وخیم
/vaxim/
مترادف وخیم: بحرانی، بغرنج، پیچیده، خطرناک، خطیر، درام، دشوار، سخت، مخاطره آمیز، مهلک، وبیل
برابر پارسی: ناگوار
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
( صفت ) ۱ - دشوار سخت . ۲ - سنگین گران . ۳ - ناسازگار ناموافق . یا عاقبت و خیم . فرجام بد پایان بد : چه خون ریختن کاری صعب است وبی تامل در آن شروع پیوستن عاقبتی وخیم دارد و پشیمانی وحسرت در آن مفید نباشد .
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. بد، ناگوار.
۳. [قدیمی] ناسازگار.
جدول کلمات
مترادف ها
فکور، جدی، سخت، مهم، فربه، سنگین، خطر ناک، وخیم، خطیر
قطعی، بحرانی، انتقادی، منتقدانه، وخیم، نکوهشی
مصیبت امیز، کشنده، مهلک، وخیم، مقدر
ترسناک، شوم، وخیم، مهیب
قاطع، وخیم، بسیار سخت
سفت، سخت، وخیم، ناراحت، کشیده، عصبی وهیجان زده
شدید، نیرومند، وخیم، تندکار
فارسی به عربی
پیشنهاد کاربران
بیم همان whimبمعنی خیال وهوا وفکر منفی است بهمین دلیل بیشتر با کلمه متضادش امید میاد وبیم وامید زیاد بکار میره و همین کلمه معرب شده و بصورت وهم در عربی بکار میرود
اننچه را امروز بیم میگوییم در پهلوی بَه هیم / بخیم / پخیم /و خیم میگقتند گمانم در عربی وخیم به خیم را از پارسی گرفته انرا به وخم و وخامه گردانده
دوستان وخیم معرب بدخیمه چرا ناگوار گذاشتین؟ ناگوار یعنی چیزی که قابل هضم نیست یا گوارشش سخته