پی رنگ

فرهنگستان زبان و ادب

{plot} [سینما و تلویزیون، هنرهای نمایشی] ساختار و هستۀ اصلی نمایش یا فیلم نامه که ترتیب و توالی رویدادها را نشان می دهد

دانشنامه عمومی

پِی ْرنگ یا پیرنگ ( به انگلیسی: Plot ) ، در حوزه هنرهای نمایشی و ادبیات[ ۱] ساختار، چارچوب و نظم و ترتیب منطقی حوادث در یک اثر ادبی یا هنری مانند داستان، نمایشنامه و شعر است. [ ۲] پیرنگ در فارسی طرح نیز نامیده می شود. ممکن است علاوه بر پی رنگ اصلی، یک یا چند پی رنگ فرعی نیز وجود داشته باشد. در تعریفی اجمالی می توان؛ پی رنگ یا طرح را کلیاتی دانست که بر اساس آن، جزئیات یک اثر ادبی نوشته می شود. برای مثال؛ توضیحاتی کوتاه از خط داستانی یک اثر ادبی، کلیاتی است که بر اساس آن توضیحات، نوشته های بیشتری در خود اثر می آیند.
واژهٔ «پی رنگ» در داستان به معنای روایت حوادث داستان با تأکید بر رابطهٔ علیّت می باشد. واژهٔ پیرنگ توسط جمال میرصادقی برای این معنی از هنر نقّاشی وام گرفته شده است؛ همانند طرحی که نقّاشان بر روی کاغذ می کشند و بعد آن را کامل می کنند یا پی ساختمان که معماران می ریزند و از روی آن ساختمان بنا می کنند.
توجه به این نکته که طرح ( پی رنگ ) و خلاصه داستان با هم فرق دارند، ضروری است. در خلاصه داستان هدف نقل موجز و اجمالیِ داستان است در حالی که طرح، روایت نقشه ( اسکلت ) داستان با تأکید بر علیت داستان شکل گسترده طرحی است که نویسنده پیش از آفرینش داستان آن را ذهنی یا مکتوب طراحی کرده است. نسبت طرح و داستان در ادبیات ( داستانی ) با مفهوم طرح اولیه و نقاشی کامل شده در هنر نقاشی کم شباهت نیست.
منتقدان اغلب پیرنگ یا طرح را «نقل وقایع داستان بر اساس علیت» تعریف می کنند. پیرنگ را نقشه داستان نیز تعریف کرده اند. ادوارد مورگان فورستر مثال می زند که «سلطان درگذشت و سپس ملکه مرد» داستان است زیرا فقط ترتیب منطقی حوادث بر حَسَبِ توالی زمانی رعایت شده است. اما «سلطان درگذشت و پس از چندی ملکه از اندوه بسیار درگذشت» پی رنگ است زیرا در این بیان، بر علیّت و چرایی مرگ ملکه نیز تأکید شده است. آنچه مولانا در حکایت شاه و کنیز می گوید: «گفت معشوقم تو بودستی نه آن | لیک کار از کار خیزد در جهان» ناظر به همین رابطهٔ علت و معلولی است. [ ۳]
تعریف پی رنگ در اصل، از فن شاعری ارسطو مایه می گیرد. ارسطو، پی رنگ را متشکل از سه بخش می داند: آغاز که حتماً نباید در پی حادثهٔ دیگری آمده باشد، میان که هم در پی حوادثی آمده و هم با حوادث دیگری دنبال می شود، و پایان که پیامد طبیعی و منطقی حوادث پیشین است. از نظر ارسطو، پی رنگ ایدئال از چنان همبستگی و استحکامی برخوردار است که اگر حادثه ای از آن حذف یا جا‍ به جا شود، وحدت آن به کلّی درهم می ریزد.
عکس پی رنگعکس پی رنگ
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پِیرنگ (plot)
خط داستانی در رُمان، نمایش نامه، فیلم، یا اثر داستانی دیگر. معمولاً، ترتیب رویدادهای به هم پیوسته است. رمان نویسان، به ویژه، بارها سعی کرده اند شیوۀ داستان نویسی را که معمولاً واجد پیوستگی منطقی حوادث است (آغاز، میانه، و پایانی روشن و بی ابهام) نادیده بگیرند و انتظار خواننده را در این خصوص دگرگون سازند. جیمز جویس و ویرجینیا وُلف رمان هایی نوشتند، که به جای گفتن قصه ای، جزئیات تجربۀ شخصیتی را بررسی می کنند. با این حال، این سنت که رمان باید ـ افزون بر هر کار دیگری که می تواند انجام دهد ـ داستانی را تعریف کند، غالباً دست نخورده باقی مانده است. ای ام فورستر، رمان نویس انگلیسی، پِیرنگ را چنین تعریف کرده است: پادشاه مُرد و سپس ملکه مُرد. پادشاه مُرد و بعد ملکه از غُصّۀ مرگِ شاه مرد. جمله اوّلی سرآغاز مجموعه ای از رویدادهاست، و دومی سرآغاز پِیرنگ است.

پیشنهاد کاربران

رابطه علت و معلول را درقصه روشن میسازد و خواننده متوجه میشود که عناصر گوناگون قصه در ارتباطی منطقی و باورپذیر باهم قرار گرفته اند یا خیر.
پیرنگ از دو واژة پی ( پایه، بنیاد ) و رنگ ( طرح، نقش ) ترکیب شده که بنیاد طرح معنی می شود. پیرنگ اصولاً از نقاشی وارد ادبیات شده و طرحی است که نقاش برکاغذ می کشد و سپس آن را تکمیل می کند. در ادبیات، پیرنگ
...
[مشاهده متن کامل]
نقد رویدادها در داستان یا درام، با تأکید بر رابطة علیت است. در واقع پیرنگ سازمان مندی حوادث یا چارچوب اولیه اثر است.

پی رنگ یا طرح داستان
پی رنگ با داستان متفاوت، در پی رنگ علت اون اتفاقی که افتاده رو توضیخ میده اما در داستان اینطوری نیست. یه مثال میزنم که تفاوتشون رو بهتر متوجه بشید.
داستان:پادشاه مرد و ملکه هم مرد.
...
[مشاهده متن کامل]

پی رنگ:پادشاه در اثر بیماری مرد و ملکه از مرگ پادشاه مرد.
پی رنگ از پنج تا بخش ساخته شده که در تصویر مشاهده میکنید.
۱. مقدمه چینی
۲. کشش صعود
۳. نقطه اوج
۴. کشش نزولی
۵. گره گشایی

پی رنگ
پِی رنگ یعنی به صورت ساده میشود علت داستان
نوشته ای که برای چم ( معنای ) واژه پیرنگ نگاشته شده ، براستی که برگردان واژه پلات انگلیسی است . ولی واژه پیرنگ که گاه برای گفتن مسیر داستان هم بکار برده شده ، در بنیان، برگردان پارسی واژه طراحی تازیست . پیرنگ کشیدنِ هر گونه ریختی ، پیش از رنگ آمیزیست .
طرح
پی رنگ از دو واژه ی «پی» ( پایه، بنیاد ) و «رنگ» ( طرح، نقش ) ساخته شده است. این واژه برگردان plot است.

بپرس