پشتیبانی

/poStibAni/

مترادف پشتیبانی: تایید، تقویت، حفظ، حمایت، طرفداری، محافظت، مدافعه

معنی انگلیسی:
aupport, backing, championship, countenance, furtherance, relief, support

لغت نامه دهخدا

پشتیبانی. [ پ ُ ] ( حامص مرکب ) یاری. یارمندی. حمایت. مدد. مظاهرت. کمک.

فرهنگ فارسی

یاری یارمندی کمک مدد مظاهرت .

فرهنگ معین

( ~. ) (حامص . ) یاری ، حمایت .

فرهنگ عمید

۱.کمک، مدد.
۲. حمایت.

فرهنگستان زبان و ادب

{sponsorship} [عمومی] حمایت یک سازمان یا شخص از فعالیتی ورزشی یا هنری در قبال تبلیغ کالا یا خدمات خود
{support} [علوم نظامی] حمایت یک نیرو از نیرویی دیگر براساس خط مشی دریافتی

دانشنامه آزاد فارسی

پشتیبانی (support)
کارکردن یک برنامه (محصول) با برنامه (محصول) دیگر. مثلاً یک برنامه کاربردی می تواند فایل های انتقال یافته از یک برنامه را پشتیبانی کند.

جدول کلمات

حمایت

مترادف ها

support (اسم)
پشت، تقویت، پا، کمک، طرفداری، تایید، پشت گرمی، تکیه گاه، پشتیبانی، متکا، پشت بند، ملاک، تکیه، نگاهداری، اتکاء، پشتیبان زیر برد، زیر بری

patronage (اسم)
حمایت، سرپرستی، سایه، پشتیبانی، قیمومت

backing (اسم)
ستایش، طرفداری، پشتی، پشتیبانی، کندی، تصدیق در پشت یا ظهر ورقه

پیشنهاد کاربران

یاالله؛ از هیچ کاری پس در نمیام.
کمکم کن و منو پشتبانی بفرما.
. . .
إعانة
ظهیر
. . .
Ya Allah
I can't get away with anything
Please be my power.
کمک
هواداری . . . . . . .
مظاهرت

بپرس