وحید

/vahid/

مترادف وحید: بی همتا، تک، تنها، فرد، فرید، مجرد، منفرد، واحد، یکتا، یگانه

معنی انگلیسی:
single, unique, only

فرهنگ اسم ها

اسم: وحید (پسر) (عربی) (مذهبی و قرآنی) (تلفظ: vahid) (فارسی: وحيد) (انگلیسی: vahid)
معنی: تک، تنها و یگانه، یکتا، بی نظیر، یگانه، ( در حالت قیدی ) ( در قدیم ) جدا از دیگران، تنها، ( اَعلام ) ) وحید تبریزی: [قرن هجری] ادیب ایرانی، مؤلف مفتاح البدایع، در علم بدیع و رساله جمع مختصر، ) وحید دستگردی: [، شمسی] شهرت ادیب و محقق ایرانی، ناشر مجله ی ادبی ارمغان و مصحح و ناشر خمسه ی نظامی، دیوان کمال الدین اصفهانی و دیوان باباطاهر، ) وحید قزوینی ( = محمّد طاهر ) : [قرن هجری] مورخ و منشی ایرانی، وزیر شاه سلیمان صفوی، مؤلف تاریخ شاه عباس دوم به نام عباسنامه
برچسب ها: اسم، اسم با و، اسم پسر، اسم عربی، اسم مذهبی و قرآنی

لغت نامه دهخدا

وحید. [ وَ ] ( ع ص ) تک. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). فرد و منفرد. ( ناظم الاطباء ). تنها و یگانه. ( مهذب الاسماء ) ( ناظم الاطباء ). یگانه. ( ناظم الاطباء ) ( منتهی الارب ). یکتا. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) ( ترجمان علامه جرجانی ترتیب عادل بن علی ) : از برکت درویشان محروم نماندم اگر چه وحید ماندم. ( گلستان سعدی ).
- وحیدالدین ؛ یگانه در دین و فرید و یکتا در مذهب.
- وحیدالعصر ؛ یگانه روزگار :
بلی شبل و سلیلش میتوان بود
وحیدالعصر رکن الملک مسعود.
( از ترجمه محاسن اصفهان 137 ).
- وحید دهر و وحید عصر ؛ یکتای زمانه. نادر روزگار. ( ناظم الاطباء ) : در... آداب... وحیدالدهر است. ( تاریخ قم ج 4 ).

وحید. [ وَ ] ( اِخ ) یا وحیدالدین. پسر عموی خاقانی شاعر است :
جان عطارد از تپش خاطر وجید
چونان بسوخت کز فلک آبی نماندش.
جان وحید را به فلک برد ذوالجلال
تا هم فلک بجای عطارد نشاندش.
خاقانی ( دیوان چ سجادی ص 892 )
چون من خطر زدم به فراق از پی وحید
جان ازپی وحید برآمد بدان خطر.
خاقانی.
وحید ادریس عالم بود و لقمان جهان اما
چو مرگ آمد چه سودش داشت ادریسی و لقمانی.
خاقانی.
حجةالحق عالم مطلق وحیدالدین که هست
ملجاء جان من و صدر من و استاد من.
خاقانی.

وحید. [ ] ( اِ ) مالاون مالس. اسدالارض. ( یادداشت مرحوم دهخدا ). || به لغت مغربی مازریون است. رجوع به فهرست مخزن الادویه شود.

وحید. [ وُ ح ِی ْ ی ِ ] ( اِخ ) دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز، واقع در دشت و گرمسیر است. سکنه آن 200 تن و آب آن از چاه تأمین می شود. محصول آنجا غلات و شغل اهالی زراعت و گله داری است. ساکنین از طایفه حمید هستند. ( فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6 ).

فرهنگ فارسی

تنها، یگانه، یکتا
( صفت ) ۱ - تنها منفرد یگانه . ۲ - کسی که در دانش یا هنری نظیر ندارد : کمالی در سخن سنجی وحیدانست ولو خود دستجردی هم ندیدست . ( عارف نامه .ایرج میرزا )
دهی از دهستان باوی بخش مرکزی شهرستان اهواز دشت گرم سیر سکنه ۲٠٠ تن آب از چاه - محصول غلات شغل زراعت گله داری ساکنین از طایفه حمید هستند .

فرهنگ معین

(وَ ) [ ع . ] (ص . ) منفرد، یگانه ، بی نظیر.

فرهنگ عمید

۱. یگانه، یکتا.
۲. تنها.

دانشنامه آزاد فارسی

وَحید
ماهنامۀ اجتماعی، ادبی، تاریخی، چاپ تهران. نخستین شماره، به صاحب امتیازی سیف الله وحیدنیا، از ۱۳۴۲ تا ۱۳۶۰ منتشر می شد. از سال نهم انتشار مجلۀ وحید (۱۳۵۰)، مجلۀ خاطرات وحید نیز به همراه آن، تا ۱۳۵۴، منتشر می شد.

جدول کلمات

تنها

پیشنهاد کاربران

وحید یعنی تنها
بخشنده
مهربان
ارتش تک نفره
با فهم
موفق در شغل
وحید واژه ای عربی است و در ایران به شیوه نام بکارگیری می شود.
وحید بر آهنگ فعیل است و فعیل یعنی دارنده فعل.
فعل در اینجا برابر وحد است و برابر تنهایی است.
کسی که دارای تنهایی است، تنها نام دارد.
پس می توان گفت وحید=تنها.
وحید یه دونه است هیچ کجا شعبه نداره
وحید امپراطوریه غروررررر
وحید : وحید ( عربی ) یگانه، یکتا، بی نظیر، بی همتا .
وحید یعنی عشق. بی همتا . مجرد . در تنهایی قوی عاشق فرزند مخصوصا پسر که هیچوقت نداشته اند و کلا افسوس . برای مادرش زندگی میکند با وابستگی خیلی شدید دهه شصتی ها میفهمند . در راست گویی قهار که اصلا دروغ بلد نیستند باخدا . .
هیچ وقت نخواستم دل کسی رو بشکنم چون میدونم خدایی هم هست
وحید یعنی یک دنیا عشق واقعی
قربونش برم من
وحید: یکتا
غریب: تنها
فرید: تکتا
احد: بی تا
خورشید. گل. فریاد.
خدایی وحیدا هم مهربونن هم پاک دل ولی همیشه تک تنها هستن اینو فقط وحیدا میدونن
تا به دنیا اومدم مادرم فوت کرد. . . تو زندگی به درد همه کس خوردم. . برا همه سنگ تموم گذاستم ولی با سنگ سرمو شکستن
جدا از دیگران. .
وحید یعنی وحشی. درنده. ارتش تک نفره. از من نصیحت هیچ وقت با وحید ها در نیوفتین چون گازتون میگرن
ای کاش یکم شانس واقبال وشرایطم هم خوب بود، مثل معنی ومفهوم اسمم،
بدبخت همیشه تنها باگذشت فراوان ولی همیشه بدهکار
خدایا وقتی تو هستی هیچ کس تنها نیست خدا یا همه وحیدا قربونت
منحصر به فرد

الان چرا معنیه وحید گزاشتین یگانه . . خجالت نمیکشید . . متسفم واستون
خدایش حال کردم اسمم وحید همیشه سختی کشیدم همه از من انتظار دارن ولی من از کسی انتظار نداشتم دوست داشتم دیگران موفق باشن بهشون کمک میکردم ولی اونها . . . . همه مثل هم نیستن من مثل هیچکدومشون نبودم هیچ وقت هم اونها نمیتونستن مثل من باشن یهد روزی به دنیا امدم نامردی زیاد دیدم ولی تا تونستم به همه کمک کردم برام مهم نیست دیگران چی میگن مهم اینه که من میدونم دارم راه درست رو انتخاب میکنم. cmtoqo
...
[مشاهده متن کامل]

وحید ادریس عالم بود و لقمان جهان اما
چو مرگ آمد چه سودش داشت ادریسی و لقمانی.

وحید در عربی به معنای تنها است
وحید یعنی با یکتا و بی همتا. . . وحید ها ترجیح میدن تنها باشم ولی با هرکسی نباشن
تنهای دردکشیده گرگ بارون دیده. به ظاهر آرام امادردرون اشوب. بی همتا. بی نظیر درهرکاری. شغل هنری و سیاسی موفق
یگانه تنها بی نظیر
یه پسر شیطون اما کسی بهش اهمیت نمیده . . .
خوشحال اما کسی نمی بینه . . .
کله شق اما حرف حرف خودشه. . .
به قول معروف :گرگ رو پند میدن میگه ولم کن گله رفت. .
هم تنهاس هم نیس. . .
تنها . . مرد
پردرد

یک تنه
سلامتی هرچی وحید و هرکی ک یه وحید داره چون خوده وحیدا میدونن چه بی ریا و چ دل پاکن و چه تنهان
معنی اسم وحیدتنهاست اما اون هیچ وقت تنهانیست هیچ وقت::::من واسش دنیاموگذاشتم اون نخاست. . . پس نتیجه میگیریم فقط معنی اسمش تنهااست. . .
عجول، خام، هیجانی

وحید یعنی تنها مثل من
تنهای بی ستاره
شرط بو، لَه داخت هر روژ بخنم . . . : _ )
نامرد، بی احساس، بی درک، البته عشق من. . .
تنها. . . یگانه
تنهای واقعی
تنها. . . . یگانه
تنها. . تنها. . تنها
در مهربانی تنها
وحید یعنی بد بخت بی چاره نفهم یا به معنی تکدانه هم میشه
تنها ، عاشق ، راستگو ، باادب ، نجیب
ارتش یک نفره. . تنهای وحشی. . . وحشی ولی با ادب. . . نجیب ولی دریده. . . پاک دامن ولی سلیطه. .
یعنی تنها. از بس بی کسی بودم رفتم تو تغیر نام دارم میشم. آرتاباز
تنهایی
بی نظیر
یکتا مرد
تنها، دلتنگ، مجرد، غریب ، و عاشق تنها
تنها
از برکت درویشان محروم نماندم
اگرچه وحید ماندم شعر از گلستان سعدی
🤗🤗🤗
بی کس . بی یار .
صادق و راستگو و سنگین
یگانه، تنها ،
استوار و صبور
بی همتا. عاشق. مهربان
یگانه و تنها و بی همتا درسته
ولی میتونه معنای تنها شده یا تنها مانده هم داشته باشه
همانطور که امیرالمؤمنین ( ع ) در مورد حضرت مهدی فرمودند: �صاحب این امر، شرید ( آواره ) ، طرید ( رانده ) ، فرید ( تک ) و وحید ( تنها ) است. �
بی مثال

وحید به معنای
1 زیبایی
2 یکی
3 عاشق
4 بخشنده
5 تنها
ارتش یک نفره
راستگو و پاکدل
تنها

راستگو
بی همتا
یعنی یکتا، ، عاشق تنها
یکدانه - احد - واحد -
یگانه
مجرد و تنها
تنهایی. تنها بودن
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٦٥)

بپرس