نیروی وِیرَنده / اَهریمنی
در بخشهای اوستا که مربوط به ۴۰۰۰ سال پیش بوده واژه هونرا گفته شده
که واژه هو به معنای خوب و واژه نرا هم به معنی نری و نیرو میباشد
هنر در پارسی باستان از دو واژه زیر درست شده
هو = خوب، نیک
نرا = مرد، نیروی
پارسی باستان= huv nara
huv = نیک، خوب
nara = مرد
در مجموع به مهنای نیکی یا خوبی مردان است
دانشنامه ی بریتانیکا هنر را به عنوان �استفاده از توانایی و تخیل در خلق آثار زیبا، محیطی یا تجاربی که می توان با دیگران تقسیم کرد� تعریف می کند.
�هنر = توان و مهارت خلق زیبایی�
به همین خاطر واژه های معادل زیر ( به عنوان مترادف ) پیشنهاد می شوند:
... [مشاهده متن کامل]
هنر = خوش خیالی، نیک بهره، خوش پنداره
هنر در شاهنامه، مترادف جنگاوری و در مقابل حیله گری است.
هنر : صنعت ، فن
حرفه، فن، مهارت، تخصص، برتری، شایستگی، نقطه قوت
فند= فن= هنر، هونر، هونرا، سونره، نرنیک، نیرم، نرمنش
تَرَنُم= موسیقی، موزیک
دبیره = خط
رُخشار= سینما
رُخش انگاری= عکاسی= ناتیاد
مهراز= معمار=رازپ، رازاب ومِهرازی= معماری
نخاشی= نقاشی
نخشیک= گرافیک
نمایش=تاآتر
یکی از معانی هنر فضیلت و شایستگی است.
هنر نوای نفسساز و ضرب نغاره است
هنر درود به خورشید است هنر درود بامدادی و درود پسین است که در نغاره خانه معابد دین مهر پرستی نواخته می شد.
نوازندگان درود بامدادی و درود پسین را با نوای هی نار، هی نار ، . . . . هونره هنو سر میدادند.
... [مشاهده متن کامل]
مصداق هی حتی مطلع فجر.
هی نار کوتاه شده و به هنر تبدیل گشته به معنی درود به نور، سلام به نار و نور ، سلام به خورشید.
هنر : سپاسگزارم خدایم
در موسیقی کهن لری جنوب و بختیاری نوایی بسیار دلنواز و شاد وجود دارد به نام ( هوناراهنو، هوناراهنو ) و نوعی دیگر ( هی نای نای ترینا ) و به معنی شکر و سلام به خدایم است در ادامه این موسیقی علت شکر گذاری بیان میشود که خوشحالی به خاطر ازیاد مال ، پیروزی در جنگ و . . . است.
... [مشاهده متن کامل]
کلمه هنر از ( هونارا هنو ) گرفته شده است و به معنی سپاس گزارم خدایم است.
ریشه ی واژه ی art در انگلیسی به معنی #هنر ، خود واژه های هنر و اردم در فارسی به معنی هنر ✅
اول متن زیر را بخوانیم :
/~ Fa/OFa hunar هنر sanat, marifet, erdem ~ Ave hunara - erkeklik, erdem, virtus � Ave hu - /hao - iyi Ave nar - er, erkek/
... [مشاهده متن کامل]
هنر از دو بخش هون ار ساخته شده است.
هون را از اوستایی از هو به معنی خوب و مقدس یا خوشبخت خیرمند گفته است. ( هون را مربوط به ترکان هون و حتی واژه خوب هم میدانند. )
در صورتی که نه هون و نه ار هیچکدام ربطی به فارسی ندارد و جز کلمات دخیل در زبان آن ها هستند.
�n ər
به احتمال بسیار زیاد *ه* قبل �n بنا بر تلفظ و راحتی اضافه شده است. ♦️
اون به معنی جلو
و ار به معنی مرد و در اینجا به معنی برتری ، سربلندی است. ( مردانگی - انسانیت - ارلیک - کیشیلیک )
اون را اگر پیشرفته و بهتر یا برتر بدانیم به تفسیر ' خوب ، مقدس ، والام مقام میتواند وارد اوستایی شود.
پس هونر به معنی :
سربلندی پیشرفته ، بزرگی ، برتری ، و سرافرازی است.
واژه اردم هم به معنی هنر و هم به معنی غیرت آمده است و مربوط به برتری و سربلندی انسانی است. ( سربلندی میتواند غیرت و شرف باشد یا هنر باشد. )
به صورت art وارد زبان انگلیسی شده است.
هنر:
دکتر کزازی در مورد واژه ی "هنر " می نویسد : ( ( هنر با همین ریخت در پهلوی به کار می رفته است پنداشته شده است که این واژه از دو پاره ی هو ( =نیک ) / نر ساخته شده است و در بنیاد، به معنی" نرنیک " است: پهلوانی نَیْرَم و نرمنش که نیک از شایستگی ها و توانهای رزمی برخوردار است. ) )
... [مشاهده متن کامل]
( ( پسر بد مراورا یکی خوبروی
هنرمند و همچون پدر نامجوی. ) )
( نامه ی باستان ، جلد اول ، میر جلال الدین کزازی ، 1385، ص 237. )
هنر به معنی خوش شانسی ، اقبال، خوشبختی ، اتفاق خوب ،
"و بزرگتر هنر آن بود که ( سیل ) پل را با دکان ها از جای بکند و آب راه یافت"
تاریخ بیهقی ، دکتر فیاض ۱۳۸۴ ص ۳۴۲
هنر در زبان سانسکریت سونره می باشد در تغییرات زبانی در زبان اوستاتی س به ه تبدیل گشته و سو به هون تغییر یافته و هون نر یا هنون نره که به معنای نیک مرد یا نیک زن می باشد کم کم به هنر مبدل شد.
👁🗨 هنر
پارسی باستان: هونرا
پارسی پهلوی: هونر
پارسی نوین: هنر
واژه "هنر" از دو بخش هو ( =خوب ) و نر ( =مرد ) ساخته شده است و در کل به معنی "خوبی آدمی" می باشد که او را از کسان دیگر برتر می سازد.
هنر نزد ایرانیان است و بس
هنر برتر از گوهر آمد پدید
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٣)