واجب العرض

لغت نامه دهخدا

واجب العرض. [ ج ِ بُل ْ ع َ ] ( ع ص مرکب ) مطلب مهمی که اظهار آن لازم بود. ( ناظم الاطباء ). در تداول مردم واجب العرضم یعنی مطلب مهمی دارم. || کسی که دارای چنین مطلبی باشد. ( ناظم الاطباء ) : و کشیک خانه در دولت خانه را به جهت دیوان وزراء اعظم بنا گذاشته اند که عامه خلایق واحب العرض ، خود را به خدمت وزراء اعظم عرض توانند نمود. ( تذکرةالملوک چ 2 ص 6 ).

فرهنگ فارسی

۱ - کسی مطلبی دارد که لازم است بعرض مخدوم یا بزرگی برساند : قربان . واجب العرضم ۲ ٠- مطلبی که باسد بعرض برسد : دارم دو سه حرف واجب العرض هر چند جای این بیانست ٠ ( وحشی بافقی )
مطلب مهمی که اظهار آن لازم بود در تداول مردم واجب العرضم یعنی مطلب مهمی دارم .

فرهنگ عمید

۱. ویژگی کسی که مطلبی دارد و واجب است به عرض برساند.
۲. ویژگی مطلبی که باید به عرض برسد.

پیشنهاد کاربران

بپرس