وارداوار

دانشنامه عمومی

وارداوار یا وارتاوار ( به زبان ارمنی Վարդավառ - به زبان لاتین Vardavar ) ، ( به زبان ارمنی، پایتساراگربوتیون - Պայծառակերպություն ) ، یکی از جشن های مهم کلیسای حواری ارمنی و از جشن های مشترک آشوریان و ارمنیان است.
یکی از کهن ترین جشنهای مشترک آشوریان و ارمنیان می باشد که آشوریان آنرا نوسردیل یا نوسرد می گویند. بیشتر محققانی که اعیاد پیش از مسیحیت ارمنیان را بررسی کرده اند، جشن وارداوار را جشن مربوط به الهه آستقیک می دانند.
«وارتاپت ملیک پاشایان» در «کتاب پرستش ایزد بانو آناهید، چاپ ایروان ۱۹۶۸ میلادی» می نویسد:
«وارداوار در زبان سانسکریت به معنی وارت ( آب ) ، وار ( پاشیدن ) و شستن است. بدین سان وارداوار به معنی آب پاشی است. »
«غوند آلیشان» واژه وارداوار را از ریشه وارد می داند و با جشن آستقیک در پیوند می بیند.
«ارمنیان با گفتن و جشن گرفتن وارداوار در پایان سال، در روزهای افزوده که آغاز ماه آگوست است و در فلات ارمنستان هنوز خنکی بهاران وجود دارد، خود را وقف آستقیک می کردند. »
ارمنیان به هنگام برگزاری جشن آستقیک به آن ایزدبانو گل نثار می کردند. در روایتی گفته می شود که گل سرخ قبلاً به رنگ سفید بوده است، سپس روزی که خار گل سرخ پای آستقیک را زخمی کرد و خون او بر گل چکید، گل رنگ عوض کرد و دیگر همیشه به رنگ سرخ است. از پرندگان نیز کبوتر به او منسوب بوده چون بنابر روایات کتبی در روز برگزاری جشن وارداوار که مخصوص اوست، بنابر عادت کبوتر هوا می کردند. در آن روز به او گل سرخ هدیه می کردند، و در آن روز مردم به همدیگر آب می پاشیدند.
باستان شناسان در حفاریهایی که در نقاط مختلف ارمنستان ( سوان، آراگاتس و گارنی ) به عمل آوردند، تندیسهای مار و ماهی کشف کردند. ارمنیان به این گونه تندیسها «ویشاب» می گویند. مار و ماهی در ارمنستان باستان سمبل آب بود.
دگرگونی سیما ( به ارمنی:آیلاگربوتیون ) یا درخشندگی سیمای مسیح ( به ارمنی:پایتساراگربوتیون ) ، یکی از جشن های مهم کلیسا است که ( وارداوار ) نیز می نامند و یکی از پنج جشن بزرگ کلیسای ارمنی است. گریگور روشنگر فرمود که به جای این جشن بزرگ اساطیر، جشن درخشندگی سیمای مسیح بر فراز کوه طبریه را قرار دهند.
انجیل ها، دگرگونی سیمای عیسی را این گونه شرح می دهند:
«عیسی به همراه پطرس، یعقوب پسر زبدی و یوحنا از شهر دور می شود و برای نیایش به کوه می رود؛ و در حالی که عیسی نیایش می کرد، نور خورشید درخشنده شد و جامه اش چون برف سپید شد. اندکی بعد، موسی و الیاس نیز نمایان شدند و با او سخن گفتند. چهره عیسی چنان درخشان و نورانی شد که سراسر کوه را غرق در نور کرد. حواریون از این درخشندگی از خواب سنگین بیدار شدند و چهره درخشان استاد خود و آن دو کس را دیدند که عیسی با آنان به گرمی سخن می گفت. پتروس حواری بهت زده و دستپاچه جرات یافت که سکوت را بشکند و بگوید:استاد، خوب است که ما این جا بمانیم. او پیشنهاد کرد که سه سایبان فراهم کنند. در آن دم، ابری روشن آنان را فرو پوشاند و حواریون وحشت زده به زمین افتادند. از میان پرتوهای نور بانگی رمزآلود شنیده شد:او پسر عزیز من است، و من از او خشنودم. او را فرمانبرداری کنید. عیسی به حواریون نزدیک شد و گفت:برخیزید، نترسید. حواریون آهسته به بالا نگریستند و تنها استاد خود را دیدند. »
عکس وارداوارعکس وارداوارعکس وارداوارعکس وارداوارعکس وارداوار
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس