هود

/hud/

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

هود. ( اِ ) رکو و لته سوخته را گویند که بر بالای سنگ آتش زنه نهند و چخماق بر آن زنند تا آتش در آن افتد. || جامه ای را نیز گفته اند که نزدیک به سوختن رسیده و زرد شده باشد. ( برهان ).

هود. ( ع اِ ) جهودان. ( منتهی الارب ). یهود، و گفته اند ج ِ هائد است و سپس یهود رابدان خوانده اند و بر این پایه لفظ عربی است. اما نیز گفته اند که مانند الفاظی چون نوح و لوط از زبانهای دیگر به عربی وارد شده است و بعید نیست که در این معنی مخفف «یهود» باشد به حذف یاء. ( اقرب الموارد ).

هود. [ هََ وَ ] ( ع اِ ) ج ِ هَوَدَة. ( منتهی الارب ). رجوع به هودة شود.

هود. [ هََ ] ( ع مص ) توبه کردن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ). || پشیمان شدن. ( منتهی الارب ). || به حق بازگشتن. || جهود شدن. ( منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

هود. ( اِخ ) نام سوره یازدهم از کلام اﷲ مجید که شامل 123 آیه است.

هود. ( اِخ ) دهی است از دهستان بیدشهر شهرستان لار. دارای 489 تن سکنه ، آب آن از چاه و محصول عمده اش غله و صیفی و کار دستی مردم آنجا گلیم بافی است. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7 ).

هود. ( اِخ ) هودبن شالخ بن ارفحشدبن سام بن نوح. این نسبی است که مؤلف حبیب السیر برای او ذکر کرده و نام پدرش را مؤلف منتهی الارب عابر نوشته است. اصطخری نوشته است که قبر این پیامبر در حضرموت است. ( یادداشت مؤلف از مسالک اصطخری ). پیامبری است که مطابق آیه 65 سوره اعراف بر قوم عاد فرستاده شده است. ابواسحاق نیشابوری نویسد: «این عادیان مردمانی بودند بلندبالا و ضخیم و اصل ایشان از زعورا بود از مرحاش داماد نوح علیه السلام و مسکن ایشان به ناحیت یمن بود تا به شام. و کافر گشته بودند تا آنگاه که حق تعالی هود را به ایشان فرستاد به رسالت ، و ایشان بت پرست بودند و بتان کرده بودند از سنگ کنده شصت ارش به کوه اندر. و هود علیه السلام هم از میان ایشان بود و از دختر نوح بود که نامش زینا بود. ایشان را چهل وهفت سال دعوت کرد،نگرویدند و معجزات می نمود نپذیرفتند... و گویند پیش از رسالت با ملک ایشان دوستی داشت و گویند با ایشان انبازی داشت به تجارت ، و انباز را به لغت یمن برادرگویند. در قرآن هود برادر قوم عاد خوانده شده است. هود گفت : یا قوم اعبدوا اﷲ. گفت : مکنید که عذاب آید شما را. گفتند: چه عذاب آید ما را؟ و ما بدین قویی ، و خانه های ما بدین قویی ، و خانه های ما در کوه است. هرچند پند داد نپذیرفتند و گفتند: تو ما را برهانی بنمای بی حجتی و معجزه ای درست نیاید. ما به گفتار مجردروی از خدایان خویش نگردانیم و به تو نگرویم. آنگاه گفتند نکشیم تو را و در بلا اندازیم تو را که تو خویشی و پیوسته ای ما را ولیکن بر تو می ترسیم از خدایان ما که تو را بلا رسانند... هود گفت که من توکل بر خدای کرده ام ( قرآن 54/11 و 56 )... آنگاه گفت : هرچه بتوانید کردن بکنید... شما قول ناصحان را درست ندارید. چون فرمان نکردند و هلاک ایشان نزدیک شد، آنگاه قصد هود کردند به جفا کردن و آزردن. هود دعا کرد، اجابت آمد. چون اثر عذاب بدیدند بگریختند و به دشت بیرون شدند. باد بر ایشان غلبه کرد. پایها بر زمین زدند و دو ارش بر زمین فروبردند گفتند: اکنون باد با ما چه تواند کردن ؟... هفت هشت شب باد بر سر ایشان می جست و همه از سرما خشک شدند و ساقهاشان به زمین بماند. پس چون هلاک شدند، آن تنی چند که گرویده بودند به سلامت بیرون ماندند و آن مالها مانده بود، همه بسوخت و چهارپایان خشک شدند. پس از آن هود بیست وهفت سال بزیست آنگاه بمرد و آن گروه که مسلمان بودند از بقیت عادیان سوی عجم رفتند. و عجم سام بن نوح را بود به یک روایت. و در تفسیر گویند به یمن افتادند و گویند که یمن و زمین کنعان از نسل ایشان بود. و از پس هود و عاد به دویست سال ملک تعالی صالح را به ثمود فرستاد». ( قصص الانبیاء چ بنگاه ترجمه و نشر کتاب صص 40-42 ) : بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نام پیغمبر قوم عاد . سوره یازدهم از قر آن کریم بنام اوست .
( اسم ) کهنه ای که بربالای سنگ آتش زنه نهند وچخماق بر آن زنند تا آتش گیرد.
توبه کردن پشیمان شدن

فرهنگ معین

[ عب . ] (اِ. ) سورة یازدهم از قرآن کریم دارای صد و بیست و سه آیه .
[ انگ . ] (اِ. ) وسیله ای که برای تهویة هوای آشپزخانه در بالای اجاق خوراک پزی تعبیه شود، هوابر. (فره ).
(اِ. ) = هوده : آتشگیره .

فرهنگ عمید

یازدهمین سورۀ قرآن کریم، مکی، دارای ۱۲۳ آیه.
۱. لتۀ سوخته که روی سنگ آتش زنه بگذارند و چخماق بزنند تا آتش بگیرد، آتش گیره.
۲. جامه ای که نزدیک به سوختن رسیده و زرد شده باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی الکتاب] معنی هُودٌ: ازپیامبران الهی علی نبینا وعلیه السلام و پیامبر قوم عاد
معنی عَادٌ: نام قوم حضرت هود (علی نبینا وعلیه السلام)(مردمی عرب از انسانهای ما قبل تاریخ بوده و در جزیره زندگی میکردهانددرقرآن کریم از آنان به "عاد اولی" تعبیر شده ، و از آن به دست میآید که عاد دومی نیز بوده ،مردمی بودهاند که در احقاف زندگی میکردند و احقاف که جم...
ریشه کلمه:
هود (۲۱ بار)

[ویکی فقه] هود (ابهام زدایی). هود ممکن است در معانی ذیل به کار رفته و یا اسم برای اشخاص ذیل باشد: • سوره هود، یازدهین سوره قرآن و از سور مکی• حضرت هود، از انبیاء بزرگ الهی و برانگیخته شده در میان قوم عاد
...

[ویکی شیعه] هود (پیامبر). هود پیامبر قوم عاد و از پیامبرانی که نامشان در قرآن آمده است. نام هود هفت بار در قرآن بیان شده است. او را از نوادگان حضرت نوح می دانند. هود از قوم عاد بود که داستان عذابشان در قرآن آمده است. قوم عاد با وجود نعمت های فراوان مشرک بودند. بنابر آیات قرآن، خداوند بعد از ایمان نیاوردن قوم عاد، باد سرد شدیدی برای آنان فرستاد که آنان را همچون تنه های نخل از زمین بلند می کرد. از قوم عاد تنها حضرت هود و چند نفر از مؤمنان زنده ماندند.
برخی مدعی شده اند که داستان حضرت هود و قومش در هیچ یک از کتاب های آسمانی نیامده و فقط قرآن کریم به این داستان اشاره کرده است.
حضرت هود یکی از ۲۶ پیامبری است که نام او در قرآن کریم آمده است. خداوند هفت مرتبه از هود(ع) در قرآن کریم یاد کرده است.

دانشنامه عمومی

هود (اوز). هود، روستایی از توابع بخش بیدشهر ، شهرستان اوز در استان فارس ایران است.
این روستا در شمال شهر اوز و در مسیر اوز به جهرم و در ۹۲ کیلومتری جنوب شرقی جهرم واقع شده است. این روستا از روستاهای تاریخی ایران به شمار می آید که قدمتی بالا دارد. گویند در دوران قدیم روستا شهری بزرگ بوده است.
دارای ۳۴۷ خانواده و جمعیت ۱۳۱۴ نفر جمعیت می باشد که عمده ی مردم آن از اهل سنت و از شاخه شافعی یعنی از پیروان امام محمد ادریس شافعی هستند. زبان ایشان فارسی است و به گویش اچمی تکلم می کنند.
اَچُمی از گویش های به جا مانده از زبان فارسی پهلوی، مربوط به دوره ساسانیان و پیش از آن می باشد و یکی از هفت ریشه اصلی زبان فارسی کنونی است. امروزه به خاطر تفاوت های زیادش با زبان پارسی معیار به عنوان یک زبانِ مستقل از شاخهٔ زبان های ایرانی تبار جنوب غربی قلمداد می شود. اچمی بیدشهری نواده پارسی میانه محسوب می شود. این زبان به خاطر نگه داشتن واژگان بسیاری از پارسی میانه، زبانی خالصتر از زبان پارسی مدرن است و حتی هنوز ارتباط نزدیکی با پارسی باستان دارد. [ ۱] [ ۲] بیشتر ساکنان جنوبی استان فارس و هرمزگان به این گویش صحبت می نمایند. اچمی از گویش های فارسی تبار یعنی متعلق به شاخه جنوب غربی زبان های ایرانی است. نام این گویش از کلمه اچم که به معنای برویم - بروم - می روم، می باشد، که به علت استفاده فراوان این لفظ در یاد دیگر فارسی زبانان می ماند. این گویش در جای جای منطقه جنوب به شکل های متنوعی خود را نشان داده و نمود کرده است که بیشتر این تفاوت ها در تلفظ واژگان است. گویش اچمی لهجه های بسیار فراوانی را در بر می گیرد. گرچه به زبان همه ساکنان لارستان، لاری گفته می شود، این زبان در جای جای این منطقه نمودهای گوناگونی دارد که بیشتر این تفاوت ها در تلفظ واژگان است. زبان لارستانی بیش از چندین لهجه را دربر می گیرد: لاری، فرامرزی، بشکردی، کُوخِردی، خُنجی، اسیری، اِوَزی، جناحی ( جمسی ) ، گَوده ای، گِراشی، فیشوَری، فداغی، بیخه ای ، و بَستَکی. در بسیاری از مناطقی که به این گویش صحبت می کنند، کلمات و واژگانی خاص نسبت به بقیه مناطق اطراف خود به کار می برند که در بعضی موارد تأثیر گرفته از زبان های هندی، انگلیسی، پرتغالی و عربی است که به علت مراودات بسیار زیاد مردم این مناطق با کشورهای مختلف می باشد.
این روستای بزرگ، شامل امکانات زیر است:
عکس هود (اوز)

هود (تهویه). هود ( به انگلیسی Fume hood ) مکنده موضعی در قسمت ابتدایی سیستم تهویه بوده و در اشکال مختلف با توجه به نیازهای مختلف به تهویه به کار برده می شود. کار اساسی هود تأمین گستره ای از مکش هوا به منظور دریافت مؤثر آلاینده و انتقال آن به درون هود می باشد.
هودها به طور کلی به سه دسته خانگی، صنعتی و آزمایشگاهی تقسیم می شوند.
هودهای خانگی شامل: فن، فیلتر، لامپ و برد الکترونیکی بوده و مجموعه قطعات کاملاً در محفظه هود قرار می گیرند و هوای آلوده توسط یک کانال به بیرون منتقل می شود.
هود خانگی به سه نوع کتابی، تخت و شومینه ای تقسیم می شود.
در هودهای صنعتی عموماً فن در خارج از سیستم قرار می گیرد و فن هوای آلوده را از طریق دهانه هود و سپس کانال به بیرون منتقل می کند. هودهای صنعتی به دو دسته زیر تقسیم می شوند:
هودهایی هستند که منبع تولید آلاینده یا فرایند را به طور کامل یا نسبی ( بخشی از آن را ) محصور می کنند. هودهای آزمایشگاهی یا اتاقک های رنگ پاشی نمونه ای از هودهای محصورکننده ای است که بخشی از فرایند را فرا می گیرند.
هودهایی هستند که در نزدیک منبع آلاینده و بدون محصور کردن آن قرار می گیرند. شکاف هایی که در طول لبه مخازن یا دهانه های باز مستطیل شکلی که در بالای میزهای جوشکاری قرار می گیرند نمونه ای از هودهای بیرونی محسوب می شوند.
در این نوع هودها، دریچه هایی برای ورود هوا در صورت بسته بودن در هود طراحی شده است.
در این نوع هودها، جریان هوا به داخل هود بصورت اختصاصی تامین میشود.
بدلیل خطرناکی این ماده، هودی منحصرا برای این ماده طراحی و ساخته شده است.
سه دسته در عمودی، در افقی و در افقی - عمودی وجود دارد.
عکس هود (تهویه)عکس هود (تهویه)

هود (شلسویگ هولشتاین). هود ( به آلمانی: Hude ) یک شهر در آلمان است که در نوردفرایسلند واقع شده است. [ ۲] هود ۲۰۸ نفر جمعیت دارد.
عکس هود (شلسویگ هولشتاین)عکس هود (شلسویگ هولشتاین)عکس هود (شلسویگ هولشتاین)

هود (کلاه). هود ( به انگلیسی: Hood ) نوعی کلاه است که بیشتر قسمت سر و گردن و گاهی صورت را پوشش می دهد. این سرپوش ها بیشتر دو طرف و بالای سر را می پوشانند و چهره شخص مشخص است اما با برخی از آن ها می توان با بندهایی حتی بخش هایی از چهره را نیز پوشاند ( همانند هنگام سرما یا برای پنهان شدن ) . در برخی موارد، این نوع پوشش ( با شکلی دیگر ) توسط گروه های جنایت کار که می خواستند چهره شان مخفی بماند استفاده شده است.
پیشینه استفاده از هود به زمان های خیلی قدیم برمی گردد و گاهی بسیار شبیه به مدل های امروزی آن بودند.
عکس هود (کلاه)عکس هود (کلاه)عکس هود (کلاه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

هُود
(جمع هائد از مصدر هَ وَ دَ، به معنای پشیمان شدن، یهودی شدن؛ نیز، به عقیدۀ برخی فرهنگ نویسان، مخفف واژۀ یهود) در قرآن، نخستین پیامبر از پنج پیامبر قوم عرب، پیامبر قوم عاد. در قرآن از رسالت هود و سرگذشت قومش سخن رفته (اعراف، ۶۵ـ ۷۲؛ هود، ۵۰ـ ۶۰؛ شعراء، ۱۲۳ـ ۱۳۹؛ الحاقه، ۴ و ۶). همچنین یازدهمین سورۀ قرآن «هود» نام دارد (← هود،_سوره). برخی مفسران قرآن او را با عابر، مؤسس قوم عبری (یهود) یکی دانسته اند. حضرت هود با عده ای بسیار از منکران مواجه شد و عدۀ کمی از او پیروی کردند. خداوند قوم هود را عذاب کرد تا آن جا که سه سال دچار قحطی و خشکسالی شدند. عده ای از مردم برای درخواست باران، به مکه رفتند و به درخواست آنان طوفانی عجیب برپا شد و تمام قبیله، جز هود و پیروانش، هلاک شدند. قبر هود را نزدیک چاه برهوت، در حضرموت و نیز در مسجد اموی دمشق و معروف تر از همه در خانۀ کعبه دانسته اند.

جدول کلمات

یهود

پیشنهاد کاربران

چون هوده به معنای اتش گیره است و آتشگیره در زمان خود یکی از مهمترین نیازها بوده است واگر کسی هوده نداشته نمی توانسته آتش روشن کند ودر تاریکی می مانده است به همین علت ترکیب ( بیهوده ) یعنی بدون اتشگیره را ساخته اند
kitchen hood
🕋 ترتیب سوره های قرآن کریم:
1 ) سوره فاتحه ( حمد )
2 ) بقره
3 ) آل عمران
4 ) نساء
5 ) مائده
6 ) انعام
7 ) اعراف
8 ) انفال
9 ) توبه ( برائت )
10 ) یونس
11 ) هود
12 ) یوسف
...
[مشاهده متن کامل]

13 ) رعد
14 ) ابراهیم
15 ) حِجر
16 ) نحل
17 ) اِسراء ( بنی اسرائیل )
18 ) کهف
19 ) مریم
20 ) طه
21 ) انبیاء
22 ) حج
23 ) مؤمنون
24 ) نور
25 ) فرقان
26 ) شعراء
27 ) نمل
28 ) قصص
29 ) عنکبوت
30 ) روم
31 ) لقمان
32 ) سجدة
33 ) احزاب
34 ) سبأ
35 ) فاطر
36 ) یس
37 ) صافات
38 ) ص
39 ) زمر
40 ) غافر
41 ) فصّلت
42 ) شوری
43 ) زخرف
44 ) دخان
45 ) جاثیه
46 ) احقاف
47 ) محمد
48 ) فتح
49 ) حجرات
50 ) ق
51 ) ذاریات
52 ) طور
53 ) نجم
54 ) قمر
55 ) الرحمن
56 ) واقعه
57 ) حدید
58 ) مجادله
59 ) حشر
60 ) ممتحنه
61 ) صف
62 ) جمعه
63 ) منافقون
64 ) تغابن
65 ) طلاق
66 ) تحریم
67 ) مُلک
68 ) قلم
69 ) حاقه
70 ) معارج
71 ) نوح
72 ) جن
73 ) مزّمّل
74 ) مدثر
75 ) قیامه
76 ) انسان
77 ) مرسلات
78 ) نبأ
79 ) نازعات
80 ) عبس
81 ) تکویر
82 ) انفطار
83 ) مطففین
84 ) انشقاق
85 ) بروج
86 ) طارق
87 ) اعلی
88 ) غاشیه
89 ) فجر
90 ) بلد
91 ) شمس
92 ) لیل
93 ) ضحی
94 ) شرح
95 ) تین
96 ) علق
97 ) قدر
98 ) بینه
99 ) زلزله ( زلزال )
100 ) عادیات
101 ) قارعه
102 ) تکاثر
103 ) عصر
104 ) همزه
105 ) فیل
106 ) قریش
107 ) ماعون
108 ) کوثر
109 ) کافرون
110 ) نصر
111 ) مسد
112 ) اخلاص ( توحید )
113 ) فلق
114 ) ناس

آتش گیره
اصلا خوب نبود
هوده با حذف هاء آخر میشود هود که معنی راستی دارد و درستی چنانچه بیهوده معنی ناراستی و کژی دارد و حذف هاء در بسیاری دیگر از واژگان نیز اتفاق می افتد و بعید نیست
شاید: مکنده، هواکش، یا هوابری که گفته شد
سر به راه
هود آشپز خونه
کاپوت ماشین
شنل
ثنا گچپزیان
9ساله
هوابر
هود = هدایت یافته
هود: هود نام پیامبرقوم عادکه ازنسل حضرت نوح ( ع ) بود.
هود. ( ع اِ ) جهودان . ( منتهی الارب ) . یهود، و گفته اند ج ِ هائد است و سپس یهود رابدان خوانده اند و بر این پایه لفظ عربی است . اما نیز گفته اند که مانند الفاظی چون نوح و لوط از زبانهای دیگر به عربی وارد شده است و بعید نیست که در این معنی مخفف �یهود� باشد به حذف یاء. ( اقرب الموارد ) .
هود ( ع ) پیامبرقوم عاد
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٥)

بپرس