پاول فایرابند

دانشنامه عمومی

پُل کارل فایرابند ( آلمانی: Paul Feyerabend؛ ۱۳ ژانویه ۱۹۲۴ – ۱۱ فوریه ۱۹۹۴ ) فیلسوف علم زادهٔ اتریش بود، که بیش تر به خاطر کارش به عنوان استاد فلسفه در دانشگاه کالیفرنیا، برکلی شناخته می شود؛ جایی که او برای سه دهه ( ۱۹۸۹–۱۹۵۸ ) به تدریس اشتغال داشت. همچنین در دانشگاه هایی چون ییل، زوریخ سوئیس، لندن و برلین نیز تدریس و تحقیق نموده است. او متفکری است که در حوزه های مختلفی چون تئاتر و بازیگری، آواز و موسیقی، نجوم، فیزیک، ریاضیات، تاریخ، فلسفه و مردم شناسی مطالعه کرده است.
او در بریتانیا، ایالات متحده، نیوزیلند، ایتالیا، آلمان و سرانجام سوئیس زندگی کرد. آثار عمدهٔ او شامل علیه روش ( ۱۹۷۵ ) ، علم در یک جامعهٔ آزاد ( ۱۹۷۸ ) ، وداع با عقل ( ۱۹۸۷ ) ، استبداد علم ( ۲۰۱۱ ) است. فایرابند به خاطر دیدگاه آنارشیستی خود دربارهٔ علم و ردیه اش بر وجود قواعد روش شناختی جهان شمول علمی مشهور است. او یک چهرهٔ تأثیرگذار در فلسفه علم و جامعه شناسی علم است. [ ۱]
شهرت او بیشتر به دیدگاه خاص او در این حوزه بر می گردد که وجود متدولوژی خاص در علم یا دانش تجربی ( science ) را نفی می کند. به نظر فایرابند تلاش برای گسترش آزادی و بالندگی و تلاش برای کشف رموز طبیعت و انسان، مستلزم طرد هر گونه معیار جهانشمول و هرگونه سنت جزمی است. او معتقد است تفکیک علم از غیر علم نه تنها امری تصنعی بلکه برای پیشرفت دانش هم زیانبار است. فایرابند معتقد است که برای بررسی یک نظریه یا جهان بینی، به نظریه یا جهان بینی کاملاً جدیدی نیاز داریم. تکوین این نظریه جدید زمان زیادی می طلبد و ممکن است هرگز به آخر نرسد. پس باید صبر کرد و بسیاری از شواهد تعیین کننده ( گاه حتی خود تجربه ) را نادیده گرفت. برای مقایسه و داوری عادلانه باید به نظریه های رقیب فرصت برابر داد. از این رهگذر اولین قدم حفظ نظریه جدید در مقابل موارد نقض آشکار است تا با کمک منابع لازم بتوان آن را تکمیل کرد. بدین ترتیب با جدا کردن اختیاری نظریه جدید از داده های مؤید نظریه قبلی، از نظر محتوای تجربی یک گام به عقب برمی داریم؛ ولی این عقبگرد برای بسط نظریه جدید و برانداختن وضع موجود ضروری است. ما باید دستاوردهای گذشته را کنار بگذاریم و از نو شروع کنیم.
حال چگونه می توان مردم را از نظریهٔ روشن، پیچیده، و موفق قبلی دور کرد و به سوی یک فرضیه ناتمام و مبهم جلب کرد؟ فایرابند معتقد است که در اینجا از استدلال کاری ساخته نیست و به وسایل غیر عقلانی دیگری مثل تبلیغات، احساسات، فرضیه های خاص و هرگونه تعصباتی نیاز است. او می گوید در این مرحله، به ایمان کور نیاز است تا در مرحله بعد با بسط و تقویت نظریه جدید بتوانیم ایمان را به «معرفت» برگردانیم. از طرفی، ناسازگاری یک نظریه با شواهد و داده های ما ممکن است به خاطر آلودگی نظری و ناخالص بودن این شواهد باشد و نه نشانگر نادرستی آن نظریه. شواهد و داده های ما خصلتی تاریخی - روانشناختی داشته و صرفاً یک وضعیت عینی را توصیف نمی کنند، بلکه متضمن نگرش هایی ذهنی هم هستند.
عکس پاول فایرابند
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

بپرس