وصله خورده

/vaslexorde/

فرهنگ فارسی

(اسم ) مورد وصله و پینه قرار گرفته وصله شده : (( میخواست باپالتو وصله خرورده و رنگ و رو رفته بمهمانی برود... ) )

پیشنهاد کاربران

بپرس