پادزهر

/pAdzahr/

مترادف پادزهر: پاد، پازهر، تریاک، تریاق، ضد، مخالف

متضاد پادزهر: زهر

معنی انگلیسی:
antitoxin, antidote, bezoar - stone, antitoxin

لغت نامه دهخدا

پادزهر. [ زَ ] ( اِ مرکب ) ( از: پات پهلوی ، ضد. مقابل + زهر، سم )مقاوم سم. ( بحر الجواهر ). فادزهر. پازهر. تریاق. تریاک. مَسوس. بادزهر. نوشدارو. زهردارو. شفادارو. اَنزرو. انذرو. مهره جاندار. تریاق پارسی. هرچه رفع اثر سم کند عموماً: سنگ پادزهر؛ حجرالحیة :
مباشید گستاخ با پادشا
بویژه کسی کو بود پارسا
که او گاه زهر است و گه پادزهر
تو جوینده از زهر تریاک بهر.
فردوسی ( شاهنامه ج 4 ص 1974 ).
ز میراث دشنام یابی تو بهر
همه زهر شد پاسخ پادزهر.
فردوسی.
ز دانائی او را فزون بود بهر
همی زهر بشناخت از پادزهر.
فردوسی.
بسان درختی است گردنده دهر
گهی زهر بارش گهی پادزهر.
اسدی.
- پادزهر حیوانی . فادزهر حیوانی. سنگی است که در شکنبه وعل یا در زیر چشم اَیّل پیدا آید. حجرالأَیّل. گاوزهره. گاوسنگ. جاوزهرج. اندرزا. حجرالبقر. رُوسن. حجرالتیس و در تحفه حکیم مؤمن آمده است : «مراد از مطلق او [ پادزهر حیوانی ] حجرالتیس است و آن سنگی است که در شیردان بز کوهی متکوّن میگردد و اکثر او طولانی مثل بلوط میباشد و بهترین او سبز مایل به سیاهی و براق و تو بر تو مثل پیاز و در جوفش چوب مخلصه میباشدو آنچه مدوّر مشاهده شود در جوفش تخم مخلصه یافت گردد و چون با سرکه بسایند مایل به سرخی باشد و نوع هندی او را سیاهی بسیار غالب بر سبزی و در جوفش پشم و سایر اخشاب یافت میشود و در خواص بسیار ضعیف تر از نوع شبانکاره شیرازیست و فرق میان عملی و غیرعملی آن است که چون سوزنی را گرم کرده در اصلی فروبرند سر سوزن زرد شود و دودی زرد مشاهده گردد و از عملی دود سیاه. در آخر دوم گرم و در اول سیم خشک و مقوی جمیع اعضاء و مبهی و تریاق سمومات و در خواص مثل معدنی است مگر آنکه در محرورالمزاج بغایت مضر است و محرق خون ومورث التهاب و اسهال دموی و محلل اورام بارده و با آب گشنیز جهة حاره نافع وطلای او با گلاب جهة طاعون و فتوق و بواسیر و با شراب و بتنهائی جهت گزیدن هوام مفید و با آب ریحان جهت گزیدن زنبور مجرب و قدر شربتش از یک قیراط تا دوازده قیراط است و نوعی از فادزهر حیوانی حجرالایل است که از گاو کوهی گیرند و ابن جمیع گوید که بهترین فادزهرهاست و موافق جمیع امزجه است بالخاصیه و چون سه روز هر روز نیم دانگ از آن بنوشند هیچ سمی در مدت حیوة دراو اثر نکند و در سایر افعال مثل فادزهر معدنیست و نوع دیگر حجرالحیّه است. ( تحفه حکیم مؤمن ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

ضدزهر، تریاق، هرداروئی که برای دفع سم بکاربرود، درقدیم نوعی سنگ راهم که ازکیسه صفرابدست آید
( اسم ) فادزهر پازهر تریاق تریاک بادزهر نوشدارو . یا پادزهر معدنی . سنگی است معدنی که برای دفع سم بکار رود. یا پادزهر حیوانی. سنگی است که در شکنب. بز کوهی پیدا شود گاو زهره گاوسنگ .
فادزهر پازهر

فرهنگ معین

(زَ ) (اِمر. ) نوشدارو، هر دارویی که برای دفع سمّ به کار می رود.

فرهنگ عمید

هر دارویی که برای دفع سم به کار برود، ضدزهر، تریاق.

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] پادزهر (تریاق) به خنثی کننده ی سم و زهر گفته می شود و از آن- به لحاظ خرید و فروش، درمان و نگهداری- در باب های تجارت و حدود به مناسبت سخن رفته است.
پادزهر دارویی است که اثرات زیانبار سمّ و زهر را خنثی می کند و دارای انواع مختلفی است. آنچه در کلمات فقها مورد بحث قرار گرفته پادزهری است که از گوشت مار و شراب ساخته می شود.
خرید و فروش پادزهر
در جواز و صحت خرید و فروش پادزهر به جهت اشتمال آن بر دو نجس (شراب و گوشت مار بنابر نجاست مردار آن) یا بر نجس و حرام- بنابر قول به عدم نجاست مردار مار- اختلاف است:۱)بسیاری آن را جایز و صحیح ندانسته اند. ۲)گروهی خرید و فروش پادزهری را که تنها از گوشت مار تهیّه شده- بنابر قول به طهارت مردار مار- در صورتی که گوشت، مستهلک در پادزهر شده باشد آنسان که غالب، بلکه متعارف نیز چنین است، جایز دانسته اند، ولی خرید و فروش پادزهری را که از شراب تهیّه شده جایز ندانسته اند مگر آنکه نیاز و ضرورت به خریدن و استفاده از آن زیاد باشد که در این صورت برخی دادوستد آن را نیز جایز دانسته اند.
درمان با پادزهر
درمان با پادزهر به غیر خوردن و نوشیدن، مانند ضماد کردن و مالیدن آن بر موضع، جایز است؛ هرچند برخی مطلق انتفاع از پادزهر مشتمل بر نجس را جایز ندانسته اند؛ ولی در اینکه درمان با پادزهر به خوردن و نوشیدن مطلقا جایز است یا تنها در صورت انحصار درمان به آن و بیم تلف شدن در صورت عدم درمان به آن، جایز می باشد، اختلاف است.
نگهداری پادزهر
...

دانشنامه آزاد فارسی

پادْزَهْر (antidote)
داروی خنثی کنندۀ اثر سم. از آن جمله است استیل سیستئین، پادزهرِ پاراستامول، که برای پیشگیری از آسیب دیدن کبد در موارد مصرف بیش از اندارۀ پاراستامول تجویز می شود.

مترادف ها

antidote (اسم)
پادزهر، ضد سم، پازهر، تریاق

theriac (اسم)
پادزهر، تریاق، شیره قند، تریاقی

فارسی به عربی

دواء

پیشنهاد کاربران

: پاد، پازهر، تریاک، تریاق، ضد، مخالف
تریاک
پادزهر - در کار برد های مذکور در باره پاد زهر یا بزوآر Bezoar بخوبی شرح داده شده. بزوآر هم ریشه با واژه پزشک ( در فارسی میانه بیزشگ ) ودرمان در اوستا و زبان پهلوی میباشد. گرچه برای پادزهر معنای ضد زهر
...
[مشاهده متن کامل]
و خاصییت درمانی گفته شده ولی پاد زهر هیچوفت اثر درمانی نداشته و گاهی اوقات مصرف ان بعلت دارا بودن مواد سمی مانند آرسنیک کشنده هم بوده. پزشگان امروز با بزوآر بخوبی آشنا ئی دارند. بزوآر بصورت جسمی سفت و گلوله ای بیشتر در معده انسان یا حیوانات یافت میشود، در انسانها بعلت خوردن اجسام سفت مانند خوردن خرمالوی نارس، یا خوردن اجسام سخت دیگر بیشتر در بیمارانی که کاهش حرکات معده دارند ایجاد میشود. داستان بزوآر یا پادزهر در زمان قدیم از طریق ایران به اروپا راه یافته و تا مدتها بصورت درمانی در دربارهای اروپا از ان استفاده میشد، در یک گزارش امده که پپسی کلا بیشتر ستگهای بزوآری را حل کرده. امروزه بزوآرهای کوچک با اندوسکپی معده و با جراحی سنگ های بزرگ خارج میشود. , جسم بزوار اگر خیلی بزرگ باشد سبب انسداد دستگاه گوارش می شودند. در چین هنوز بزوار معده گاوی استفاده درمانی میشود.

پادسم : Antitoxin
پادزهر : Antidote
زهر : venom
سم : Toxin - Poison
⬛ ANTIDOTE ⬛
Substance that can counteract a form of poisoning
An antidote is a substance that can counteract a form of poisoning. The term ultimately derives from the Greek term φάρμακον ἀντίδοτον ( pharmakon ) antidoton, " ( medicine ) given as a remedy". Antidotes for anticoagulants are sometimes referred to as reversal agents.
...
[مشاهده متن کامل]

The antidotes for some particular toxins are manufactured by injecting the toxin into an animal in small doses and extracting the resulting antibodies from the host animals' blood. This results in an antivenom that can be used to counteract venom produced by certain species of snakes, spiders, and other venomous animals. Some animal venoms, especially those produced by arthropods ( such as certain spiders, scorpions, and bees ) are only potentially lethal when they provoke allergic reactions and induce anaphylactic shock; as such, there is no "antidote" for these venoms; however anaphylactic shock can be treated ( e. g. with epinephrine ) .
Some other toxins have no known antidote. For example, the poison batrachotoxin – a highly poisonous steroidal alkaloid derived from various poison dart frogs, certain beetles, and birds – has no antidote, and as a result, is often fatal if it enters the human body in sufficient quantities.
پادزهر ( به انگلیسی: Antidote ) ماده ایست که قادر به بی اثر کردن نوع خاصی از مسمومیت باشد. این اصطلاح در نهایت از ریشه ( به یونانی: φάρμακον ἀντίδοτον ) ( با تلفظ pharmakon antidoton ) و به معنای � ( دارویی ) تجویزشده برای درمان� است. پادزهرهای ضد - انعقادی را برخی مواقع عوامل معکوس کننده نامیده اند.
پادزهرهایی که برای زهرابه های بخصوصی بکار می روند، توسط تزریق دوز کمی از سم در بدن یک حیوان، و استخراج پادتن های حاصل از بدن جانور ساخته می شوند. این فرایند منجر به تولید ضدزهرهایی می شود که می توان از آن ها جهت خنثی نمودن زهر تولیدی از برخی مارها، عنکبوتان ودیگر حیوانات زهردار استفاده کرد. سم برخی از حیوانات، به خصوص سموم تولید شده توسط بندپایان ( همچون برخی عنکبوتان، کژدم ها و زنبورها ) فقط زمانی کشنده اند که موجب بروز واکنش های آلرژیک و القاء شوک آنافیلاکسی شوند؛ از این رو، هیچ �پادزهر� ی برای چنین زهرهایی وجود ندارد؛ با این حال، شوک آنافیلاکتیک ممکن است قابل درمان باشد ( مثلاً توسط آدرنالین ) .
برخی از زهرابه های دیگر، هیچ پادزهر شناخته شده ای ندارند. به عنوان مثال، آکونیتین ( که یک آلکالوئید به شدت سمی مشتق شده از اقونیطون است ) هیچ پادزهری ندارد، و نتیجتاً اغلب در صورتی که به میزان کافی به بدن انسان وارد شود، مرگبار خواهد بود

نوشدارو
آنتی توکسین
جان دارو
ضدزهر
پادزهر ( تریاق ) به خنثی کننده ی سم و زهر گفته می شود و از آن - به لحاظ خرید و فروش، درمان و نگهداری - در باب های تجارت و حدود به مناسبت سخن رفته است.
پادزهر دارویی است که اثرات زیانبار سمّ و زهر را خنثی می کند و دارای انواع مختلفی است. آنچه در کلمات فقها مورد بحث قرار گرفته پادزهری است که از گوشت مار و شراب ساخته می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

خرید و فروش پادزهر
در جواز و صحت خرید و فروش پادزهر به جهت اشتمال آن بر دو نجس ( شراب و گوشت مار بنابر نجاست مردار آن ) یا بر نجس و حرام - بنابر قول به عدم نجاست مردار مار - اختلاف است:
۱ ) بسیاری آن را جایز و صحیح ندانسته اند. [۱] [۲] [۳] [۴] [۵]
۲ ) گروهی خرید و فروش پادزهری را که تنها از گوشت مار تهیّه شده - بنابر قول به طهارت مردار مار - در صورتی که گوشت، مستهلک در پادزهر شده باشد آنسان که غالب، بلکه متعارف نیز چنین است، جایز دانسته اند، [۶] [۷] ولی خرید و فروش پادزهری را که از شراب تهیّه شده جایز ندانسته اند مگر آنکه نیاز و ضرورت به خریدن و استفاده از آن زیاد باشد که در این صورت برخی دادوستد آن را نیز جایز دانسته اند. [۸]
درمان با پادزهر
درمان با پادزهر به غیر خوردن و نوشیدن، مانند ضماد کردن و مالیدن آن بر موضع ، جایز است؛ [۹] [۱۰] هرچند برخی مطلق انتفاع از پادزهر مشتمل بر نجس را جایز ندانسته اند؛ [۱۱] ولی در اینکه درمان با پادزهر به خوردن و نوشیدن مطلقا جایز است [۱۲] یا تنها در صورت انحصار درمان به آن و بیم تلف شدن در صورت عدم درمان به آن، جایز می باشد، اختلاف است. [۱۳]
نگهداری پادزهر
بعضی نگهداری پادزهر را - به جهت اشتمال آن بر حرام - جایز ندانسته اند. [۱۴] [۱۵]
حدّ نوشیدن شراب در ضمن پادزهر
نوشیدن شراب موجب ثبوت حد است هرچند در ضمن چیزی دیگر مانند پادزهر باشد که مشتمل بر آن است.
البتّه این حکم در فرض عدم اضطرار به خوردن پادزهر است. [۱۶] [۱۷]
پانویس [ویرایش]
۱. ↑ المبسوط، ج۲، ص۱۸۶.
۲. ↑ جواهر الفقه، ص۶۱.
۳. ↑ إصباح الشیعة، ص۲۳۸.
۴. ↑ قواعد الاحکام، ج۲، ص۸.
۵. ↑ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۳۷.
۶. ↑ هدایة العباد ( گلپایگانی ) ، ج۱، ص۳۳۸.
۷. ↑ تحریر الوسیلة، ج۱، ص۴۹۴ - ۴۹۵.
۸. ↑ هدایة العباد ( گلپایگانی ) ، ج۱، ص۳۳۸.
۹. ↑ جامع المقاصد، ج۴، ص۲۱.
۱۰. ↑ هدایة العباد ( صافی ) ، ج۱، ص۲۹۰.
۱۱. ↑ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۳۷ - ۳۸.
۱۲. ↑ الدروس الشرعیة، ج۳، ص۲۵.
۱۳. ↑ مسالک الافهام، ج۱۲، ص۱۲۹.
۱۴. ↑ الدروس الشرعیة، ج۳، ص۱۶۸.
۱۵. ↑ جواهر الکلام، ج۲۲، ص۴۰ - ۴۱.
۱۶. ↑ مسالک الافهام، ج۱۴، ص۴۵۸.
۱۷. ↑ جواهر الکلام، ج۴۱، ص۴۵۲.

پادْزَهْر، نیز پازهر، مرکب از پیشوند پاد ( در ایرانی باستان: *pāta - /pāti، در اوستایی: patiti - ) و واژۀ زهر ( ایرانی باستان: *jaθra - مشتق از ریشۀ gan - = زدن، کشتن ) ، صورتهای معرب آن: بادزهر، فادزهر، بازهر، یا فازهر؛ لفظاً به معنی ضد زهر. این واژه از طریق یکی از زبانهای ایرانی شمال غربی به زبان لاتینی ( به صورت bezar یا مانند آن ) و از آنجا به زبانهای اروپایی جدید ( مثلاً انگلیسی و آلمانی: bezoar ) راه یافته است ( هوبشمان، 36؛ بیلی، 253؛ مکنزی، 63؛ «فرهنگ. . . 1»، ذیل، bezoar ) . در برخی آثار عربی گاه اشتقاقهای عامیانه دربارۀ این واژه آمده است ( مثلاً نک‍: تیفاشی، 125: بازهر= باک + زهر= پاک کننده از زهر ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در متون فارسی و عربی پادزهر به ماده ای اطلاق می شود که بتواند از کارکرد زهر در بدن جلوگیری کند؛ اما پزشکان هر چیزی را که عوارض زیانبار مواد دیگر را از میان می برد، پادزهر می نامیدند ( ابن بیطار، 1/81؛ قس: غافقی، 1/86 ) . از اشارات پزشکان و داروشناسان کهن می توان دریافت که آنان معمولاً داروهای مفرد ضدزهر را که به صورت طبیعی یافت می شد، پادزهر، و داروهای مرکب ضدزهر را تریاق ( ه‍ م ) نامیده اند، اما تنها شمار اندکی از آنان این نکته را به تصریح آورده اند ( مثلاً نک‍: ابن سینا، 1/235؛ حاجی زین عطار، 113: «حجر التیس پادزهر است و تریاق طبیعی خوانند»؛ قس: ابن سینا، 1/280: «بیش میش بوحا:. . . و هو اعظم التریاق البیش»؛ برای تکرار همین عبارات، نک‍: جرجانی، الاغراض. . . ، 616؛ ابن بیطار، 1/133؛ نیز قس: عقیلی، 196: «پادزهر. . . اسم فارسی جنس تریاق است» ) . این پزشکان از داروهای مفردی که خاصیت ضدزهر داشتند، معمولاً با عناوینی چون الادویة البادزهریة یاد کرده اند ( ابن سینا، 2/232، 502، 521؛ قس: جرجانی، ذخیره. . . ، 685 ) . اما اگر داروی مفردی در رفع عوارض نوع خاصی از سموم کاربرد داشت، کلمۀ پادزهر به نام آن سم اضافه می شد، مانند «الجوز بادزهر البلاذر؛ و اصل الکبر بادزهر البیش؛ و الحلتیت بادزهر السم الارمینی» ( رازی، 19/386؛ نیز ابوالخیر، 1/111؛ ابن بیطار، 1/133، سطر9 ) یا «گوز پازهر بلادر است» ( ابومنصور، 63؛ برای تفصیل بیشتر، نک‍: ه‍ د، تریاق، نیز سم ) .
در آثار سنگ شناسی کهن از کتاب احجار منسوب به ارسطو گرفته تا جواهرنامه های متأخر، آثاری با عنوان عمومی «خواص» ( که به بیان خواص جادویی اجسام اختصاص دارد ) و نیز آثار داروشناسی مکتب اندلس و دارونامه های متأثر از این مکتب، برای دو نوع سنگ پادزهر ( حجرالبادزهر ) ، یکی با منشأ معدنی و دیگر حیوانی که «پادزهر همۀ زهرها به شمار می رود»، خواص و ویژگیهای غالباً شگفت انگیز و آمیخته با جادو یاد شده است ( ابن بیطار، 1/81 - 82؛ غافقی، همانجا؛ ابن اکفانی، 75 - 78؛ حاجی زین عطار، 51، 113؛ عقیلی، 196 - 199 ) . اما تیفاشی برآن است که پادزهر کانی تنها در درمان گزیدگی کژدم به کار می آید و همۀ ویژگیهای دیگر این دو نوع پادزهر را تنها به پادزهر حیوانی نسبت می دهد ( ص117 - 141 ) . در الجماهر بیرونی ( و نیز در آثار گوهرشناسی فارسی که عمدتاً از این کتاب بهره برده اند ) تنها از پادزهر کانی سخن به میان آمده است. به گفتۀ بیرونی پیشینیان سنگ مشهور به پادزهر را از کانیها برشمرده اند، اما چندان به ویژگیها و نشانه های آن نپرداخته اند. به نظر بیرونی این گوهر باید برتر از گوهرهای دیگر شمرده شود، زیرا برخلاف آنها که تنها برای زینت و سرگرمی به کار می روند، می تواند جان آدمی را نجات دهد. وی در ادامۀ اشارات کوتاه محمدبن زکریا رازی ( احتمالاً به نقل از طب الملوکی ) ، ابن مندویه، و ابوالحسن طبری ( ه‍ م م ) و دیگران دربارۀ برخی ویژگیهای پادزهر کانی و شیوۀ تشخیص اصل از بدل را یاد می کند، اما به خوبی پیداست که خواص شگفت انگیز منسوب به این سنگ را باور ندارد ( ص 323 - 328؛ نک‍: نیشابوری، 230 - 235، که تنها برخی حکایات یا خواص شگفت انگیز و نیز اشاره ای کوتاه به پادزهر حیوانی را به گزارش بیرونی افزوده است؛ نیز نک‍: نصیرالدین، 130 - 131؛ ابوالقاسم، 148 - 149، که خلاصه ای از گزارش فارسی وی را آورده اند ) . پزشکان برجستۀ ایرانی نیز چندان به گزارشهای پیشینیان دربارۀ خواص این سنگ اعتماد نکرده اند و به همین لحاظ استناد آنان به سنگ پادزهر بسیار نادر است ( برای نمونه هایی از آن، نک‍: رازی، 19/282، که به نقل چرک/شرک هندی به خود آویختن سنگ پادزهر را در ایمنی از مسمومیت مؤثر دانسته است؛ قس: ابن بیطار، 1/81؛ غافقی، 1/86؛ نیز نک‍: بیرونی، 325، 327، مطالبی که در این باره از یکی از آثار ابوالحسن طبری نقل کرده است ) .
در مآخذ به ندرت دربارۀ ماهیت و چگونگی پدیدآمدن پادزهر کانی به مطلبی برمی خوریم. در «آثار العلویۀ» اخوان الصفا، پادزهر شبنمی است که بر برخی سنگها می نشیند، سپس در شکافهای آن نفوذ می کند و در این شکافها، در جایهای مخصوص و زمانی معلوم منعقد می گردد ( رسائل. . . ، 2/104 ) . داوود انطاکی نیز در تذکره به نقل از ارسطو این سنگ را آمیزه ای از جیوه و گوگرد می داند که رطوبت برآن غلبه کرده، و سپس بر اثر گرما منعقد شده است ( ص89 ) . اینان معدن پادزهر کانی را کوههای واقع در مرز هندوچین، کوههای زرند کرمان و گاه کوههای غور می دانستند ( بیرونی، 324؛ نیشابوری، 231؛ نصیرالدین، 130؛ ابوالقاسم، 149 ) . تیفاشی به حضور در یکی از معادن در شمال موصل تأکید کرده است ( ص117 - 118 ) . اما پادزهر حیوانی به نظر بیشتر آنان در بدن ایّل ( بزکوهی ) پدید می آمده است. برخی به پدید آمدن این سنگ در بدن گاو کوهی، میمون و قنفذ نیز اشاره کرده اند. محل پیدایش این سنگ را به اختلاف چشم، قلب یا شیردان، زهره و روده و معدۀ این حیوان یا حیوانات دانسته اند ( ابن بیطار، 1/82، با استناد به ابن جمیع؛ تیفاشی، 119 - 122؛ عقیلی، 196؛ حکیم مؤمن، 139 ) . گفتنی است که قلقشندی در میان 12 گوهر مورد علاقۀ پادشاهان که کاتبان وکارمندان دیوان باید آن را بشناسند، از سنگ پادزهر حیوانی نیز یاد کرده است ( 1/116 - 118 ) .
مآخذ: ابن اکفانی، محمد، نخب الذخائر فی احوال الجواهر، به کوشش انستاس کرملی، قاهره، . . .

بپرس