پی امد

/peyAmad/

مترادف پی امد: بازتاب، عارضه، عقبه، عکس العمل، واکنش

معنی انگلیسی:
effect, sequel, aftermath, consequence, end, fruit, fruition, harvest, outcome, product, result, resultant, upshot, consequent, corollary, design, eventuality, ion_, issue, ment _, net, outgrowth, ramification, repercussion, ure_, byproduct, by-product

فرهنگ معین

( پی آمد ) (پَ مَ ) (اِ. ) ۱ - عارضه . ۲ - حادثه .

مترادف ها

issue (اسم)
عمل، کردار، نژاد، اولاد، فرزند، سرانجام، پی امد، بر امد، نسخه، موضوع، شماره، نشریه، نتیجه بهی

result (اسم)
اثر، نتیجه، دست اورد، پی امد، بر امد، حاصل

consequence (اسم)
اثر، فرع، نتیجه، عاقبت، نتیجه منطقی، دست اورد، پی امد، بر امد

outcome (اسم)
نتیجه، عاقبت، پی امد، بر امد، حاصل

فارسی به عربی

قضیة , نتیجة

پیشنهاد کاربران

چیزی که باعث به وجود آمدن چیز دیگری شود دلیل و باعث به وجود آمدن آن چیز دیگر است.
در اینجا چیزی که باعث به وجود آمدن چیز دیگری شده همان علت یا دلیل است و چیز دیگری که به وجود آمده معلول یا نتیجه ( پی آمد، حاصل ) است.
ramification
Implication
پیشنهاد واژه:
پارسی=
انگلیسی = آلمانی
. . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . . .
پی آمدن =
folgen =to ensue، to follow، to succeed
از چیزی پی آمدن =
aus etwas folgen = to result from something ، to follow from something
...
[مشاهده متن کامل]

پی آمد=
Folge = aftermath، result، consequence
( aftermath = پس آیند )
پی آوردن=
folgern =to argue، to infer ، to deduce، to conclude
پی آوری ( پی آورد ) =
Folgerung= conclusion، implication، ratiocination ، inference
چیزی را از چیزی پی آوردن ( پی آوری کردن ) =
etwas aus etwas folgern = ( conclude, reason ) something from something
نکته1:در بالا کوشش برآن بوده که به شیوه ای یک به یک واژگان پارسی با آلمانی برابر نهاده شوند.
می توان از واژگان ( پی آمد، پی آیند، پی آوری، پی آورد ) بسته به بافتارها بهره برد.

در دانش جهانبینی واژه ی نتیجه خیلی بکار می رود، می توان به جای نتیجه پیامد گفت. چون: نتیجه این اندیشه آن خواهد شد: پیامد این اندیشه آن خواهد شد.
پیامد
در متنِ برگردان نوشته ی �مایکل آلبرت�، آمیخته واژه ی �پیامد�، �پی آمد� نوشته شده که نادرست است. برخی از اینگونه آمیخته واژه ها را تنها به شَوَند زیبانویسی، جدا می نویسند و از دید من، در آن صورت بهتر است آن ها را درون نشانه ی �� نهاد؛ مانند: �دست نوشت� که درستِ آن، دستنوشت است؛ وگرنه واژه ی دستاورد را که در متن یادشده بسان آن یکی، �دست آورد� نوشته شده نیز از هر سویه نادرست است. ب. الف. بزرگمهر ششم اَمرداد ماه ۱۳۹۴
...
[مشاهده متن کامل]

برگرفته از پی نوشتِ نوشتاری در پیوند زیر:
https://www. behzadbozorgmehr. com/2015/07/blog - post_738. html

سلام
واژه ی پیامد در زمین شناسی به معنای عاقبت و نتیجه
مثال:یکی از پیامد های حرکت ورقه های سنگ کره ، ایجاد چین خوردگی و تشکیل رشته کوه است.
در این جمله پیامد به معنای عاقبت و اتفاقی که بعد از حرکت زمین لرزه ها اتفاق می افتد.
Sequel
بازتاب، واکنش
تأثیر ثانویه بر یک فرآیند.
پیامد غالباً واکنشی کند و بطئی بوده و احتمالاً پس از گذران زمان عیان می گردد.
نتیجه یا محصول تأثیر اولیه است و پیامد تأثیر ثانویه وحتی قویتر
عاقبت، پایان کار، حاصل رفتار، نتیجه عمل، عقبه، دنباله، واکنش، عکس العمل، حاصل نتیجه، تحصیل عملکرد
پیام یا نتیجه کاری، عواقب کاری ، پایان کار، دنباله ی عملی، نتیجه امری، حاصل فرایندی، عقبه، عکس العمل دور، واکنش کند،
بازتاب دیگران _ بازتاب کار
نتیجه ای که از نتیجه ی پایانی هر کاری سریع تر و به دنبال و پس از آن میاید
عاقبت _ پسینه
نتیجه
بازتاب، واکنش، پیام هایی که دیگران نسبت به کاری بگویند.
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)

بپرس