پوست خر کن

/pustxarkan/

لغت نامه دهخدا

پوست خرکن. [ ت ِ خ َ ک َ ] ( نف مرکب ) آنکه پوست خر مرده کند. || اندک بین. خردک نگرش. طماع. خام طمع. تنابذیست مردم همدان را و مراد از آن طمع و اندک بینی است. لقب زشتی که مردم دیگر شهرها به اهل همدان دهند.

فرهنگ فارسی

۲ ( صفت ) ۱- آنکه پوست خر مرده را بکند. ۲- اندک بین خردک نگرش . ۳- طماع خام طمع . ۴- لقب نابجایی که مردم شهرهای دیگر همدانیانرا دهند.

فرهنگ معین

(خَ کَ ) (ص فا. ) ۱ - کنایه از: آدم حریص و آزمند. ۲ - اندک بین .

فرهنگ عمید

۱. کسی که پوست خر مرده را بکَنَد.
۲. [مجاز] طماع، خام طمع.

پیشنهاد کاربران

شاید کنایه از این باشد که چیزی را بلااستفاده رها نمیکنند
آیا صرفه جو هم معنی طماع است؟
یعنی چیزی رو بلااستفاده رها نمیکنن
چون در قدیم از پوست خر پیر چرم در همدان ساخته میشد . این اصطلاح رایج شده که نشانه دانایی . ذکاوت و خلاقیت مردم آن دوره است. صحیح میباشد ضمنا ماده بسیار با ارزشی از پوست خر در ان دوره ساخته میشد که درجای دیگری گفته نشده بنام سیریشم .

بپرس