پرده پوشی

/pardepuSi/

مترادف پرده پوشی: اختفا، اخفا، پنهان سازی، کتمان

متضاد پرده پوشی: پرده دری

معنی انگلیسی:
camouflage, denial, glossing over a fault, keeping a secret

لغت نامه دهخدا

پرده پوشی. [ پ َ دَ / دِ ] ( حامص مرکب ) ستاری :
ز آنجا که پرده پوشی عفو کریم تست
بر قلب ما ببخش که نقدیست کم عیار.
حافظ.

فرهنگ فارسی

کتمان نهان کردن امری بدون پرده پوشی باید بگویم صریحا باید بگویم .

فرهنگ عمید

۱. رازپوشی، رازداری.
۲. کاری یا امری را پنهان داشتن.
۳. خطا و لغزش کسی را پنهان ساختن.

پیشنهاد کاربران

بپرس