پس اب

/pasAb/

لغت نامه دهخدا

( پس آب ) پس آب. [ پ َ ] ( اِ مرکب ) مقابل سرآب ، آب دوم که از انگور فشرده یا گوشت پخته و غیر آن گیرند که آنرا مزه و قوتی یا بوئی کم مانده باشد: پس آب گلاب.

فرهنگ فارسی

( پس آب ) ( اسم ) آب دوم که از انگور و میوه و گل و مانند آن گیرند طعم و مزه و بوی آن از آب اول کمتر است مقابل سر آب : پس آب گلاب .
مقابل سراب آب دوم که از انگور فشرده یا گوشت پخته و غیر آن گیرند که آنرا مزه یا بوئی یا قوتی کم مانده باشد

فرهنگ معین

( پس آب ) (پَ ) (اِمر. ) ۱ - آب پس مانده ، آبی که از تبخیر یا تقطیر چیزی می گیرند. ۲ - چایی که چند بار آب جوش را در آن ببندند و چای کم رنگ و بی مزه ای به دست آورند.

فرهنگ عمید

( پس آب ) ۱. آب پس مانده.
۲. مایعی که پس از تخمیر یا تقطیر چیزی در ظرف باقی بماند.
۳. چای که چند دفعه آب جوش روی آن بریزند و دفعۀ آخر که در فنجان بریزند کم رنگ و بی طعم باشد.

فرهنگستان زبان و ادب

{treated wastewater} [مهندسی محیط زیست و انرژی] فاضلابی که یک یا چند فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی بر روی آن صورت گرفته است تا خطرات بهداشتی بالقوۀ آن کاهش یابد متـ . فاضلاب تصفیه شده

اصطلاحات و ضرب المثل ها

{treated wastewater} [مهندسی محیط زیست و انرژی] فاضلابی که یک یا چند فرایند تصفیۀ فیزیکی یا شیمیایی یا زیستی بر روی آن صورت گرفته است تا خطرات بهداشتی بالقوۀ آن کاهش یابد متـ . فاضلاب تصفیه شده

مترادف ها

sewage (اسم)
گنداب، فاضل اب، اگو، پس اب، هرز اب

sullage (اسم)
گنداب، زباله، فاضل اب، پس اب، مواد اضافی فلزات مذاب

پیشنهاد کاربران

Waste Water
در اذربایجان شرقی به اب دور ریختنی پساب گفته میشه ( زبان اذری )
در زبان قدیم تبریز، به آب دور ریختنی، پساب گفته می شد.
پسآ ب ( run - off ) :[صنعت قند]مایعی که از ماسکویت یا ماگما در اثر سانتریفوژ کردن، جداسازی می شود.
پساب. فاضلاب، آب پسمانده ، پسمانده، آب جوب.

بپرس