پیلور

/pilor/

لغت نامه دهخدا

پیلور. [ ل َ وَ ] ( ص مرکب ، اِ مرکب ) پیله ور. عطار. خرده فروش. داروفروش. کسی که داروو سوزن و نخ و مهره به خانه ها برد و فروشد. صیدلانی.صیدنانی. ( تفلیسی ) ( صراح ) ( السامی ). رجوع به پیله ورشود: صندلانی ؛ مرد پیلور. ( منتهی الارب ) :
در ته پیله فلک پیلور زمانه را
نیست به بخت خصم تو، داروی درد مدبری.
خاقانی.

فرهنگ فارسی

( صفت اسم ) ۱- کسی که دو افروشد دارو فروش صیدلانی : در ته پیل. فلک پیلور زمانه را نیست ببخت خصم تو داروی درد مدبری . ( خاقانی ) ۲- آنکه سوزن و نخ و مهره و مانند آن بخانه ها برد و فروشد خرده فروش .

فرهنگ معین

(وَ ) (اِمر. ) داروفروش .

فرهنگ عمید

= پیله ور
دریچه ای در پایین معده که محتویات معده از طریق آن وارد روده می شود، باب المعده.

دانشنامه عمومی

اسفنکتر انتهای معده، بنداره پیلور معده ( به فرانسوی: pylore، انگلیسی: pylorus ) اصطلاحی در تعریف بخشی از معده است که آن را به دوازدهه متصل می کند. پیلور همواره در برابر خروج موادی که به آن وارد شده اند از معده مقاومت می کند. با تشکیل کیموس، مقاومت آن کم می شود، اما همچنان مقاومت می کند و ذرات ریز خارج می شوند و ذرات درشت برمی گردند تا ریزتر شوند. اسفنکتر ورودی معده دو بخش را شامل می شود:
دهلیز ورودی معده اتصال به معده
مجرای ورودی معده اتصال به دوازدهه
اسفنکتر خروجی معده، به مانند یک دریچهٔ قدرتمند عضلانی حلقوی شکل، در معده است و غذای مخلوط شده با شیره گوارشی ( کیموس ) ، از مجرای آن وارد دوازدهه و سپس روده می شود. این بخش توسط رشته های عصبی سمپاتیک پیام را دریافت می کند. و به کسی که آنطرف خط تلفن است میرساند.
عکس پیلورعکس پیلورعکس پیلورعکس پیلور
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیلور (pylorus)
در زیست شناسی، دهانۀ پایینی معده. غذا پس از نرم شدن و هضم ناقص در دهان و معده، از راه پیلور وارد رودۀ کوچک می شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس