چال گودرزی

دانشنامه عمومی

چال گودرزی نام ناحیه از دشت سیلاخور بالا در شمال غربی شهرستان بروجرد در استان لرستان است.
لغت نامه دهخدا درباره این منطقه می نویسد: "گودرزی . ( اِخ ) ( چال . . . ) نام منطقه ای است بر گرفته از طایفه گودرزی از ایل زیار یا زیودار در جنوب غربی بروجرد مشتمل بر چند دهکده. " [ ۱]
چال گودرزی بخشی از دشت وسیع سیلاخور محسوب می شود. این منطقه همراه با مناطق شمالی تر مانند ( اشترینان ) و مناطق شرقی دوسوی جاده بروجرد - ملایر در مجموع با نام سیلاخور بالا شناخته می شوند. چال گودرزی از شمال به شهر اشترینان، از غرب به رشته کوه گرین، از جنوب غربی به روستای ونایی و از جنوب ولات نظامی مرتبط می شود. آب و هوای این ناحیه سردسیر کوهستانی است. محصولات کشاورزی آن بیشتر شامل فراورده های باغی و حبوبات است.
منطقه چال گودرزی از نظر تقسیمات کشوری، به صورت تقریبی برابر با دهستان گودرزی است که از توابع بخش اشترینان شهرستان بروجرد محسوب می شود. شهر ها و روستاهای این منطقه عبارتند از[ ۲]
• شیخمیری کلهر
امیرآباد
توده زن
بندیزه
خشتیانک
کرکیخان
کفشگران
چهاربره
• ونایی
وسایر روستا های قائدطاهر ، نبی آباد، جوجه حیدر ، شب ماه ( شِو وما ) ، توده زن ، دره گرگ، گل زرد ، لیقن آب ، دهنو شاه قلی ، بیاتان، ده یوسفعلی ، گلچهران ، مملیجان ، برکت آباد ، قلعه نو ، مجید آباد ، نبی آباد ، جوجه حیدر و چنارستان.
براساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت روستا های منطقه چال گودرزی به ۲۰ هزار نفر می رسد.
*صرفا جمعیت دهستان گودرزی در نظر گرفته شده و آمار دقیقی از گودرزی های بروجرد و سایر شهر ها دردسترس نیست.
کلیه توضیحات بر اساس تحقیقات جامعه شناسی توسط دانشجویان رشته جامعه شناسی دانشگاه آیت الله بروجردی است. طوایف گودرزی به زبان لری بروجردی و سیلاخوری سخن میگویند هرچند که آنان به گویش بروجردی نیز اشراف دارند.
به طور کلی به سبب گستردگی و جمعیت زیاد میتوان بر روی گودرزی ها نام ایل زیار نهاد هرچند که آنها از ساختار های ایلی به دورند و میتوان آنها را مجموعه طوایف نامید. چرا که آنان در شهر های مختلف لرستان مانند بروجرد ، الیگودرز، دوره چگنی با طایفه ایی به نام ( گودرزوند چگینی ) ، ( نظامیوند چیگینی ) و در گیلان و چهار محال بختیاری حضور دارند و نمیتوان قرابت و نزدیکی آنان را نادیده گرفت. بر اساس تحقیقات تاریخی دور از گمان نیست که باقیماندگان خانواده های شاهان اشکانی همچون ( گودرز اول و دوم ) اشکانی در آنجا سکونت گزیده باشند *نزدیکی پایتخت های اشکانیان همچون هگمتانه ( همدان ) و تیسفون باید در نظر گرفته بشود .
عکس چال گودرزی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

سلام بنده از طایفه کلهرشهرستان دره شهر روستای چمکلان هستم حدود۳۰۰ سال پش جد پدریمان ازطرف لرستان به طرف دره شهر مهاجرت کردن که به زبان لری تکلم میکردند لطفا اگه اطلاعاتی دارین به اشتراک یا پیام بگذارید ۰۹۹۳۱۹۵۹۱۷۶
سلام بنده از طایفه کلهر شهرستان دره شهر ایلام اجداد ما ازحدود۳۰۰سال پیش از طرف لرستان اومدن با امیریها وچگنیهای کلانتر وسوره میری هم نشین بودن لطفا راهنمایی کنید از چه استانی به لرستان اومدن از چه طایفه ای از کلهر هستند ۰۹۹۳۱۹۵۹۱۷۶
دره انجیره از طبیعت چال گودرزی روستای چهاربره
چال گودرزی
چال گودرزی ، زمین های چهاربره در فصل بهار
چال گودرزی
چال گودرزی ، زمین های روستای چهاربره
چال گودرزی
چال گودرزی روستای چهاربره
چال گودرزی
نمایی از روستای چهاربره از روستاهای چال گودرزی در فصل بهار
چال گودرزی
ممیوند های منطقه گودرزی فقط در روستای کفشگران ساکن هستند که فامیلی آنها ترابی گودرزی است و نیمی از این روستای 3هزار نفره رو تشکیل میدن، بخاطر مدت زیادی
که توی منطقه گودرزی بروجرد و روستای کفشگران سکونت دارن مدت ها قبل از طرف خوانین منطقه فامیلیشون به ترابی گودرزی تغییر کرده. . . پس هر گودرزی ممیوند نیست، چون روستاهای دیگه هم گودرزی هستن ولی بومی همون منطقن و ممیوند نیستن، و باید عرض کنم که کل ممیوند های بروجرد 9 برادر بودن که بخاطر درگیری با مالک و به قتل رسوندن پسر مالک منطقه، مجبور به کوچ از روستای افرینه از توابع شهرستان های معمولان و پلدختر به منطقه گودرزی در بروجرد میشوند، از این 9 برادر چهار برادر به روستای کمره و اصغر آباد کوچ میکنن و 2 برادر به روستای دهنو در نهاوند کوچ میکنن، و 3 برادر هم در روستای کفشگران ساکن میشن، که در حال حاظر از ، نسل اون 9 برادر قرین به 10 الی12 هزار نفر بوجود آمده است، البته لازم به ذکر است که به دلیل هیکل های قوی و قدرتمند و نترس بودنشون، به هر روستایی که مهاجرت کردن تونستن بومیای اون روستا رو از روستا بیرون کنن ، با اینکه حدود 400، 500 سال است که در بروجرد ساکن هستیم هنوز خود را از اهالی اینجا ندانسته و به اصالتمان مینازیم، ممیوند تنها ایل اصیل لر هستش که توی فواصل بین خرم آباد و پلدختر تو منطقه بالا گریوه زندگی میکردن، طایفه کوشکی در سیلاخور بروجرد نیز ممیوند میباشند، فامیلی ممیوند های نهاوند مومیوند یا محمودوند میباشد
...
[مشاهده متن کامل]

واژگان لری که در منطقه ی چال گودرزی و اشترینان و پیرامون آن کاربرد دارد البته گاهی تلفظ واژه ای از روستا به روستا تفاوت دارد :
زبان لُری را پاس بداریم
کِتُو: کتاب
کِرِّ دو: هوای مه آ لو
...
[مشاهده متن کامل]

کَشکَکِ زونی: بر جستگی روی زانو
کوخَه: سُرفه
کَمچَه: ملاقه
کُر: پسر
کَرتیر: ابزاری فلزی با دستۂ چوبی جهت
مرز بندی در کشاورزی
کَرواس: پارچۂ کرباس
کِنار او: توالت
کَفتَر: کبوتر
کُچِک: کوچک
اُو: آب
اَفتو: آفتاب
شو: شب
ایوارَه: غروب
شومی: هندوانه
خروِزَه: خربزه
گُرمِج: مُشت
کلیک: انگشت
تیا: چشم
اور: ابر
آسارَه: ستاره
شیطو: شیطان
مِرژِنگ: مژه
پِت: دماغ
شونَه: شانه
مِرک: آرنج
پِشنی: پیشانی
شاتَه: نون لواش گِرد
پونوچی: کفاش ( گیوه دوز )
گِردِکو: گردو
بام: بادام
تُرموغ: تخم مرغ
نوجی: عدس
افتوءَ: آفتابه
دِنو: دندان
گُردالَه: قلوه
گیَه: سیرابی
دِرِنجَه: دودکش سقف خانه
بازِه: هوا کش تنور

سراب کرتول از گردشگاه های چال گودرزی
چال گودرزی
نمایی از منطقه
چال گودرزی
نمایی از منطقه چال گودرزی
چال گودرزی
ناصرالدین شاه قاجار در سفر خود به بروجرد و ونایی از این محل و روستاهای چال گودرزی نام برده است :
١٢سفرنامه ناصرالدین شاه قاجار به ونایی که نام چهاربره در آن آمده است :
تلگرافخانه بروجرد, [۱۹. ۰۲. ۱۶ ۱۲:۰۰]
...
[مشاهده متن کامل]

سفرنامه عراق عجم
نوشته ناصرالدین شاه قاجار
بروجرد - روز چهارم
جمعه بیست و هشتم ذیقعده 1309 قمری
امروز خیال داریم برویم بسراب ونّائی صبح برخاسته آمدیم بیرون سوار کالسکه شده رو بمغرب راندیم از پهلوی اردو و نزدیک چادر جلال الدّوله که توی باغی زده بود گذشتیم که باصطلاح اهل بروجرد باغهای محوّطه شهر را تکیه میگویند از کوچه باغ زیاد و پلهای متعدّد که روی نهرها بسته بودند با کالسکه عبور کردیم امّا کالسکه از اینجاها بزحمت میگذشت تا اینکه راه کالسکه سربالا و خوب و هموار شد و همه جا سربالا رانده دو ساعت و نیم بلکه سه ساعت راه رفتیم تا رسیدیم بسرچشمه ونائی در بین راه همینکه بسر گردنه رسیدیم از دست راست جلگه سیلاخور علیا نمایان شد که بقدر صد پارچه ده و آبادی داشت یک ده خیلی معتبری هم پیدا بود که اسمش اشترینان است و میگفتند بقدر هزار خانوار جمعیّت دارد اطراف هم همه درّه و ماهور و پوشیده از سبزه و زراعت دیمی و آبی بود کوه الوند همدان هم از دور پیدا بود که چند لکّه برف داشت لطیفخان سرهنگ فوج سیلاخوری هم که دو دانگ از این ده ونّائی مال او است خودش در رکاب بود و بلدیّت میکرد و اسامی دهات را میدانست و بعرض میرسانید رفتیم تا رسیدیم باوّل تنگه که چند نهر آب صاف از آنجا جاری بود و از توی درّه هم رودخانه میگذشت و از اینجا جلگه تشکیل مییافت در حقیقت از اینجا جزو جلگه کفش گری است میرزا محمّد خان
و فخر الملک هم در رکاب بودند اکبر خان نایب ناظر و معتضد السّلطنه و احمد خان و سایر پیشخدمتها هم اوّل همین تنگه ایستاده بودند حاجب الدّوله هم همراه آمده بود که یورت سراپرده را معیّن کنیم که بدهد بزنند فرمودیم اوّل همین تنگه پیشخانه را بیاورند و چادر بزنند چون از اینجا باید بحسین آباد برویم سر راه هم هست و راه نزدیک تر است اردو همینجا بیفتد امیر خان سردار هم در رکاب بود راندیم سربالا راه را همه جا خوب ساخته اند امّا چون سربالا بود و کالسکه بصعوبت میرفت از کالسکه پیاده شده سوار اسب شدیم و پی آبی را که از درّه میآمد همین طور گرفته راندیم بعضی جاها در توی درّه درخت بید کاشته بودند رفتیم تا رسیدیم بجلگه ونّائی امّا جلگه بزرگی نیست بلکه درّه وسعتی پیدا میکند و ده و آبادی در اینجا است که بقدر سیصد خانوار میشود ده پاکیزه ایست خانها از سنگ و گل دارد خانه خوب قابلی ندارد مگر یکخانه که مال یعقوب سلطان پسر لطیفخان است چشمه آبی از بالای ده بیرون میآید و از دور یک سکّوئی میگذرد که این سکّو را دور اصله یک چناری ساخته اند که میگویند اینچنار پنجهزار سال عمر دارد و از شدّت کهنگی وسط چنار سوخته و تمام شده است کتلهای بزرگ دارد و معلوم است که خیلی کهنه و قدیم است دو ریشه چنار بایستی بیست ذرع باشد آب سرد صاف گوارائی از اینچشمه بیرون میآید که هیچ نسبتی بچشمهای سراب هکّ و عمارت و سایر جاها ندارد پیاده شده تماشا کردیم بعد سوار شده از توی آبادی ده بیرون رفته از تپّه بالا آمدیم که سرابهای آنطرف را هم تماشا کنیم سر تپّه که رسیدیم دیدیم چشمهای زیادی هم از اینجا جاری است سراب ونّائی از اینطرف تپّه و این چشمها از آنطرف جاری شده رودخانه را که بشهر بروجرد میآید تشکیل میدهند که یک تپّه میانه این دو سراب فاصله است امّا آنطرف تپّه درخت زیادی نداشت و چندان باصفا نبود اینطرف اشجارش بیشتر است دوباره برگشته آمدیم سر همان آب ونّائی بقدر دو هزار قدم زیر دست ده که درخت بید زیادی داشت و چمن بود کنار رودخانه محلّ خوبی را انتخاب کرده فرمودیم آفتاب گردان زدند و بنهار افتادیم اینجا هوای بسیار خوشی داشت دو طرف این درّه کوههای خیلی بلند سبز برفی خوب دارد که همه جا اسب رو است و یکراهی هم از اینجا دارد که بخاوه و الشتر لرستان میرود بعد از نهار قدری استراحت کرده برخاستیم چای و عصرانه خورده دو ساعت و نیم بلکه زیادتر بغروب مانده بود که سوار شدیم و راندیم برای منزل و یکربع بغروب مانده وارد منزل شدیم شب بعد از شام جناب امین السّلطان و مجد الدّوله و امیر خان سردار و اکبر خان نایب ناظر و اعتماد الحضرة را خواسته بودیم بحضور آمدند و بعضی فرمایشات بآنها فرموده مرخّص شدند و رفتند
دهاتی که امروز در دست راست جادّه از مسافت زیادی دیدیم از اینقرار است ( قریه قلعه شمشاد خرده مالک ) ( قریه قلعه حاتم ملکی حاجی میرزا ابو تراب ) ( قریه قلعه کوچک ملکی حاجی یوسف ) ( قریه توزه زن ملکی مظفّر الملک ) ( قریه چهار برّه ملکی باقر خان ) ( قریه بنه دیزه ملکی ایضا ) ( قریه برکت آباد ملکی عبد الرّحیم خان ) ( قریه درّه گرگی خرده مالک ) ( قریه کیال دست چپ خیلی نزدیک بجادّه و خرده مالک است

مطالبی که هم محلی های عزیز در ارتباط با این صفحه نشر کرده اند بسیار جالب است و اطلاعاتی است که شاید در هیچ کتابی نتوان یافت آنچه که طوایف و اقوام از گذشته خود می دانند سینه به سینه و به صورت شفاهی به آن
...
[مشاهده متن کامل]
ها منتقل شده است که در میان همان طایفه و روستا و یا قوم از آن آگاهی دارند بیان این مطالب راهی است برای آشنایی بیشتر هم محلی ها با یکدیگر و نزدیک شدن فرهنگی آنان . پیرزادی های عزیز و کلهر ها و ترکاشوند ها و بشیری ها و . . . هر چند نمی توان در اینجا از همه نام برد ، همه ی ما در ابتدا انسان هستیم . و سپس هم میهن و هم محلی . در سایه حق پایدار باشید

لازم به یاد آوری است که نام گذاری بر انسان ها اماکن و . . . برای شناسایی است حتی زبان نیز از این مورد به دور نیست در جهان شهری به نام تهران است این تهران خیابان و بزرگراه و آزاده راه و کوچه و . . . دارد
...
[مشاهده متن کامل]
و هر کدام به نامی . این نام گذاری و تقسیم برای شناسایی و پیدا کردن و در واقع نوعی تقسیمات سیاسی است در سرزمین ایران جمعیت های انسانی پیوسته در حال جابجایی بوده اند عواملی از قبیل ازدواج و جنگ و معیشت باعث جابجایی انسان ها و در هم امیختن نزادها شده است . . . . ادامه دارد .

روستای نثار لقب اکثرآنها نثاری است که لر زیار هستندهم چنین لازم به ذکر است که زبان مردم آن گویش لری اصل است و با گویش لری خرم ابادی که امیخته با زبان لکی است وهم چنین با گوبش مردمان چال گودرزی که تا حدودی با لهجه بروجردی ها وسرَوَنی آمیخته است در خیلی از کلمات متفاوت است
ترکاشوندهای جعفراباد به دودسته تقسیم میشوند دسته ای لک الشتر ودسته ای فقط فامیلی آنها ترکاشوند است به همین علت نام جعفرآباد در میان دلاور مردان مناطق دیگراز جمله سهران وچقابل و. . . وسایر طوایف وروستاهای آن منطقه کمرنگ تر است
سهران، چقابل شیرآباد، گرگ، مگسان، سفیدخانی، اصغراباد، باباقاسم، جعفرآباد پاماس، دره چپی نه چال گودرزی تعلق دارند نه به هیچ یک شهرهای اطراف در حال حاضر با اتحاد چه در خود روستا چه در شهر بروجرد در منطقه سی متری وقاآنی کنار هم زندگی میکنند ومردم آن به دلیر مردی نترس بودن شهرت دارند ودوست یکدیگر و در برار بیگانه نترس وشجاع هستند طایفه پیرزادی که قل نره شیر یعنی نره شیران که پیرزادی های اصیل در مگسان وچقابل هستند در سهران طوایف کلهر، فصیحی، ابولفتحی، ظفری، هستند که بیشتر آن کلهر هستند طایفه کلهر در سهران ودر مناطق دیگر دو گونه است کلهر کرد ودسته کی لر هستند یعنی لر کلهر که به جرئت میتوان گفت کی لر یا همان کلهر لر از لر بختیاری قدرتر است، روستای کا لقب اکثر آن ها نثاری است لر زیار هستند، ممیوند در اصغرآباد لر اصیل هستند مردمانی شجاع، قوی هیکل دلسوز هستند، مردم روستای دره چپی وسفید خانی ابولفتحی هستند ابولفتحی های دره چپی لر اصل هستند اما ابولفتحی های سفیدخانی به گروه زیادی تقسیم میشوند دسته ای از آنها لر خرم آباد هستند ودسته ای دیگر لر بختیاری عده ای هم نواحی اطراف تعلق دارند از جلمه دره گرگ، گوشه گاپله، وماطق دیگر در کل ابولفتحی های سفیدخانی دسته ای از آنها لر ودسته ای دیگر لر نیستند
باسلام واحترام به همه عزیزان، طایفه پیرزادی به هیچ عنوان به چال گودرزی و مردم بزرگ آن تعلق قومیتی ندارد. پیرزادی ( قلعه نرشیر ) درواقع تیره ای از اقوام و یاسربازان وافراد کریمخان زند بوده اند که پس ازفروپاشی حکومت زندیه ازمقرحکومت واقع در شیراز به الشترکنونی مهاجرت و سپس بخشی از آنان از الشتر به روستای چقابل مهاجرت نموده اند. وبعضا به اشتباه جزئی ازحسنوند به حساب می آورند. درصورتی که پس از مهاجرت ازشیراز به الشتر جنگهای خونینی باحسنوندها و به خصوص مهرعلی خان حسنوندنموده اند. . البته به فرموده خداوند، همه انسانها برابر و برادرند وهیچ شخص و طایفه ای بر دیگری برتری ندارد مگربه واسطه ایمان و تقوا. . .
طوایف پیرزادی وترکاشوند طوایفی جداهستند که به چال گودرزی تعلق ندارند سهران، پاماس گرک، شیراباد، نثار، سفیدخانی، چقابل، جعفراباد، مگسان بالا وپایین، باباقاسم خود منطقه ای جدا هستند که نه به چال گودرزی نه به نهادند ونه به نورآباد تعلق دارند در وقع منطقه بین شهر های الشتر، نورآباد، بروجردونهاوند قرار گرفتع اند طوایف آن کلهر کرد کلهر لر که بیشتر کلهر هالر هستند پیرزادیدر چقابل ، مگسان، ممیوند در اصغراباد که لر اصل هستند ترکاشوند در جعفرآباد ، نثاری که لر زیار هستند و ابولفتحی که دسته از آنها لر خرم آباد هستند ودسته ای دیگر به نواحی اطراف تعلق دارند
اینکه مردم چال گودرزی از مکان خاصی آمده اند سخنی قطعی نیست ، حتی این مردم را نمی توان منسوب به قوم یا طایفه ی خاصی کرد . ساختار اجتماعی مردم چال گودرزی مانند برخی عشایر چون حسنوند و بیرانوند نیست . که
...
[مشاهده متن کامل]
روابط عشایری داشته باشند ، عده ای از ساکنان منطقه شاید حدود پانصد سال در این منطقه ساکن بوده اند ، به علت مجاورت این منطقه با مناطق لک نشین از طوایف لک و لر که سابقا در مناطق دیگری مانند الشتر و نهاوند و نورآباد دلفان و یا حوزه ی بیرانوند ها بوده اند به این منطقه کوچیده اند ، سندسکونت آن در روستاهایی مانند قائد طاهر و کفشگران و برکت آباد و چهاربره و ونایی و . . . وجود دارد . به هر حال هیچ ملتی نمی توانند مدعی یکدست بودن نژاد مردم خود را کنند چون به مرور زمان با عواملی مانند ازدواج و مهاجرت افراد و نژادها با هم در می آمیزند . و همانطور که عده ای از لرهای لرستان در استان قزوین و گیلان ساکن اند . حتی گفته می شود که عده ای از ساکنین اطراف چال گودرزی از شیراز به جاهایی مثل شهر اشترینان کوچیده اند و به هر حال ریشه یابی مردم منطقه تاثیری بر مسائل عمده ی زندگی نمی گذارد و هیچ حقی برای کسی ثابت و یا حق کسی را ضایع نمی کند .

همه ی اطلاعات وارده دراین صفحه در خصوص چال گودرز ی ویا بهتر بگوییم دهستان گودرزی غلط است وهیچ سندیتی نداردوتوهم نگارنده است
اجداد بعضی از مردمان چال گودرزی از ایل حسنوند بوده اند.
ایل حسنوند=طایفه کاکولوند=تیره قره نره شیر =شاخه های پیرزادی، امیرسرداری و گودرزی.
ایل حسنوند=طایفه کاکولوند=تیره زیار=شاخه های گودرزی. زیودار و نثاری.
چال گودرزی منطقه ای در جنوب غربی شهرستان بروجرد است. و در مجموع دارای ۳۲ روستا می باشد.
کریان. قلعه حاتم. کفشگران. بندیزه. ملمیان. مگسان سفلی و علیا. انگشته. برده سره. کمره گودرزی.
شب ماه و چقاول و. . . . . . .
...
[مشاهده متن کامل]

در حقیقت اجداد این مردمان یا تبعیدی بوده اند و یا مهاجر. مثلا از استان کرمانشاه و شهرستان سلسله.
در این ناحیه غیر از گودرزی نام های خانوادگی دیگری هم وجود دارد:گودرزی معظمی. بشیری معظمی. بشیری گودرزی. زیودار. امیرسرداری. پیرزادی. ترکاشوند. نظام الاسلامی و گودرزی نژاد.

مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٤)

بپرس