وحی

/vahy/

مترادف وحی: الهام، پیام غیبی

برابر پارسی: آگاهیدن

معنی انگلیسی:
inspiration, revelation, afflatus, oracle, voice

لغت نامه دهخدا

وحی. [ وَح ْی ْ ] ( ع اِ )آواز که در مردم و غیر آنان باشد. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ) ( آنندراج ). || اشارت. ( منتهی الارب ) ( اقرب الموارد ) ( مهذب الاسماء ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). || کتابت. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). نبشته. ( مهذب الاسماء ). مکتوب. ( اقرب الموارد )( ناظم الاطباء ). نامه. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ناظم الاطباء ). رساله. ( اقرب الموارد ). || هرچه به دیگری فرستی و اندازی. ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). هرآنچه کسی به دیگری فرستد و بدان القاء کند هرچه باشد. ( ناظم الاطباء ). || پیغام. ( منتهی الارب ) ( غیاث اللغات ) ( آنندراج ) ( مهذب الاسماء ). || سخن پوشیده. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). کلام خفی. الهام. ( دهار ). سخن پنهان. ( مهذب الاسماء ). سخن نرم. ( غیاث اللغات ). اعلام در خفا. ( اقرب الموارد ) ( کشاف اصطلاحات الفنون ). || پیغام خدا. ( غیاث اللغات ). پیغام خدا و الهام. ( ناظم الاطباء ). || هرچیز که به دیگری کنی تا بداند چگونه است و سپس غلبه یافته است بر آنچه که خداوند به پیمبران خود القاء میکند. ( از المنجد ) ( اقرب الموارد ). || آنچه از جانب خدای تعالی به سوی انبیاء القاء شود. ( ناظم الاطباء ). هرچه از کلام یا نبشته یا پیغام یا اشاره که به دیگری القاء و تفهیم کنی وحی نامیده میشود و در اصطلاح شرع کلام خداوند است که بر پیغمبر نازل میگردد. وحی بر دو قسم است وحی ظاهر،وحی باطن. اما وحی ظاهر بر سه گونه است اول آنچه برزبان فرشته رود و پیغمبر آن را شنود قرآن از این قبیل است. دوم آنچه واضح گردد به اشاره فرشته بدون آنکه بیان و کلام در میان باشد چنانکه پیغمبر فرمود، روح القدس نفث فی روعی و سوم الهام ، و تمام این اقسام بطور مطلق حجت است به خلاف الهام اولیاء که بر دیگران حجت نیست و وحی باطن آنچه به وسیله رأی و اجتهاد حاصل میگردد. ( از کشاف اصطلاحات الفنون ) :
چه گفت آن خداوند تنزیل و وحی
خداوند امر و خداوند نهی.
فردوسی.
من چه کردم اگر بدان جاهل
نفرستاد وحی رب الناس.
ناصرخسرو.
بریده شد پس از آن وحی ششصد و سی سال
سیاه شد همه عالم ز کفر و از کافر.
ناصرخسرو.
پس از تحصیل دین از هفت مردان
پس از تنزیل وحی از هفت قرا.
خاقانی.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

اشاره کردن وسخن پنهانی بکسی گفتن ودردل اوافکندن، آنچه ازجانب خداوندبرپیغمبران الهام شود، اشاره، وپیغام ونامه
( اسم ) پیام خدا به پیغمبر : علمائ دین حق مرعلم طب را و عمل نجوم را همی دلیل اثبات نبوت کنند بر فلاسفه که برنبوت وحی را منکرند. یا وحی منزل . پیامی که ازجانب خدا به پیغمبر رسد.
جمع وحی

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (اِ. ) آنچه از طرف خدا بر پیغمبران نازل شود.

فرهنگ عمید

۱. آنچه از جانب خداوند بر پیغمبران الهام شود.
۲. [قدیمی] آنچه از جانب غیرخدا به کسی الهام شود: وحی شیطان.
* وحی مُنزل: پیامی که از جانب خداوند به پیغمبر رسیده باشد.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] «وحی به معنای اشاره سریع است و به همین جهت به کارهای سریع وحی گفته می شود و به سخنان رمزی و آمیخته با کنایه که با سرعت رد و بدل می گردد نیز این واژه اطلاق می گردد که گاه با اشاره و گاه با کتابت حاصل می شود. سپس به معارف الهیه که به انبیاء و اولیاء القاء می گردد واژه وحی اطلاق شده است». یکی از مسایل مهم در مبحث نبوت مساله وحی است؛ وحی، بیانگر طریق ارتباط پیامبران با جهان غیب و راه دریافت دین و شریعت آسمانی است. در این جا، پس از واژه شناسی وحی و کاربردهای قرآنی آن، به بررسی ویژگی های وحی نبوت و دیدگاه هایی که در این باره مطرح شده است می پردازیم.
از آن چه لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی گفته اند، به دست می آید که دو نکته در این واژه ملحوظ است:۱. خفاء و پنهانی.۲. سرعت و تندی.زیرا ابن فارس در این باره گفته است: «وحی، تعلیم پنهانی است» و راغب اصفهانی گفته است: «وحی، اشاره سریع است، و به همین جهت به آن چه با رمز و اشاره بیان می شود، وحی می گویند.» بنابراین، نتیجه می گیریم که واژه وحی در لغت عبارت است از نوعی آموزش و القای معنا به دیگری، به صورت سریع و نا آشکار.
وحی در اصطلاح
معنای اصطلاحی: وحی اصطلاحی ارتباطی معنوی است که برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال با عالم غیب برقرار می شود. پیامبر گیرنده ای است که پیام را به واسطه همین ارتباط و اتصال از فرستنده آن؛ یعنی خداوند، دریافت می کند و جز او هیچ کس شایستگی و توان چنین دریافتی را ندارد. به گفته مرحوم علامه طباطبائی: «وحی یک نوع سخن گفتن آسمانی است که از راه حسّ و تفکر عقلی درک نمی شود، بلکه درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد به مشیت الهی پیدا می شود و دستورات غیبی را که از حس و عقل پنهان است از وحی و تعلیم الهی دریافت می کند».
انواع وحی بر پیامبران
۱.القاء معنا و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی.۲. سخن گفتن با پیامبر از پس پرده مانند داستان شجره طور که موسی (علیه السلام) سخن خدا را از ناحیه درخت می شنید.۳. القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند بی کم و کاست به یکی از انبیاء ابلاغ نماید.
کاربردهای قرآنی وحی
...

[ویکی شیعه] وحی، ارتباطی معنوی و ناشناخته، بین شخص پیامبر با عالم غیب که در نتیجه آن پیام الهی به پیامبر منتقل می شود. در این ارتباط، گاه واسطه ای در کار است و گاهی بدون هیچ واسطه ای، انتقال پیام انجام می شود. این فرایند که در اصطلاح علم کلام، وحی تشریعی و رسالی نامیده می شود، مخصوص پیامبران است و با الهام و تحدیث تفاوت دارد. در دوره معاصر، این بحث مورد توجه متفکران قرار گرفته است و تحلیل های جدیدی از فرایند وحی ارائه شده است که بیشتر بر اساس تجربه دینی است.
وحی از نظر لغوی، به معنای اشاره سریع سرعت و القای پنهانی مطلبی به دیگران آمده است.

[ویکی اهل البیت] «وحی» در لغت به معنای اشاره کردن، نوشتن، الهام، کلام پنهانی و هر چیزی است که به دیگری القاء می شود.
"راغب اصفهانی" می گوید: ریشه وحی به معنای اشاره تند و سریع است، از این رو هر کاری که به سرعت انجام گیرد وحی نام دارد و این ممکن است در کلامی رمزی و کنایه ای باشد. امّا در اصطلاح، الهامات غیبی خدای سبحان به فرستادگان خویش را وحی می گویند.
واژه «وحی» در قرآن شریف در چهار معنا استعمال شده است:
«و َأَوْحَینَآ إِلَی أُمِ ّ مُوسَی أَنْ أَرْضِعِیهِ فَإِذَا خِفْتِ عَلَیهِ فَأَلْقِیهِ فِی الْیمِ ّ وَ لَا تَخَافِی وَ لَا تَحْزَنِی إِنَّا رَآدُّوهُ إِلَیکِ وَ جَاعِلُوهُ مِنَ الْمُرْسَلِینَ» (سوره قصص/ 7) به مادر موسی وحی کردیم که طفل خود را شیر بده و اگر ترسیدی که فرعون گزندی به او رساند او را در نیل رها کن.
«وحی» و «الهام» با وجود شباهتی که بین آنهاست، در مواردی از یکدیگر متمایز می شوند، از جمله این که:
شایع ترین کاربرد وحی یعنی وحی به پیامبران، حدود هفتاد بار در قرآن به کار رفته است. این نوع از وحی، پدیده ای است مرموز که در قالب های عقلی بشر نمی گنجد.
شناخت حقیقت وحی تنها برای کسی ممکن خواهد بود که آن را دریافت کرده است. بنابراین پیامبران الهی تنها کسانی هستند که به واسطه ارتباط شهودی با عالم غیب، معرفت به وحی خواهند داشت و دیگران تنها آثار و علائم وحی را خواهند فهمید.

[ویکی الکتاب] معنی وَحْیٌ: وحی - القا و فهماندن معنی به شخصی به صورتی که از دیگران پوشیده باشد- الهام (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موار...
معنی أُوحِیَ: وحی شده
معنی لَمْ یُوحَ: وحی نشده و نمی شود
معنی نُوحِی: وحی می کنیم
معنی نُوحِیهِ: آن را وحی می کنیم
معنی نُوحِیهَا: آن را وحی می کنیم
معنی یُوحِیَ: که وحی کند
معنی وَحْیِنَا: وحی کردن ما - وحی ما (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک ...
معنی أَوْحَیٰ: وحی نمود-اشاره کرد(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی...
معنی أَوْحَیْتُ: وحی کردم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و ...
معنی أَوْحَیْنَا: وحی کردیم(وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و...
معنی وَحْیُهُ: وحی آن (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل" و و...
معنی یُوحُونَ: القاء می کنند - وحی می کنند (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و او...
معنی یُوحَیٰ: وحی می شود (وحی در اصل به معنای اشاره سریع است البته اشاره ای از جنس کلام و به صورت رمزگویی .به همین جهت ازاین کلمه در القای معنا به نحو پوشیده از اغیار استعمال می شود، کلمه وحی در موارد القای معنا در فهم حیوان از طریق غریزه " و اوحی ربک الی النحل"...
ریشه کلمه:
وحی (۷۸ بار)

«وحی» در قرآن معنای وسیعی دارد و منحصر به وحی هایی که بر پیامبران نازل می شده نیست، بلکه الهاماتی که به قلب افراد می شود نیز از مصداق های آن است، لذا درباره مادر موسی نیز تعبیر به وحی شده و حتی به غرائز و الهامات تکوینی حیواناتی همچون زنبور عسل نیز کلمه وحی گفته شده است.
این احتمال نیز وجود دارد که: منظور از این واژه در سوره «مائده» وحی هایی باشد که به واسطه مسیح(علیه السلام) و با پشتوانه معجزات برای آنها فرستاده می شد.
اصل وحی، چنان که «راغب» در «مفردات» می گوید، «اشاره سریع» است خواه با کلام رمزی باشد، و یا صدای خالی از ترکیب کلامی، و یا اشاره با اعضاء (با چشم و دست و سر) و یا با نوشتن. از این تعبیرات، به خوبی استفاده می شود که در «وحی» اشاره از یکسو و سرعت از سوی دیگر، نهفته شده، و به همین دلیل، برای ارتباط مرموز و سریع انبیاء با عالم غیب، و ذات پاک پروردگار، این کلمه استخدام شده است. در قرآن مجید، و لسان اخبار «وحی» به معانی مختلفی به کار رفته است، گاه در مورد انبیاء، گاه در انسان های دیگر، گاه در مورد ارتباط های رمزی میان انسان ها، و گاه ارتباط مرموز شیاطین و گاه در مورد حیوان ها.

[ویکی فقه] وحی (اسلام). «وحی به معنای اشاره سریع است و به همین جهت به کارهای سریع وحی گفته می شود و به سخنان رمزی و آمیخته با کنایه که با سرعت رد و بدل می گردد نیز این واژه اطلاق می گردد که گاه با اشاره و گاه با کتابت حاصل می شود. سپس به معارف الهیه که به انبیاء و اولیاء القاء می گردد واژه وحی اطلاق شده است».
از آن چه لغت شناسان عرب در تعریف واژه وحی گفته اند، به دست می آید که دو نکته در این واژه ملحوظ است:۱. خفاء و پنهانی.۲. سرعت و تندی.زیرا ابن فارس در این باره گفته است: «وحی، تعلیم پنهانی است»
ابن فارس، احمد، مقاییس اللغه، ج۶، ص۹۳.
معنای اصطلاحی: وحی اصطلاحی ارتباطی معنوی است که برای پیامبران الهی جهت دریافت پیام آسمانی از راه اتصال با عالم غیب برقرار می شود. پیامبر گیرنده ای است که پیام را به واسطه همین ارتباط و اتصال از فرستنده آن؛ یعنی خداوند، دریافت می کند و جز او هیچ کس شایستگی و توان چنین دریافتی را ندارد. به گفته مرحوم علامه طباطبائی: «وحی یک نوع سخن گفتن آسمانی است که از راه حسّ و تفکر عقلی درک نمی شود، بلکه درک و شعور دیگری است که گاهی در برخی از افراد به مشیت الهی پیدا می شود و دستورات غیبی را که از حس و عقل پنهان است از وحی و تعلیم الهی دریافت می کند».
علامه طباطبایی، محمدحسین، قرآن در اسلام، ص۸۵، قم، دفتر انتشارات اسلامی، ۱۳۷۵،چاپ هشتم.
۱.القاء معنا و مقصود بر قلب پیامبر بدون واسطه فرشته وحی.۲. سخن گفتن با پیامبر از پس پرده مانند داستان شجره طور که موسی (علیه السلام) سخن خدا را از ناحیه درخت می شنید.۳. القاء امری به فرشته وحی تا او وحی الهی را از جانب خداوند بی کم و کاست به یکی از انبیاء ابلاغ نماید.
حجتی، محمدباقر، تاریخ قرآن کریم، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۷۲، چاپ ششم، ص ۳۱.
...

[ویکی فقه] وحی (القای الهی). القای مطلبی از سوی خداوند تعالی به پیامبران را وحی الهی گویند.
«وحی» در لغت به معانی مختلفی آمده که جامع آن ها، اعلام و آگاهی مخفیانه و سریع است.راغب در تعریف وحی می گوید:«اصل الوحی، الاشارة السریعة».ابن منظور نیز می گوید:«وحی» اشاره، نوشته، نامه ، الهام ، کلام پوشیده و هر مفهومی است که به غیر خود می رسانی.«وحی» در اصل به معنای تند و سریع بوده و «امر وحی» به معنای امر سریع آمده است. از آن جا که فهماندن مطلبی با رمز و اشاره ، سریع صورت می گیرد، درباره آن «وحی» به کار می رود. سپس کلمه «وحی» تعمیم یافته و به هر نوع فهماندن پنهانی (خواه پنهان بودنش از نظر صدا باشد و خواه به خاطر نحوه بیان مطلب) اطلاق شده است.«وحی» در اصطلاح به معنای القای مطلبی از سوی خداوند تعالی به پیامبران است؛ خواه باواسطه و خواه بی واسطه باشد؛ اعم از آن که دیگران بشنوند یا نشنوند؛ خواه از طریق نوشته باشد که پیامبران ببینند یا مطلبی باشد که به قلبشان الهام شود؛ چه در خواب صورت گیرد و چه در بیداری.
وحی در قرآن
وحی در قرآن به چهار معنا آمده است:۱. اشاره پنهانی و پوشیده؛۲. هرگونه شعور و آگاهی غریزی و فطری؛ مانند وحی در آیه شریفه (وَاَوْحَی رَبُّکَ اِلَی النَّحْلِ اَنِ اتَّخِذِی مِنَ الْجِبَالِ بُیُوتًا...) ؛۳. الهام نفسی و درونی که انسان آن را درمی یابد اما منشا و خاستگاه آن شناخته شده نیست: (وَاَوْحَیْنَا اِلَی اُمِّ مُوسَی اَنْ اَرْضِعِیهِ فَاِذَا خِفْتِ عَلَیْهِ فَاَلْقِیهِ فِی الْیَمِّ وَلَا تَخَافِی وَلَا تَحْزَنِی...). ؛۴. وحی رسالتی (مختص پیامبران): (نَحْنُ نَقُصُّ عَلَیْکَ اَحْسَنَ الْقَصَصِ بِمَا اَوْحَیْنَا اِلَیْکَ هَذَا الْقُرْآنَ...). وحی به این معنا، بیش از هفتاد بار در قرآن آمده است.
اقسام وحی
وحی در یک تقسیم کلی بر دو گونه است:۱. وحی تکوینی ؛ ۲. وحی تشریعی .عالی ترین شکل وحی، وحی تشریعی است که به انبیا بر اساس نیاز بشر به هدایت الهی ابلاغ شده و از شاخصه های نبوت است و به طرق گوناگونی به پیامبر ابلاغ می شود. آغاز نزول وحی به پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله وسلّم شب قدر ماه رمضان (سال چهل و یکم ولادت حضرت) در غار حرا بوده است.
عناوین مرتبط
...

[ویکی فقه] وحی (قرآن). یکی از صفات قرآن وحی است.
از جمله اسامی و صفات قرآن «وحی» است. واژه «وحی» دو بار بر قرآن اطلاق شده است: ۱. (اِنْ هُوَ اِلَّا وَحْیٌ یُوحَی)؛ «این سخن بجز وحیی که وحی می شود نیست»؛ ۲. (قُلْ اِنَّمَا اُنذِرُکُم بِالْوَحْیِ...)؛ «بگو من شما را فقط به وسیله وحی هشدار می دهم».
وجه تسمیه
اطلاق وحی بر قرآن به لحاظ آن است که پیامبر صلی الله علیه و آله وسلّم معارف قرآن را از سوی خداوند به صورتی دریافت می کرد که برای دیگران غیرمحسوس و پنهانی بود.

دانشنامه عمومی

وحی (آلبوم). وحی ( به انگلیسی: The Oracle ) نام پنجمین آلبوم رسمی گروه هوی متال امریکایی گادسمک است. [ ۱] این آلبوم به تهیه کنندگی دیو فورتمن و سالی ارنا صورت گرفت. اولین تک آهنگ این آلبوم گریان همانند هرزه ای در تاریخ ۲۳ فوریه ۲۰۱۰ منتشر شد.
• گریان همانند هرزه ای
• قدیسان و گنه کاران
• جنگ و صلح
• عشق - تنفر - سکس - رنج
• چه خواهد شد اگر؟
• اهتزاز شیطان
• روز مناسب برای مردن
• شرمسار ابدی
• سایه یک روح
• وحی
• Cryin' Like A Bitch
• Saints And Sinners
• War and Peace
• Love - Hate - Sex - Pain
• What If?
• Devil's Swing
• Good Day To Die
• Forever Shamed
• Shadow Of A Soul
• The Oracle
• سالی ارنا: آواز - ریتم گیتار - تهیه کننده
• تونی رامبولا: لید گیتار
• رابی مریل: بیس گیتار
• شنون لارکین: درامز
• دیو فورتمن: تهیه کننده
• باب لودویگ: مسترینگ، میکس
• www. godsmack. com
• www. rockpit. com
عکس وحی (آلبوم)

وحی (فیلم ۱۹۱۸). «وحی» ( انگلیسی: Revelation ( 1918 film ) ) یک فیلم است که در سال ۱۹۱۸ منتشر شد.
عکس وحی (فیلم ۱۹۱۸)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

وَحی
(در لغت به معنای آگاهانیدن سریع و پنهانی) اصطلاحی در کلام به معنای ارسال پیام از سوی خداوند به پیامبران. در کتاب مقدس وحی عین فاعلیت خدایِ آفریدگارِ جهان در تاریخ بشر است و در کردار و گفتار پیامبران تجلی می یابد. مسیحیان عیسای مسیح را وحی غایی الهی می دانند. به اعتقاد مسلمانان کامل ترین و آخرین وحی الهی بر حضرت محمد (ص) نازل و در قرآن ضبط شده است. قرآن وحی به پیامبران را سه گونه معرّفی می کند (۵۱، شوری): ۱. بدون واسطه میان خداوند و پیامبر؛ ۲. با واسطۀ فرشتۀ وحی؛ ۳. از پشت حجاب مانند درخت طور که موسی (ع) سخن خدارا از ناحیۀ آن می شنید. دو نوع اخیر، وحی با واسطه و نوع اوّل وحی بدون واسطه است. وحی در واقع نوعی سخن گفتن آسمانی (غیر مادی) است که با درک و شعور ویژه ای غیر از حس و تفکر عقلی حاصل می شود. این موهبت تنها در برخی از افراد تحقق می یابد که همان پیامبرانند. وحی خطاپذیر نیست (جن، ۲۸) و معرفتی یقینی و تردیدناپذیر است. آنچه قرآن دربارۀ کیفیت وحی خود گفته این است که وحی این کتاب آسمانی به صورت سخن گفتن خداوند با پیامبر اکرم (ص) بوده و آن حضرت با تمام وجود خود، نه تنها با گوش، سخن خدا را دریافت کرده است (نجم، ۱۲). نیز از آیات قرآن استفاده می شود که نوع سخن گفتن خداوند در مورد قرآن یا بخشی از آن از نوع دوم، یعنی به وسیلۀ فرشته وحی که جبرئیل و روح امین است، بوده است. در قرآن وحی به معانی گوناگون به کار رفته است: ۱. الهام فطری به انسان (قصص، ۷؛ طه، ۳۸)؛ ۲. غریزه ای که در حیوانات هست (نحل، ۶۸)؛ ۳. فرمان به جماد (زلزال، ۵)؛ ۴. خبردادن (آل عمران، ۴۴)؛ ۵. امرکردن (انفال، ۱۲)؛ ۶. اشارۀ سریع رمزی (مریم، ۱۱)؛ ۷. وسوسه (انعام، ۱۲؛ ۱۲۱)؛ ۸. رؤیا (شوری، ۵۱)؛ ۹. قرآن (نجم، ۵۳؛ انبیاء، ۴۵). هنگام نزول وحی بر پیامبر (ص)، به ویژه در دوره های آغازین نزول وحی، حالت های گوناگونی مانند لرزیدن، حالتی شبیه بیهوشی، عرق کردن بسیار به او دست می داده است و پس از پایان هر نوبت، وحی را به صورت کلمات بر زبان می آورد و بر کاتبان املا می کرد. حقیقت وحی بر ما مجهول است و تنها برخی از آثار آن را که از آن جمله قرآن مجید است، و پاره ای از اوصاف آن را که از راه نبوت به ما رسیده، می شناسیم و ممکن است اوصاف و خواص و شعب دیگری داشته باشد که برای ما توضیح داده نشده و بر ما روشن نیست. از این رو، وحی را «شعور مرموز» نامیده اند. علامه طباطبایی کتابی به همین نام دارد.

مترادف ها

inspiration (اسم)
تشویق، الهام، استنشاق، شهیق، گرایش، القاء، وحی، نفس عمیق

vision (اسم)
بینایی، الهام، خیال، بصیرت، تصور، دید، وحی، منظره، رویا

revelation (اسم)
الهام، اشکار سازی، افشاء، فاش سازی، وحی

oracle (اسم)
پیش گویی، دانشمند، وحی، الهام الهی

فارسی به عربی

الهام , اوراکل , ایحاء , رویة

پیشنهاد کاربران

سلیم
وحی: واژه ای اربی که برابر با آواز آسمانی یا آواز پنهانی که بیشتر برای پیامبران بکار برده می شود.
پیشنهادِ واژه: "وایافتن" به چمِ " الهام گرفتن، وحی گرفتن"
"وایافتن" برآمده از 1 - پیشوندِ جدایی پذیرِ "وا"2 - پیشوندِ جدایی ناپذیرِ "ی" و 3 - کارواژه یِ " آفتن" با بُنِ کُنونیِ " آب" است ( به زیر واژه یِ " آفتن" در همین تارنما مراجعه کنید. )
...
[مشاهده متن کامل]

پیشوندِ "وا" در اینجا عملگرِ پیشوندیِ " از چیزی/ازکسی" است و رویهم رفته "وایافتن" به چمِ " از کسی/چیزی یافتن" است.
فرآیندِ " الهام/وحی گرفتن" همواره " ازکسی یا چیزی" انجام می پذیرد، پس ما از پیشوندِ " وا" بهره می گیریم.
( درباره یِ نزدیکیِ معناییِ کارواژه هایِ "الهام/وحی گرفتن" و " کارواژه یِ "یافتن" به زیرواژه یِ " آفتن" /بخشِ "واژه نامه بختیاریکا " مراجعه کنید. )
. . . . . . . . . . . . . . . .
به جایِ واژگانِ " الهام، الهام گیری، وحی" از همین کارواژه یِ " وایافتَن" میتوان واژگانی همچون "وایابه، وایابِش، وایافت، وایافتگی و. . . " را بیرون کشید.

سلیم
وحی: واژه ای اربی ست برابری با ندای آسمانی در فارسی دارد و معمولن در باره ی پیامبران بکار می رود.
ندای پنهانی هم معنی می دهد.
جامعترین سخن در مورد وحی سخنی است که از علی ( علیه السلام ) در پاسخ شخصی که از مساله وحی سؤال نمود نقل شده ، امام آن را به هفت قسم تقسیم فرمود :
1 - وحی رسالت و نبوت مانند انا اوحینا الیک کما اوحینا الی نوح و النبیین من بعده و اوحینا الی ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و الاسباط و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان و آتینا داود زبورا : ما به تو وحی فرستادیم همانگونه که به نوح و پیامبران بعد از او وحی فرستادیم ، و به ابراهیم و اسماعیل و اسحاق و یعقوب و اسباط ( طوائف بنی اسرائیل ) و عیسی و ایوب و یونس و هارون و سلیمان وحی نمودیم ، و به داود زبور دادیم .
...
[مشاهده متن کامل]

2 - وحی به معنی الهام مانند و اوحی ربک الی النحل : پروردگارت به زنبور عسل الهام فرستاد .
3 - وحی به معنی اشاره مانند : فخرج علی قومه من المحراب فاوحی الیهم ان سبحوا بکرة و عشیا : زکریا از محراب عبادتش به سوی مردم بیرون آمد و با اشاره به آنها گفت صبح و شام خدا را تسبیح گوئید .
4 - وحی به معنی تقدیر مانند : و اوحی فی کل سماء امرها خداوند در هر آسمانی تقدیر و تدبیر لازم را فرمود .
5 - وحی به معنی امر مانند : و اذ اوحیت الی الحواریین ان آمنوا بی و برسولی : به خاطر بیاور هنگامی را که به حواریین امر کردم که به من و فرستاده من ایمان بیاورید .
6 - وحی به معنی دروغپردازی مانند : و کذلک جعلنا لکل نبی عدوا شیاطین الانس و الجن یوحی بعضهم الی بعض زخرف القول غرورا : اینچنین در برابر هر پیامبری دشمنی از شیاطین انس و جن قرار دادیم که سخنان فریبنده و دروغ را به طور سری به یکدیگر می گفتند .
7 - وحی به معنی خبر مانند : و جعلناهم ائمة یهدون بامرنا و اوحینا الیهم فعل الخیرات و آنها را پیشوایانی قرار دادیم که به فرمان ما هدایت می کردند و انجام کارهای نیک را به آنها خبر دادیم .
البته بعضی از این اقسام هفتگانه می تواند شاخه هائی داشته باشد که بر حسب آن موارد استعمال وحی در کتاب و سنت افزایش خواهد یافت ، و لذا تفلیسی .
( تفسیر نمونه ج : 20 ص : 490 )

بر اساس بینش و باور فردی من، خداوند متعال ( البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی و منجمله بیخدایی آتئیستی و کمونیستی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه در زبان و ادبیات و یک مقوله یا مفهوم محض و ایده انتزاعی در فهم و عقل محدود و ناقص انسانی از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد ) در طول تاریخ پیدایش انسان روی کره زمین تاکنون هیچ انسان هایی را در بین اقوام یهود و عرب و عجم و هیچ قوم دیگری تحت عناوین سوشیان و ناجی و شفا بخش و نبی و پسر و رسول و ولی و والی و خلیفه و هیچ عنوان دیگری برای تربیت و هدایت انسان بسوی معنویت و نور و روشنایی انتخاب و اعزام و ارسال ننموده و در گوش سر هیچ انسانی یک جمله یا جملاتی را تحت عنوان آیه و آیات نجوا و زمزمه نکرده است چه بطور مستقیم و بدون واسطه و چه غیر مستقیم یا باواسطه و شریعت و طریقت راستین و حقیقی و واقعی خداوند متعال هرگز آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه نبوده و نمی باشد بلکه علم و در راس آن علوم طبیعی و تجربی و ریاضیات هم محض و هم کاربردی بهمراه فن آوری های مفید صنعتی و خلاقیت های هنری . همچنین از دیدگاه فردی من، آئین یکتا پرستی از طرف خداوند متعال و به امر وی و از آسمان در جهت رقابت و مقابله و مبارزه با آئین های بت پرستی نازل نشده و بر هستی و وجود انسان تحمیل نگردیده است بلکه برخاسته از دل و زمینه های غنی و حاصلخیز آئین های بت پرستی بوده و لذا فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آنها می باشد. در این رابطه دو بیت شعر کودکانه تقدیم حضور طرفداران وحی :
...
[مشاهده متن کامل]

انا شیخا بیا دست بردار زمین بگذار رها کن بگذر از این سد و مانع عظیم باز دارنده یعنی آئین یکتا پرستی / چونکه هیچ تهفه بدرد بخوری به حال انسان نبوده و هیچ چیز دیگری نمی باشد غیر از فرزند راستین و وارث بر حق و ادامه دهنده راه و کمال نهائی جمیع آئین های بت پرستی/ گر نمی توانی ترک کنی این عادت یا اعتیاد کهنه و دیرنه را به تنهایی/ شبانه روز تن به آن ده تا می توانی در چاردیواری کوخ گلی خویش که داری و ازان برخورداری/ اما نکن به طریقه و مرام و سنت و رسم و روش قدیمی ضحاک مار بر دوش/ آنرا همه جانبه بر دیگران و همگان تحمیل بطور اجباری/ تا میتوانی و میخواهی نیکی کن و هرآنچه را که دوست داری در دجله و فرات و یا به سند و گنگ انداز/ اما یقین داشته باش که خداوند ندهد هرگز سزا یا جزای آنرا در هیچ بیابانی منجمله صحرای سینا و تلکه مکان چین باز/
محتوای کلیه بینش ها و باور های آئینی و دینی و نظام های فلسفی و دیوان های عرفانی که تاکنون سروده و تدوین شده و در آنها به نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان و گردش وقوع مه بانگ های هفتگانه و متوالی بر اثر این نوسانات ، اشاره نشده است، جملگی محصول خیالات اوهامی و ابهامی محسوب می شوند و تهی از حقیقت و بریده از واقعیت اند. البته با کمال احترام به پیشگاه والای انسان .
افسانه آفرینش باید بطور کامل از نو سروده شود و این بار به زبان و روش علمی با در نظر گرفتن راز ها و معنای ژرف نهفته در پشت پرده ظاهر سمبل های سنگی گردونه مهر ایرانیان و چرخه تولد و مرگ هندوان و دو سمبل کوچکتر روی آنها یکی چلیپا و دیگری سواستیکا و با توجه به کشف بزرگ اصلی و محوری تئوری علمی مه بانگ یعنی نوسانات متوالی باز و بسته شدن یا انبساط و انقباض و محتوای کیهان یا جهان و سلسله دایره وار وقوع دو مه بانگ متوالی و هفتگانه در طول این راه و سفر بسیار طولانی مقطعی و نزولی و صعودی محتوای کیهان یا جهان بین دو حالت بهشت برین ( مبداء و معاد علمی و نه دینی ) و آنهم در محتوای هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بطور مطلقا یکسان و برابر.
انسان هیچگاه و هرگر نمی تواند به کمک کلیه معارف وحیانی و حدیثی و روائی دینی و معارف حاصل از استدلالات منطقی و عقلانی فلسفی و کشف و شهودات شوقانی و ذوقانی عرفانی و جمع این معارف روی همدیگر به شناخت خود و خداوند نائل گردد بلکه فقط از طریق شناخت ظاهر و باطن این واقعیت و طبیعت و کیهان و طبیعت انسانی خود به راه و روش علمی.

پیامی که از سوی کسی به کسی القا شود.
فرشته ی جبرئیل
میشه وحی کردن
اصل وحی چنانکه راغب در مفردات می گوید اشاره سریع است خواه با کلام رمزى باشد ، و یا صداى خالی از ترکیب کلامی ، و یا اشاره با اعضا ( با چشم و دست و سر ) و یا با نوشتن .
همچنین یکی از معانی وحی در لغت سخنان آهسته و در گوشی است .
وحی کرد
فرهش، الهام الهی
وَحی
این واژه ای پارسی است و از واژه ی کهن وای و وایو که به پارسی امروز : باد شده است گرفته شده و این نام فرشته ای بوده که مانند باد پیام یا رَسُل را می رسانده است ، میتوان آن را به چهر : وَهی نوشت.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٢)

بپرس