پیشاب

/piSAb/

مترادف پیشاب: ادرار، بول، جیش، زهراب، شاش

معنی انگلیسی:
urine, piss, excreta, pee, water

لغت نامه دهخدا

پیشاب. ( اِ مرکب ) بول. شاش. زهراب. شاش کوچک.پیشیار. گمیز. ( برهان ). || مقابل پس آب.، ( پیش آب ) پیش آب. ( اِخ ) نام بلوکی در شرق دریاچه زره به سیستان. به روزگار قدیم آنرا پیش زره میخواندند. ( تاریخ سیستان ص 297 ح و 378 ح ). و رجوع به پیش زره شود.

فرهنگ فارسی

پیش آب، بول، شاش، زهراب، کمیز
( اسم ) آبی که از میوه ای در آغاز فشردن گیرند مقابل پس آب .

فرهنگ معین

(اِمر. ) شاش ، بول .

فرهنگ عمید

= ادرار

دانشنامه آزاد فارسی

پیشاب (طب جدید). پیشاب (طب جدید)(urine)
پیشاب
پیشاب
(یا: بول، ادرار) مایعی به رنگ زرد روشن که در کلیه ها ساخته و از بدن دفع می شود. پیشاب حاوی آب اضافی، ترکیبات زاید محلول در آب، و برخی از یون هاست که دفع آن ها برای حفظ تعادل آب و املاح بدن لازم است. پیشاب پس از تشکیل در نفرون ۱های کلیه، از طریق مجرایی به نام حالب۲ (میزراه) وارد مثانه می شود. پس از پرشدن مثانه، پیشاب از طریق پیشاب راه۳ از بدن دفع می شود. هر فرد سالم در روز۰.۵ تا دو لیتر پیشاب دفع می کند. افزایش حجم مایعات مصرفی در هر روز باعث افزایش، و کاهش آن موجب کاهش حجم پیشاب می شود. تقریباً ۹۵ درصد از حجم پیشاب را آب تشکیل می دهد. مهم ترین مادۀ دفعی پیشاب اوره است که از تجزیۀ مواد نیتروژن دار بدن حاصل می شود. سایر ترکیبات موجود در پیشاب عبارت اند از یون های سدیم، پتاسیم، کلر، فسفات، و ترکیباتی مثل اسید اوریک و کرایتنین۴. در حالت عادی نباید قند، پروتئین، و خون در پیشاب یافت شود. پیشاب عادی فاقد هرگونه میکروب است و بوی خفیفی دارد. بوی نامطبوع پیشاب مانده ناشی از اثر میکروب ها بر ترکیبات موجود در آن است. شکل و ترکیب پیشاب در موجودات آبزی، خزندگان، پرندگان، و حشرات به سبب تفاوت های موجود در سوخت وساز بدن آن ها کاملاً با پستانداران متفاوت است. برای آگاهی از نظرات طب قدیم ← پیشاب_(طب_قدیم).nephron ureter urethra Creatinine

پیشاب (طب قدیم). (یا: بول، ادرار) در پزشکی جالینوسی برای آن خواصی قائل بوده اند. چنان که آن را گرم و جالی (زداینده، پاک کننده) دانسته اند و از این رو جامه های بسیار چرکین را با آن شسته اند. به سبب قدرت زدایندگیِ این ماده، پزشکان آن را برای درمان زخم های عمیق و جَرَب استفاده می کرده اند. پیشاب انسان ها بر حسب جنس (نر و ماده بودن) و سن دارای خواص متفاوتی است به طوری که مثلاً در درمان برخی امراض و یا تولید برخی مواد ازجمله لِزاق الذَّهَب (چسب زر)، چسبی برای چسباندن قطعات طلا به یکدیگر، از پیشاب پسر نابالغ استفاده کرده اند. برای پیشاب حیوانات نیز خواص متفاوتی قائل بوده اند مثلاً پیشاب شتر را برای درد سپرز و «الماءالأصفر» و زخم های گوش، پیشاب سگ برای ازبین بردن زگیل، پیشاب بز برای درمان استقسا، و پیشاب گاو برای درد دل ناشی از «سردی» و بَواسیر مفید دانسته اند. امروزه در برخی از مناطق کشور هنوز از پیشاب گاو برای رنگرزی پارچه ها استفاده می کنند. نیز ← پیشاب_(طب_جدید).

مترادف ها

water (اسم)
اب، مایع، ابگونه، پیشاب

urine (اسم)
شاش، ادرار، بول، پیشاب، زهر اب

فارسی به عربی

بول , ماء

پیشنهاد کاربران

در مراغه به معنی ادرار میباشد
پیشاب، ادرار، بول، جیش، زهراب.
متضاد پس آب.
ادرار در زبان ملکی گالی

بپرس