هیئت

/hey~at/

مترادف هیئت: حالت، نهاد، وضع، ریخت، شکل، صورت، ظاهر، قیافه، نشان

برابر پارسی: انجمن، دسته، ریخت، گروه

معنی انگلیسی:
figure, form, aspect, body of men, board, council, party, astronomy, carriage, commission, panel, gestalt

فرهنگ اسم ها

فرهنگ معین

(هَ ئَ ) [ ع . هیئة ] (اِ. ) ۱ - شکل ، صورت ، حال ، کیفیت . ۲ - علم نجوم .

فرهنگ عمید

۱. کیفیت، شکل، و صورت چیزی، حال، شکل، صورت.
۲. عده و دسته ای از مردم.
۳. (نجوم ) علمی که دربارۀ ستارگان بحث می کند، ستاره شناسی.
* هیئت دیپلماتیک: تمام سفیران و اعضای سفارتخانه ها در پایتخت یک کشور، کوردیپلماتیک.
* هیئت منصفه: (حقوق ) گروهی که طبق قانون در دادگاه حاضر شده و پس از مشاهدۀ جریان دادرسی به بی گناهی یا گناهکار بودن متهم رٲی می دهند.

فرهنگستان زبان و ادب

[روان شناسی] ← گشتالت

دانشنامه اسلامی

[ویکی اهل البیت] این صفحه مدخلی از کتاب فرهنگ عاشورا است
نوعی تشکل مذهبی، بر محور عزاداری برای سیدالشهدا و ائمه اطهار علیهم السلام.
مجموعه هایی از مردم هر محله، در شهرها یا روستاها که برای سوگواری و روضه خوانی نسبت به امام حسین علیه السلام به ویژه در ایام عاشورا تشکیل می شود.
هیئت، سنتی دیرپا و مردمی است و با بودجه علاقه مندان به امام حسین علیه السلام تشکیل می یابد. در طول سال هم فعالیت می کند و جلسات هیئت برگزار می گردد. اما روز عاشورا، برای سینه زنی و عزاداری از حسینیه یا محله بیرون می آیند و به حرمها و امامزاده ها و تکیه ها می روند.
هر هیئت، نام خاص و پرچم و علامت ویژه دارد. هیئت های عزاداری، گاهی متوسلین به یکی از ائمه یا شهدای کربلا هستند. هیئت، که نوعی سوگواری گروهی است، در قدیم هم رایج بوده و شیعیان به صورت جمعی نوحه خوان و با تشکیلات طعام، به زیارت قبر امام حسین علیه السلام می رفتند.
امام صادق علیه السلام به فائد حناط که خبر این گونه زیارت های جمعی را باز می گفت، فرمود: هر کس قبر حسین علیه السلام را زیارت کند، در حالی که به حق او آشنا باشد، خداوند گناهان گذشته و آینده او را می آمرزد.
جواد محدثی، فرهنگ عاشورا، نشر معروف.

مترادف ها

format (اسم)
قطع، هیئت، نسبت، قالب، اندازه شکل

commission (اسم)
انجام، ماموریت، حکم، هیئت، تصدی، فرمان، حق العمل، کمیسیون، حق کمیسیون

physique (اسم)
ترکیب، ساختمان بدن، هیئت، هیکل، سازمان بدن

corps (اسم)
سپاه، لشکر، گروه، دسته، هیئت

astronomy (اسم)
ستاره شناسی، علم نجوم، هیئت، علم هیئت، فلکیات

configuration (اسم)
ترتیب، هیئت، پیکر بندی، شکل، پیگربندی، قواره، وضعیت یا موقعیت

hue (اسم)
نما، صورت، هیئت، فریاد، رنگ، چرده، شکل، تصویر

attitude (اسم)
هیئت، گرایش، طرز برخورد، حالت، روش و رفتار

panel (اسم)
هیئت، قطعه، تابلو، تشک، قاب عکس، صفحه هیئت، قاب سقف، نقاشی بروی تخته، نقوش حاشیه دار کتاب، اعضای هیئت منصفه، قطعه مستطیلی شکل، عرق گیر

staff (اسم)
تیر، هیئت، چوب پرچم، پرسنل، کارکنان، کارمندان، چوبه، اعضاء، چوب بلند، افسران و صاحب منصبان

پیشنهاد کاربران

Expedition
جمعش
( هیآت ) هیآت. [ هََ ی ْ ] ( ع اِ ) ج ِ هیأت. ( غیاث اللغات ) ( مفاتیح العلوم خوارزمی ) . رجوع به هیأت شود.
هنگ
کارگروه
اما برای عزاداری اما حسین باید از نوادگان استفاده کرد
حریص ؛محل تولد
Corps
Party
Procession
اگه هیئتی مثل هیئتای محرم مد نظرمون باشه باید از procession استفاده کنیم
واژۀ هیئت عربی و به معنی شـکل و صورت چیزی و نیز به معنی عـده و دسـته ای از مردم است. جمع هیئت نیز هیأت اسـت و نباید یکی را به جای دیگری به کار برد.
کمیسیون
به معنیه دسته ی مردمی هم میشه گفت همون میگیم هیئت عزاداری امام حسین

بپرس