چالش

/CAleS/

مترادف چالش: خرامیدن، خرامش، نازخرامی، تکبر، غرور، جولان، جنگ وجدال، زدوخورد، کشمکش، تلاش، مبارزه، مسئله، موضوع، مباشرت، هماغوشی

معنی انگلیسی:
challenge, contention, contest, dare, effort, skirmish, struggle

لغت نامه دهخدا

چالش. [ ل ِ ] ( اِمص ) چالیش. رفتاری که از روی ناز و تکبر و عجب کنند. ( برهان ) ( جهانگیری ) ( ناظم الاطباء ). رفتار کسی از روی تکبر و نخوت و ناز است در برابر حریف کارزار. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ) ( فرهنگ نظام ). حرکت زیبا و ظریف و از روی عجب و خرامش و بزرگواری. ( ناظم الاطباء ). خرام خوش. حرکت و رفتاری از روی فیس و افاده. مؤلف فرهنگ نظام نویسد: احتمال میرود لفظ چالاک و چالش هر دو مأخوذ از لفظ چال بمعنی رفتار باشد که استعمال خود چال بمعنی رفتار متروک شده و مشتقاتش مانده است چه در سنسکریت که ریشه بسیاری از الفاظ فارسی را نشان میدهد لفظ چَل َ بمعنی رفتار موجود است...» و رجوع به چالیش شود :
چون مهر کند فلک سواری
از چالش لاشه خر چه خیزد.
کمال الدین اسماعیل ( از انجمن آرا ).
وای اگر صد را یکی بیند ز دور
تا بچالش اندر آید ازغرور.
مولوی.
|| بمعنی جنگ و جدال. ( برهان ) ( ناظم الاطباء ). حمله. یورش :
بفرمود شه تا دلیران روم
نمایند چالش در آن مرز و بوم.
نظامی.
ز بس پیل کآمد بچالش برون
شد از پای پیلان زمین نیلگون.
نظامی.
از آن سهمگین تر سپاهی قوی
عنان تافت بر چالش خسروی.
نظامی.
برآشفت زنگی ز گفتار شاه
بچالش درآمد چو دود سیاه.
نظامی.
در میان آندو لشکر گاه زفت
چالش و پیکار آنچه رفت رفت.
مولوی.
چالش است این ، لوت خوردن نیست این
تا تو بر مالی بخوردن آستین.
مولوی.
با سگان بر استخوان در چالشی
چون نی اشکم تهی در نالشی.
مولوی.
بمیدان شد و چالش آغاز کرد
به تحسین خسرو زبان باز کرد.
امیرخسرو دهلوی ( از انجمن آرا ).
|| مباشرت و جماع را نیز گویند. ( برهان ). ( ناظم الاطباء ). کسی که در جماع حریص باشد.

چالش. [ ل ِ ] ( اِمص ) ( اسم مصدر از چالشمق ترکی ) به معنی زد و خورد . جدال. تلاش. || کشتی. مصارعت.

فرهنگ فارسی

نازوخرام وعجب، رفتارازروی کبروغرورونخوت، بانازوغرورخرامیدن، جنگ وجدال جولان وحمله گویند
( اسم ) زد و خورد جنگ و جدال .

فرهنگ معین

(لِ ) (اِمص . ) ۱ - با ناز و غرور خرامیدن ، رفتار از روی کبر و غرور. ۲ - جولان .
( ~. ) (اِ. ) زد و خورد، جنگ و جدال .

فرهنگ عمید

۱. جنگ، جدال، مبارزه: بفرمود شه تا دلیران روم / نمایند چالش درآن مرزوبوم (نظامی۵: ۷۹۲ ).
۲. (اسم ) امری که باید برای آن چاره ای پیدا شود، مسئله.
۳. [قدیمی] رفتار از روی کبر و غرور و نخوت.
۴. [قدیمی] با ناز و غرور خرامیدن.

دانشنامه عمومی

چالش (فیلم ۱۹۷۲). چالش ( به هندی: Lalkar ) فیلمی محصول سال ۱۹۷۲ و به کارگردانی راماناند ساگر است. در این فیلم بازیگرانی همچون درمندرا، راجندرا کومار، مالا سینها، نظیر حسین، آقا ایفای نقش کرده اند.
عکس چالش (فیلم ۱۹۷۲)

چالش (فیلم ۲۰۲۳). چالش ( به انگلیسی: The Challenge ) ( به روسی: Вызов ) که همچنین با نام تماس با خانه پزشک ( به انگلیسی: Doctor's House Call ) هم شناخته می شود، یک فیلم درام فضایی روسی به نویسندگی و کارگردانی مشترک کلیم شیپنکو است که بخش هایی از آن در ایستگاه فضایی بین المللی فیلم برداری شده است. یولیا پرسیلد، میلوش بیکوویچ و ولادیمیر ماشکوف در نقش اصلی این فیلم بازی می کنند.
عکس چالش (فیلم ۲۰۲۳)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

ماهیت چالش:
چالش در معنی مصدری : تلاش کردن و کوشش جدی و فراوان برای حل مسئله.
چالش در معنی اسم مصدری: مسئله ای است که برای حل آن تلاش و کوشش جدی و چاره جویی میشود و به معنی مبارزه طلبی نمی باشد
چالش: برخلاف تصور برخی از نویسندگان چالش ، مبارزه طلبی یعنی challenge نیست بلکه چالش از مصدر چالیدن است یعنی
تلاش و کوشش جدی و پیگیر بویژه برای رد و اثبات یک موضوع.
منبع فرهنگ معاصر فارسی تألیف غلامحسین صدری افشار و نسرین و نسترن حکمی
چالش : یعنی مساله
اندازه چالش مهم نیست
آنچه مهم است ، اندازه یِ ماست
انسان به سرما بر می خورد و باعث می شود به فکر ساختن وسائل گرمایشی باشد ، پس این سرما یک چالش است ، پس چالش خوب است و تا چالش نباشد ، پیشرفتی حاصل نمی شود.
چالش درزبان ترکی به معنی چالیشماکیعنی تلاش گردن برای امری است
چالش از کلمه چالگ هم گرفته شده که به برابر گیر افتادت و تلاش افزون است که در اوستا از این واژه و چند باری در گاتها هم که سر سروده های وخشور زرتشت است استفاده شده و ریشه در گیر افتادن سوار و یا فرد در گل
...
[مشاهده متن کامل]
شل ( نکته گل شل نه شل گل ) ویا هر نوع مانع سخت است و ریشه در پارسی داره ولی اینجا دیدم میگن واژه ترکیه خوب ذستور زبان ها به هم وام میدن خیلی چیز عجیبی نیست ولی چال بن مایه کلمه چالش کاملا ریشه آریایی داره و جزو کلمات وام داده شده است که جذابیت تأمل انسان رو نشون میده

چالش واژه ای آریایی است، یعنی ایرانیان آن را ساخته اند. انگلیسی ها هم از فرانسویان گرفته اند و آن را چَلنج واگویش می کنند. آن کسی که گفت اروپاییان از ترکان گرفته اند باید بداند که تا همین هشتصد سال پیش
...
[مشاهده متن کامل]
تازشگران از مرزهای ایران گذر نکرده بودند که درون اروپا شوند ( سده 13 میلادی ) . دوم اینکه زبان دولت عثمانی فارسی بود نه ترکی. چالیشماخ بنواژه ترکی واژه چالش ایرانی است. واژه های چاله و چاه هم فارسی هستند.

چالش یک کلمه ی تورکی است و هیچ شکی درش نیست حالا اگه یسریا قبول ندارن سوادشون نمیرسه که بدونن
ریشه ی این کلمه چال هست به معنی بزن
چالش درواقع یک فعله مخفف چالشماق املای درستشم چالیش هست
دیدم یسری از دوستان گفتن تو فارسی میانه بوده و تو آثار قدیمی شعرا و اینا اینجا دقیقا اون جاییه که نه به تورکی بودن چالش بلکه به تاریخ ثبتی شما از ورود تورکا به ایران باید شک کنید
...
[مشاهده متن کامل]

تورکها در این جغرافیا از اول ساکن بودن ساکن هستن و خواهند بود
ایلامیها قطع به یقین تورک بودن ما به اسمهایی همچون آیدین در اسامی ایلامی برمیخوریم اگه تمام مستندات دیگه را بزاریم کنار و انکار کنیم همین اسم آیدین کافیه برای اثبات تورک بودن ایلامی ها البته من معتقدم ایلامی ها نه یک نژاد بلکه چند نژاد و حکومت بودن بنظرم ایلامی ها تورک بودن و حکومت های عربی و یا حتی عبری داشتن ولی در اینکه چند سلسله از آنها تورک بودن هیچ شکی وجود نداره پس دوست عزیز اگه شما میبینی چالش در آثار قدیمی شما هست این نشان دهنده ی قدمت تورکها هست نه اینکه ثابت کنه چالش یک کلمه فارسیه
چالش یا همان چالیش قطع به یقین تورکیه
معادل فارسیشم تلاشه

واژه چالش یک واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود مدان نوکمک واژه چالش صد درصد پارسی است.
چالش به معنی کوبیدن است. مثل قاپی چالماخ درترکی. به معنی در زدن. البته معنی چاله هم می دهدبه معنی کسی که در چاله ای افتاده وخود را به در و دیوار زدن است. هر چندریشه ی لغت ترکی است ربطی به آذری ندارد لغت در دوره مغولی وارد زبان فارسی شده است.
چالش واژه ای پارسی میباشد و پارسی خواهد ماند
هماورد طلبیدن/مسابقه/کشمکش برای اثبات موضوع
پیوستِ دیدگاهِ پیشین:
واژه ( چالش ) واژه ای ایرانی است و با واژگانِ ( چالاک، چاره، آچار ) و . . . همریشه است و همگی از ریشه یِ ( چَر ) یا ( چَل ) هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی بسیار فراوان بوده است.
...
[مشاهده متن کامل]

آچار: ابزاری برای جنباندن یا جنبش دادن بوده است.
چال ( چار ) . ِش:
پسوندِ ( ِش ) یک پسوند نامساز ایرانی است، بمانند ( دانش، خواهش، نکوهش، سرزنش، کشش و. . . )
ریشه یِ تکواژه ( چار ) یا ( چال ) در ( چالش ) به روشنی به زبانهایِ اوستایی و سانسکریت بازمیگردد. برایِ دیدنِ واژگانِ بیشتر به دو پَسگشتِ زیر مراجعه کنید.
پَسگشت ها ( references ) :
1 - رویه 501 و 502 از نبیگِ ( ( فرهنگ واژه های اوستا ) )
2 - رویه یِ 26 و 32 از نبیگِ ( فرهنگِ سَنسکریت - فارسی ) - پوشینه یِ دوم

چالشچالشچالشچالش
علی
٠٠:٤٠ - ١٣٩٩/٠١/٢٣چالش ریشه ترکی دارد و شکی نیست. راستی اون شخصی که ترکی را زبان نمیدونه فقط به جای دو لغت قاشق و بشقاب کلمه جایگزین فارسی معرفی کنه
کفچه - کفگیر و. . . فارسی هستندو کفچک، چُمچه، کم چه، کنچک - ودوری، پیشدستی نیز فارسی هستند . بااحترام واَرج.
این واژه هند و اروپایی است چون در انگلیسی هم بکار میرود و در آثار شاعران هزار سال پیش هم بکار رفته و حتا یه اثر ترکی مربوط به هزار سال پیش یا نهصد سال پیش نیست که در آن واژه چالش بکار رفته باشد ، در ترکی
...
[مشاهده متن کامل]
استانبولی واژه Meydan okuma بکار می برند که همین هم ایرانی است ( واژه میدانش ) و واژه دیگر چه بسا که مغولی و چینی و . . . باشد چون زبان ترکی ، واژه ترکی ندارد ، مثل زبان اردو است که واژه اردو ندارد

دوست گرامی آقای محسن
نقل قولی ازیک بزرگ ایرانی آورده بودیدکه�آدمها برای چیزی که ندارن می جنگن�. این حرف درعین درست بودن، خالی ازاشکال نیست چراکه جنگ یک فعل دوطرفه است واگرجنگ یک طرف به خاطرنداشته شان باشد، جنگ طرف مقابل حتمإبخاطرداشته هایشان است. شمااگر جنگ اوکراینی هاوجنگ هشت ساله فرزندان ایران زمین رادرنظرآوریدموضوع کاملأروشن میشود. بنده آذری هستم وزبان مادریم ترکی است ولی ازصمیم دل اعتقاددارم که هرزبانی قابلیت وتوانایی های خاص خودش راداردوهرکسی به هرزبانی تکلم میکندمورداحترام بنده است.
...
[مشاهده متن کامل]

واژگانِ ( چار ( چال ) ، چارَگ ( چاره، چاله ) ) همگی در زبان پارسی میانه - پهلوی بکار می رفتند که خود برگرفته از واژه یِ اوستاییِ ( چَر ) می باشند. در زبان اوستایی واژه ( فرَ - چَر ) به چمِ ( بازکردن، روشن
...
[مشاهده متن کامل]
کردن ) بوده است و واژه ( آ - چَر ) به چمِ ( رفتن و آمدن ) است و واژه ( چَر - نَ ) به چمِ ( ابزار یا دستگاهی برایِ جنبش دادن ) بوده است و به روشنی نمایانگرِ ابزارِ ( آچار ) است که برایِ جنبش دادنِ پیچ و مهره بکار می رود ( به تاربرگِ واژه آچار یا رویه هایِ 501 و 502 از نبیگِ ( فرهنگ واژه های اوستا ) مراجعه کنید ) . دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در زبانهایِ ایرانی و هندواروپایی رواگمند ( رایج ) بوده است؛ پس واژه ( چالش ) از واژه ( چار ( چال ) ) به همراهِ پسوندِ نامسازِ ( ِش ) گرفته شده است و یک واژه ایرانیِ ناب است.

چالش کلمه ای تورکی است که از فعل چالیشماق گرفته شده و به معنی تلاش و سعی و جهد می باشد و کلمه challenge هم از تورکی وارد انگلیسی شده است
واژگان ( چار، چاره، چال، چاله، چالش ) همگی از یک ریشه هستند. دگرگونیِ آواییِ ( ر/ل ) در روندِ زبان پارسی و زبانهای هندواروپایی رواگمند ( رایج ) بوده است. برای نمونه در پسگشتِ ( رفرنس ) زیر، واژه یِ
( چار ) به دیسه یِ ( چال ) ، چارَگ ( چاره ) به دیسه یِ ( چالَک ) ( چاله ) ، نیز واگویی می شده است.
...
[مشاهده متن کامل]

چنانکه در رویه 21 از نبیگِ ( فرهنگنامه کوچکِ پهلوی ) نوشته یِ ( دیوید مک کنزی ) آمده است:
( به واژگانِ درونِ کروشه یا براکت با آوایِ ( ل L ) ، ریز بنگرید. )

چالش
دوستان به جای توهین به یک دیگر منابع رو درست برسی کنید Deverbal noun of the verb چالیدن‎ ( č�lidan ) , چلیدن‎ ( čalidan, “to walk proudly, saunter” ) , and also possibly related to چلیدن‎ ( čalidan ) ,
...
[مشاهده متن کامل]
چلاندن‎ ( čal�ndan, “to put pressure” ) , ultimately from Proto - Indo - European *kʷel - ( “to turn” ) . Related to Persian چالاک‎ ( č�l�k, “fast, agile, strong, able” ) , Sanskrit चरति ( carati, “to move oneself, to be engaged in” ) , and Avestan 𐬗𐬀𐬭𐬁𐬥𐬍‎ ( carānī, “I move, I approach” ) . Unrelated to Turkish �alışmak ( “to work, study” ) , though they may have influenced each بی ارتباط با ترکی other . . . �Unrelated to Turkish �alışmakوو یعنی این کلمه در این ۲ زبان معنی متفاوتی دارد و ربطی هم ندارد

چالش
منابع• https://en.m.wiktionary.org/wiki/چالش
چالش یک واژه آریایی هست وکلنج یا کلنجار هم از اون میگیره. تو انگلیسی هم به همین گونه هست چلنج و دیگر زبان های آریایی هندواروپایی. پانترک های مغول تبار هم که افغان های پشتون رو مسخره کرده بود بهتره یکم
...
[مشاهده متن کامل]
خودش رو درست کنه تو همون افغانستان چهار پنج قوم ترک زبان هستش. به هر روی مغول تبار یا زبان هایی مانند شما در اندازه ای نیستید که یک واژه آریایی رو بخواید به نام خودتون بزنید. برید پیش برادرای مغولتون

شگفتا که فرزندان ایران هریک بهم در افتادند - کر - جر - گر - کار - چر - چار= جنگ است در واژه کرنای و کارن ( قارن - گارن ) و کارینجار کارزار پیکار انرا میبینیم درپارسی هخامنشی سپاه را کارَ گویند چر و گرا میگفتند بسیاری از دیلمان و اذربایجانیان خوش را گر ها میدانستند طاق گرین و گرینگان و قلین قیه و بسیاری نامها یادگار انست
...
[مشاهده متن کامل]

هم اکنون در فارس جر و جری میگویند کارنجار را کرنجار و کلنجار میگویند - خاندان کارن =گارن = قارن نیز نباید فراموش کرد
- درپارسی دری چر ( با ر چوپانی ) امده و صرف میشود
مردم سفله بسان گرسنه گربه
گاه بنالد بزار و گاه بچرد
ناصرخسرو
در کارن و کرنای و گر بان و گرینگان . گارینجار و کالینجار و چالشن و چاره و چرّ امده
از چر - چار چالشگر نیز ساخته شده - اینگویه به پارسی دیلمی است چون کارینجار و کالینجار - چارن و چالش باران و بارش
ز گرز گرانسنگ چالشگران
شده ماهی و گاو را سرگران
در سنگنبشته بیستون هم کارَ و هم چارَ نبشته شده -
چر چری چریک
چون زر زری زریک
پارس پارسی پارسیک
چری و چریک و چالش پارسی هست و هیچ راهی برای ترکی بودن ان نیست
زری را ساری گفته اند و سور ( سرخ ) را سیر و تیز را تز
پارسی پهلوی را باید از نو شناخت
ز چالش چارش و چارش و غارش و غرش و غالیدن وچالشن و چالشهنگ امده شیرازیان و کهکیلویه کنون جر می گویند
و واژه کرنای = نای جنگ است

کلنجش، کلنجار ، از واژه کلنجیدن
د ر زبان فارسی واژه کلنج ، کلنجار معادل واژه challenge انگلیسی بکار می رفت ولی متاسفانه اکنون واژه چالش که خود واژه زیبایی به معنی لاسیدن ، با هم خوش گذراندن می داد گذاشته اند که با کار یک واژه فارسی را کشته اند
تعمّق
این واژه ریشه ایرانی دارد. همانطور که کاربر فرتاش گفتند، چالش با کَلنجار و کَل انداختن و سر وکَله زدن نزدیکی معنایی دارد. برای نمونه اگر واژه chalonge ( یا challenge ) حرف به حرف با واژه کلنجار بررسی شود، نزدیکی آن آشکار می شود.
...
[مشاهده متن کامل]

ch=ک
a=اَ
l=ل
o=اَ ( دگرگونی آوایی اَبه اُ )
n=ن
g=ج
e=آ
( حذف ر ) .

برخی دوستان بدون ریشه یابی ی چیزی پرت میکنن
چالش از چالیشماق میاد که ترکی هست
چالِشیدن =
م. ث
من شما را می چالِشم تا دیگر وارد این بحث های مسخره نژاد پرستی نشوید
چالش واژه ایرانی و هندواروپایی است و با واژگان کل، کله ( سر ) ، کلنجار، چال ، چاله، چار ( جار ) ، چاره، چاریدن، چاه و. . . نزدیکیِ ریشه ای و معنایی دارد.
بُنواژه شناسی چالش یا challenge : واژه انگلیسی challenge در زبان انگلیسی برگرفته از واژه فرانسوی کهن chalonge و این نیز خود برگرفته از واژه لاتین calumnia "calumny" و این واژه لاتین نیز خود برگرفته از واژه kel از زبانهای هندوآریایی است که در واژگان کِل، کَله، کلنجار ( پسوند جار در واژه هَنجارنیز دیده می شود که هَن ( اَن یا هم ) پیشوند است که در واژگانی چون انگیختن و انبازیدن ( هَنبازیدن ) نیز به چشم می خورد و جار نیز خود یک تکواژ است ) .
...
[مشاهده متن کامل]

در تارنمای https://en. wiktionary. org/wiki/challenge نیز این واژه را از دید بُنواژه شناختی بررسی کرده است و آن را هندو اروپایی دانسته است:
from Proto - Indo - European: *kel - , *ḱel ( ما در زبان پارسی و زبان های ایرانی واژگان کَل انداختن، کلنجار ، کل، کله ( سر ) را داریم که با واژه kel در پیوند است ) .
بماند که از دید دستور زبانی تکواژهای چال و ِ ش تکواژهای دستور زبانی پارسی هستند که این پسوند در زبان پارسی میانه و زبانهای هندو اروپایی ( در آلمانی، فرانسوی و انگلیسی بیشتر به گونۀ tion، enge، ung ) بکار می رفته است. این کاربری که این واژه را به زبان بیگانه پیوند می دهد، گویا نمی داند در زبانش واژه ای به نام دانش بکار می برد که از بن مضارع دانستن و پسوند ِش می باشد، آنچه روشن است واژگان سره پارسی توانایی فروکاستن به تکواژها را دارند که خود سره و ناب بودن این واژگان را نشان می دهد. آیا اینکه به یک واژه ای پسوند ماق افزون می کنید نشان از این است که چالش واژه ای مغولی است؟! چال در چاله نیز همانند گستر و گستره ( ه پسوند نام ساز پارسی است ) از کار واژه گستردن ( همچنین گسترش ) ، ناله از کارواژه نالیدن، خند وخنده از کارواژه خندیدن، پر و پره از کارواژه پریدن ( همانند شب پره، پَرِش ) ، تن و تنه در تنیدن ( و همچنین تنش ) و. . . است.
در پایان نیاز به یادآوری واژگان بسیاری از زبان های سکایی و سغدی ( سُگودی ) که زبان های هندوآریایی خاوری هستند به زبانهای بیگانه راهیافته است. ( می توانید در youtube زبان سگودی و سکایی ( نام یکی از استانهای تاجیکستان سغد می باشد ) را جستجو کنید ) . یکی از کاربران نوشته که واژگانی که آغازشان ( فر ) باشد، مغولی است، دیگر به هرزه گویی افتادند:فر یا فرا پیشوند پارسی است. کاربران مغول دوست، این که در زبانتان هر واژه ای را را بکار می برید دلیل بر مغولی بودن آن نیست، بلکه یادگار پدران آذری و تاتی شماست.

مثال:خود را به چالش کشیدن
یعنی آزمایش کردن خود - پی بردن به توانایی های خود - محک زدن خود - دعوت به مبارزه کردن خود - روبه رو کردن خود با چیزای جدید - سنجیدن خود - خود را در موقعیت و شرایط خاص قرار دادن برای درک و آشنایی بیشتر با خود - امتحان کردن خود به منظور اینکه ببینی از پس یه کاری برمیای یا نه -
...
[مشاهده متن کامل]

مثلا من خودم برای اینکه ترسم از یه چیزی بریزه میرم به زور خودمو باهاش رو به رو میکنم و اینجوری خودمو به چالش میکشم.
مثلا به زور خودمو میبرم یه جایی که دوست ندارم و احساس بدی بهم دست میره تا اینجوری صبر و تحملمو بالا ببرم.
میرم یه کار جدیدی انجام میدم که تاحالا انجام ندادم که ببینم چقدر توانایی و مهارت یه کاری رو دارم.

دوستان چالش ترکی هستش می تونید برید به ویکی واژه فارسی و ببیند
حداقل یک واژه ترکی رو میاوردی که توش فر باشه درضمن فرتاش ترکی نیست چون همواره پس از پیشوند فر ( شکوه ) یک جزء معنادار میاد نه بی معنا و این واژه از واژگان برساخته دساتیر است که برسازندش اذرکیوان بوده حداقال یکم سوادت رو ببر بالا
فرتاش ( فر تاش ) کلماتی که اولشان. و یا آخرشان فر دارنند. تورکی اند. مثل فرهاد. فرخ. فرخ آد. فرساد. فرزاد. فرزین. فرزانه. فردین ( بر وزن آیدین. ماردین ) رادفر. هیرادفر. فرهمند تاش کلماتی که تاش. و یا داش دارنند. تورکی اند. مثل فرتاش. بکتاش. داداش. یولداش
چالش واژه کهن ایرانی می باشد که از چال و پسوند نامساز ( ش ) می باشد و ما در زبان پارسی پسوند نامساز ( ش ) داریم نه در زبان مغولی. کسانی که بی پشتوانه تنها واژگان را به زبان مغولی یا ترکی پیوند می دهند
...
[مشاهده متن کامل]
پسوند ش را چگونه توجیه می کنند؟ چیزی ندارند که بگویند و حتی پسوند نامساز ه نیز واژه چاله را می سازد. واژه tension نیز در زبان انگلیسی هم از واژه پارسی تنش ( تن به علاوه پسوند نامساز ش برگرفته شده است. ) همانگونه که استاد طباطبایی گفتند: پانترکیسم ملغمه و آمیخته ای از دروغ و بی سوادی است. اینکه هواداران فرهنگ مغولی ( ترکی ) در تارنمای فرهنگ واژگان پارسی - انگلیسی پیام می گذارند خود گواه آن است که از روی خواری و بدبختی نیازمند کسانی هستند که به دروغهایشان گوش دهند، مغولهایی که تا دیروز دانشمندان خراسان بزرگ ما را می کشتند و ترکتازی می کردند، اکنون که در جهان امروز توانایی جنگیدن به شیوه گذشته را ندارند، فرهنگتازی می کنند و به شیوه ای دروغین بی آنکه سندی ارایه دهند تراوشهای مغولیسم خود را اینجا بازگو می کنند.

هزار سال پیش در خاورمیانه چیزی به نام ترک وجود نداشت.
در ضمن، طبق تحقیقات دکتر مازیار اشرفیان بناب [پژوهش گر ارشد ژنتیک دانشگاه کمبریج] که خودشان ترک زبان اند، نژاد مردم عزیز آذربایجان هیچ ربطی به مغول ها و ترک ها ندارد.
...
[مشاهده متن کامل]

اگر پان ترک ها برای تحقیقات ژنتیکی ارزشی قائل اند لطفا نام ایشان را جستجو کنند تا مسئله برایشان روشن شود.
مردم عزیز آذربایجان، ترک نیستند بلکه ترک زبان اند. مانند مردم عزیز اهواز که عرب نیستند بلکه عرب زبان اند.
نکته ی آخر: آن دوستی که گفته زبان فارسی سی و هشتمین لهجه ی عربی است لطفا کمی تامل کند. عرب ها خط نداشتند و خط را از ما گرفتند. پیش از اسلام ما هفت دبیره [ = خط] داشتیم. مراجعه کنید به کتاب" الفهرست" ابن ندیم.
حرف زیاد است اما فرصت کافی نیست. اگر دوستان کمی تامل کنند و با سند و مدرک حرف بزنند بسیاری از مشکلات حل میشود. زبان پارسی هم آنقدر قدرت دارد که به این بادها نلرزد. زبان دوم هند هم پیش از ورود انگلیسی ها، پارسی بود. تاج محل را هم یک معمار ایرانی ساخته به نام استاد عیسی شیرازی. ایران مهد زبان و خط بوده. ررای مطالعه دقیق تر مراجه کنید به کتاب "سهم ایرانیان در پیدایش و آفرینش خط در جهان" تالیفِ رکن الدین همایون فرخ، انتشارات اساطیر.
و یا در کانال تلگرامی دوست گرامی آقای وحید بهمن.

دشواری
عجب،
این واژه ی چالش بُوَد یا بانی چالش
این چالش معنا بگذار یا رو به چالش

چالش از مصدر چالیشماق هست ، که چالش مخفف شده چالیش هستش ، بعضی از پان فارس ها و پان ایرانیست ها ، اومدن فرهنگ دیگر ملت هارو چپاول کرده ، و به تاراج مبرند ، دوستی نوشته بود زبان تورکی نمیدونم هزار تا لغتش
...
[مشاهده متن کامل]
از این زبانه هزار تا لغتش از اون زبانه بقیش هم مغولی هست!!!!جالب اینجاست که این ها اصلا زبان تورکی را بلد نیستند ، امده اند نظر میدهند ، تعداد لغت های بیگانه در زبان تورکی استانبولی ۱۵ درصد است ، اینو مقایسه کنید با زبان فارسی خودتون ( یکی از لهجه های عربی ) که بیش از هفتاد درصدش عربی ، بقیش هم تورکی ، فرانسوی ، انگلیسی ، مغولی ، هست ، که با براورد زبان شناسان ، ۹۲ درصدش بیگانه هست و بقیش هم ریشه اش مشخص نیست ، زبان تورکی اذربایجانی هم ، درسته کلمات بیگانه زیاد داره ، اما برای همه اونا بیست سی تا معادل تورکی داره ، در حالی که خیلی از لغات اصلا در فارسی معادلی نداشته و ندارند ، مانند باجناق ، اتاق ، قاشق ، چنگال ، اردو ، بشقاب ، تلمبه ، قاچاق ، توپ ، تفنگ ، تپانچه ، اچار ، خانم ، اقا ، داداش ، قابلمه ، آلاچیق ، ییلاق ، قیشتاق ، چاقو و هزاران کلمات دیگر ، که بیشتر از دو هزار لغات هستند ، بیش از ده ها هزار فعل هستند که برای گفتن انها در فارسی ، باید از چند جمله برای توصیفشان استفاده کرد ، در ضمن کسانی که میگن داداش معادلش برادر هست ، کاملا در اشتباه هستند ، برادر خودش ریشه ای یونانی دارد ، که تو انگلیسی هم استفاده میشه ، عده ای شونیست های فارس میگن شما تمدن ندارید!!!!!!! دیگه نمیدونن که کل ایرات رو مدیون تورک ها هستند ، نمیدونند که تورک ها زمانی بر کل اروپا حکومت میکردند، نمیدونند که زمانی بر کل اسیا حکومت میکردند ، نمیدونند که اقوام سرخپوست امریکا طبق نظر باستان شناسان تورک هستند ، نمیدونند که هرچی دارن از ما دارن ، حالا کی تمدن نداره ، ما یا شما پان فارس های بی سواد؟ البته به این خیالات خوش باشید چون آرزو بر جوانان عیب نیست

کل کل، بگو مگو بر سر یک موضوع، آزمون توانایی، جدل، سنجش
زبان ترکی از ریشه زبان های مغولی است که پانترکان می گوینئ از ریشه زبان های آلتایی هست حال اگر آلتای را در گوگل مپ جست و جو کنید می بینید که آلتای نام رشته کوهیست در مغولستان و مشخص می شود که زبان ترکی از کجا آمده است. پس پانترک فریب خورده لطفا واژه پارسی چالش رو به چالش نکش.
ترکی مخلوطی از عربی شامل 6500 واژه، فرانسوی 4500تا، فارسی 1375تا، ایتالیایی 700تا ، انگلیسی 540 تا ، یونانی 413تا، لاتین 147تا، المانی 85تا، روسی 1374تا، اسپانیایی 632تا ارمنی 538تا، بقیش هم که میگن ترکیه
...
[مشاهده متن کامل]
از مغول ها و سغدیان و غیره واژه گرفتن ترکی یه زبان من دراوردی تا قبل اتاترک دوره عثمانی همه پادشاهاش به زبان پارسی سخن میگفتن و می نوشتن الان زبان انگلیسی یا زبان های اروپایی بیشتر واژگانشون ریشه سانسکریت یا پارسی باستان و پهلوی داره اربی هم همینطور مخلوطی از زبان های امپراتوری های قدیمه زبان ها شامل زبان های اکدی، آرامی، عبری، سُریانی، اتیوپیایی ( حبشی ) ، نَبَطی، قبطی، یونانی باستان، لاتین و فارسی میانه همه زبان ها از یه ریشه اند اینقدر تعصبی و نژاد پرست نباشید

هیچ زبانی دردنیا یافت نمیشود که از زبانهای دیگر تاثیر
پذیر نباشد. چراکه همه انسانها واقوام دردرازنای تاریخ باهم درارتباط بودند واین یک امر طبیعی است. به گفته
سعدی بزرگ. بنی آدم اعضای یک پیکرند که در آفرینش زیک گوهرند. اگرانسانها به درک حقیقی انسانیت رسیده باشند. ازتعصبات کورکورانه پیروی نمی کنند.
...
[مشاهده متن کامل]

در پاسخ به علی :
زبان فارسی زبانی بسیار پویا هست و ما گرچه در گویش روزانه واژگان ترکی یا عربی بسیاری داشته باشیم ولی همچنان دربرابر آنها برابرهای فارسی بسیاری داریم جوری که برای هر واژه ی ترکی یا عربی دو تا سه برابر فارسی داریم و چنین هست,
...
[مشاهده متن کامل]

بشقاب: دوری, دورک, سکرچه
قاشق: چمچه, کمچه, کفچه
قابلمه: دیگ, دیگچه ( قابلمه یقلبی دیگ کوچک )
چاقو: فارسی است از چاک به چم برش چاکو فارسی آن و چاقو در گویش تورکی, برابر آن کارد, خنجر ( خونگر ) دشنه
چالش: اگر ترکی انگاشته شود و با چال یا چالیدن هم خانواده نباشد برابر فارسی آن , پیکار است به چم جنگ گفتاری بحث مجادله , به پیکار کشیدن ؛به چالش کشیدن
آلاچیق: چترپناه, سایه بان
قاب: همان کاب در فارسی هست, به دورک ها یا لیوانهای پنج بر گفته میشده.
کورنش: خمش , خمیدن
قورباغه: قورباغه فارسی هست از دو جز قور ( صدای قور قور ) و باغه یا باخه که چم قورباغه دارد, وک باغه باخه.
اوجاق: به فارسی میشود چراغ, اجاق گاز؛ چراغ گاز. اجاق نفتی؛ چراغ نفتی, چراغ نیز از فارسی به ترکی راه یافته. چراغ واژه ای اوستاییست.
خانم : بانو
آقا: کیا, کیان
داداش: برادر
چنین هست زبان ما هیچگونه کاستی ندارد.
نویسندگان فارسی قراردادی گذاشتند که در آن واک ق برای تورکی و واک غ برای پارسی باشد و این کار نیز برای سوا کردن زبان تاتاری از فارسی ست.

چالش یه زبان کاملا ترکیه حالا پانفارسفای بیسواد نفهم هرچی بخوان بگن درضمن فراموش نکنید ترکی یک زبان بین المللی باقاعده دنیاست واتفاقا سومین زبان بین المللی باقاعده زنده دنیاست حالا دوستان پانفارس با برادران افغانستانیتانشون هرچی بخوان چرند بگن مهم اینه ترکی میلیاردها متکلم دردنیا داره فارسی توکل دنیا بصد میلیون نفرهم نمیرسه محض اطلاعشون ازنظر یونیسف فارسی سی هشتمین لهجه عربی محسوب میشه میتونین سرچ کنید فقط درچین ۸۰میلیون ایغورداریم که ترک زبان داریم یعنی اندازه کل ملت ایران کشورهای ترک زبان دیگراگه حساب نکنیم مث ترکیه اذربایجان ترکمنستان ازبکستان وووو
...
[مشاهده متن کامل]


اختلاس ، دزدی ، جعل تاریخ و فرهنگ و زبان و وطن فروشی از مشخصه های منحصر بفرد پارس هاست
بحران واشفتگی
در پاسخ به علی واژه قاشق معرب واژه فارسی کهن کَفچَک است. معادل فارسی آن کفچه است که از کَفچَک ( kafčak ) فارسی میانه بازمانده است. در دیگر زبانهای ایرانی مانند کردی �کَوچِک�، لکی �کَمچه�، تالشی �کِچه�
...
[مشاهده متن کامل]
و در گیلکی و مازنی کَچه آمده است. گمان می رود این واژه با واژه کفگیر هم خانواده است. واژه �کفچه لیز� نیز از مشتقات این واژه است.

در پاسخ به علی
واژه قاب ریشه ایرانی سغدی دارد و به معنی ظرف است. در مورد واژه بُش، هنوز هیچ منبع آکادمیکی دربارهٔ ریشه این واژه اظهار نظر نکرده است. نظر عامه براین است که این واژه ترکی است. نظر دیگر است که با توجه به ریخت های رایج دیگر این واژه مانند پشقاب ( در فارسی افغانستان ) ، پیشقاب ( در گویش شوشتری ) ، پشخاو/pešx�v ( در گویش ابیانه، انارک ) و … و همچنین نظرداشت واژگان مشابهش مانند پیش - دستی و …، این واژه فارسی است. پیش قاب، ظرفی بوده که در پیش و جلوی هر فرد گذاشته می شده و با ظرفی که در وسط سفره گذاشته می شده فرق داشته است. در گذشته در پارسی به بشقاب، دوری ( dowri ) می گفتند. امروزه نیز همچنان در برخی زبان های محلی، برای نمونه مازندرانی، بشقاب بزرگ را دوری می گویند. از دیگر واژه های پارسی معادل بشقاب، شیلان یا شیلانه، بَزمِه و لب تخت می باشد.
...
[مشاهده متن کامل]

در قدیم به ویژه بشقاب های بزرگ لبه دار را دوری، پردل، و رکابی می گفتند. در پارسی، بشقاب سفالی و سوپ خوری، سُکُر ( یا سُکوره، سُکُرجه، اُسکُر، اُسکُرچه ) ، بشقاب بزرگ زکنج، بشقاب کوچک بَزمَک، بشقاب کشیده دیس، بشقاب ژرف گِردَنَه، بشقاب چوبی چپین، و بشقاب پهن تبرک یا گرباک نامیده می شده است.
در ترکی استانبولی نیز به بشقاب تابک گفته می شود که همان تابه در فارسی میانه است

بحث یا جنجال
مشکل یا مساله یا معضل
بحران یا تنگنا
نقد
سردرگمی یا آشفتگی
پویش، جنبش، مسابقه، رویداد

چالش عقل با نفس همچون تنازع مجنون با ناقه. . . یعنی کشمکش و منازعه از نوع رقابتی. . . . در این اواخر به معنی همایش و یا خودنمائی هم مصرف شده است
چالش ریشه ترکی دارد و شکی نیست. راستی اون شخصی که ترکی را زبان نمیدونه فقط به جای دو لغت قاشق و بشقاب کلمه جایگزین فارسی معرفی کنه
چالش فارسیه. اون دوستانی که میگن ترکیه. شما اولا خوده واژه ترک رو بگین چقد قدمت داره. دومن اون دوستی که گفت اتاق باتلاق ترکیه درسته ترکیه چیزی که هست رو میپذیریم ولی اگه نیس خیر. درضمن واسه واژه اتاقو
...
[مشاهده متن کامل]
باتلاق و همه ی واژه های ترکی که انگشت شمارن و همه وام واژه های زبان فارسی برابر فارسی وجود داره. یه رشته ای به نام زبانشناسی وجود داره و یه افرادی هم پروفسوراای زبانشناسی دارن دوستان شما از اونا که بیشتر نمیدونی که واس ما سخنرانی میکنی. شماها رو اگه ول کنن کاشف آمریکاروهم میگین ترکا بودن. باشه قاتل بروسلیم شما بودین. مرحوم گاندیم یه همسایه ترک داشت.

کلمه ی �چالش�همون طور که اکثر دوستان هم بهش اشاره کردن ، به معنای به مبارزه طلبیدن، جنگیدن، کل انداختن و به تلاش و کوشش فراوان وا داشتن هستش. . .
ما نیومدیم بحث قومیتی راه بندازیم و به هم توهین کنیم که. . . به نظر من که این کلمه می تونه متعلق به هر دو زبان باشه و نظرات هر دو طرفم که آدم می بینه و می خونه به هر دو طرف حق می ده : ) این دیگه گیس و گیس کشی نداره. . . الآن که دارم این پیامو می فرستم تازه وارد سال 1399شدیم؛امیدوارم سال جدید سال خوبی واسه ی همه ی مردمان خوب کشورم باشه
...
[مشاهده متن کامل]

کلمه چالش در زبان فارسی یعنی نبرد و کوشش این کلمه بارها در شاهنامه اورده شده است حال سئوالی از دوستانی دارم که این کلمه را متعلق به زبان ترکی اذربایجانی می گویند میشه لطف کنند یک نسک که متعلق به قرن چهارم
...
[مشاهده متن کامل]
هجری از ترکی اذربایجانی معرفی کنند که این کلمه در اون بوده باشه لازم به ذکر است زبان ترکی یک زبان مستقل از زبانهای دیگر نیست ترکی اذربایجانی چهل درصد عربی سی درصد فارسی بیست درصد مغولی می باشد من نمی دونم دوستان پانترک زبانی که در اون کلمه سو به معنای اب متعلق به زبان چینی هاست یا حتی این زبان معنی خدا در اون مترادفی نداره چطور انقدر سفت و سخت از زبانی که مخلوطی از عربی و فارسی و مغولی و چینی هستش اینقدر محکم دفاع می کنند زبانی که حتی کلمات اختصاصی اون به ده درصد هم نمی رسه

هر عملی که نیاز به تلاش و سعی وکوشش و زحمت داشته باشد چالش محسوب می شود چه به اراده شخص باشد ویا به شخص تحمیل شود مثل اینکه بگوییم من با چالش فراوان به این نتیجه رسیدم و یا بگوییم من را دچار چالش فراوان
...
[مشاهده متن کامل]
کردند ویا بگوییم من را به چالش طلبیدند یعنی برای رسیدن به هدفی و یا مقصدی دعوت به سعی و کوشش و مبارزه کردند و اینکه از ترکی باشد هم محتمل است مانند خیلی لغات دیگر مانند سوپور ، سوگلی و غیره که از ترکی وارد فارسی شده و با اینکه فارس هستم دلیلی برای دشمنی با هم وطنان خوب ترک زبان نمی بینم اگر چه در ترکی استانبولی امروز چال به معنای نواختن الت موسیقی و یا به معنای دزدیدن و چالشماک به معنای سعی و کوشش کردن است، اینگونه تشابهات شاید نیاز به بررسی و تحقیق بیشتر داشته باشد

بنام خدا
با سلام، چالش از مصدر چالیشماخ ترکی آذری میباشد. چالیشماخ یعنی تقلا کردن ، تلاش و کوشش کردن ، جدیت به خرج دادن، فعالیت و تلاش نستوه . مثل روز روشن هست که این لغت از زبان اذری به زبان فارسی وارد شده است . ودر فارسی نیز کسی را به چالش کشیدن و بحث کردن. روایت از معصوم ( علیه السلام ) هست کسی که بر سر حرف خود ابرام دارد هرچند که حق با تو هست با وی بحث نکن/، مخاطب یا نمیداند و یا از روی عجب عناد ورزیده و لجبازی میکند. بحث ها اگر سازنده باشد و دنبال حقیقت بگردیم خیلی خوب هست ولی اگر بخواهیم حرف غیر منطقی خود را به کرسی بنشانیم چیزی جز فرسایش برای طرفین به ارمغان نخواهد آورد.
...
[مشاهده متن کامل]

با تشکر

چال در ترکی یعنی بزن یش مثل مابقی کلمات دیگر ترکی حرف جمله سازیشه شما اون بالا چالش رو جنگ و جدال و زد و خورد معنا کردین و میگید فارسیه عجیبه معنی چالش ترجمه ی ترکیش میشه زدوخورد ( ، چال:بزن ) و خودشم با قواعد ترکی تطبیق داره اونوقت چجوری شد فارسی شد بدون هیچ تطبیق معنی و قواعدی اللهُ اعلم. . .
محسن اصالت و هویت چیزی نیس که تو راجبش نظر بدی آدمی که از زبان دیگه کلمه دزدی کنه و مدام پشت قدرت کسایی دیگه پنهون بشه چیزی واسه صحبت راجب هویت نداره از طرز حرف زدنت عقده ی زیر موندن میباره بقول ضرب المثل ترکی ایت هورر کروان گچر تو هرجور دوس داری پارس کن راحت باش
چالش کلمه ی ترکی هس چال بزن یش معادل جمله سازیشه قواعد ترکی اینارو دارن شما فکر کردین با یک کلمه میتونید تحریف کنید!😂 پس یاغیش ( باران ) باریش ( آشتی ) گالیش ( ماندنی ) گدیش ( رفتنی ) دریش ( عمیق ) ساوییش
...
[مشاهده متن کامل]
( قصر در رفتن ) ایلیش ( گیر دادن ) گیریش ( داخل شدن ) و. . . . . رو میخواین چی بگین آقای سعید اون سی درصد کلمات فارسی در ترکی رو بگو تا ماهم بدونیم یکی یکی نام ببر ببینیم اگه معادل ترکی نداشت تو راست میگی یه مش حباب تو خالی دور هم جمع شدین به هم گاز میدین همش😒 آدمین اگه لیاقتشو داری این کامنتو بزار

به نظرم کلمه باحالیه ووقتی بجای کلمه مشکل ومساله بکار میبریم چالش یک خورده از بار منفی مشکل را میگیره و دعوتت میکنه به یک ازمون خود یک جدالی که محک خودت هست ویک حس غرور ومبارزه طلبی را در تو ایجاد میکنه. عاشق چالشم نبود چالش
چالش در پارسی میانه به معنی جنگ و جدال می باشد این کلمه اگر به صورت چال ش باشد در پارسی به معنای وارد کردن به سختی و زحمت است مثل اینکه بگوییم چند مرد حلاجی ولی برای من بسیار جالب بود که یک نفر یک کلمه
...
[مشاهده متن کامل]
رو معنی می کنه و بهش نژاد پرست میگن در حالی که استاد دهخدا که بدون هیچ شک و تردیدی فارس زبان هستند رو ترک قزوین معرفی می کنه و خودشون که تاریخی مشخص در نسل کشی مردمان غیر دارن نژاد پرست نیستن یکی از این پانترکها می گفت ما برای هویتمون می جنگیم به قول یکی از بزرگان ایران زمین آدمها برای چیزی که ندارن می جنگن

مطلبی رو از یک پانترک به نام کوپال دیدم که باید همین الان جواب بدم علی اکبر دهخدا به گفته خودش ترکی را از خدمتکار خود حسین بیگ یاد گرفته است متاسفانه پانترکها شخصیت خواری را به دوران معاصر کشانده اند و
...
[مشاهده متن کامل]
وجود اشعاری به ترکی در دیوان او را دلیل بر ترک دانستن او می دانند در حالیکه خود علی اکبر دهخدا به صراحت یاد گرفتن زبان ترکی را مدیون حسین بیگ لل ه خود می داند

چالش کلمه تورکی هست به معنای تلاش و ممارست درکار حالا جالبه که بعضیا بخاطر افکار نژادپرستانه سعی میکنن به هر شکلی بگن فارسیه بعدرفته تورکی و انگلیسی!!!!!!واقعا متاسفم. درضمن علامه دهخدا که از تورکهای قزوین
...
[مشاهده متن کامل]
بودن اشتباهاتی داشتن در لغتنامه معروفشان که بیشتر ضربالمثل ها را ترجمه کرده بودن البته به اشتباه برا نمونه مار از پونه بدش میاد جلو لونش سبز میشه. اتفاقا مار از پونه خوشش میاد این در اصل تورکی بود ایلان یاپریز سومز یوواسینا چیخار حالا علامه دهخدا یاپریز را به اشتباه یاررپیز ترجمه کرده به معنای پونه. یاپریز نوعی حیوانه که فارسیشو نمی دونم و شدیداً دوست داره مار بخوره😉

چالش بدون هیچ شک و تردیدی از فارسی به زبانهای دیگر وارد شده است متاسفانه اتراک فراموش می کنند که کتابی به نام لغت نامه محمود کاشغری دارند به راحتی می توان فهمید که این کلمه در آن لغت نامه نمی باشد چالشماق
...
[مشاهده متن کامل]
حتی در نوشته های سیصد سال پیش ترکها نیست این کلمه از فارسی به ترکی آذربایجانی که نزدیک سی درصد فارسی و چهل درصد سغدی می باشد وارد شده است هرگز دهخدا این کلمه را ترکی نگفته است چاله چالش چالیدن در ترکی فعلی هست به نام چالماق یعنی ضربه زدن نواختن در فارسی چال به معنی پست است در ترکی یعنی ضربه زدن حالا چگونه این کلمه چالش ترکی است؟؟؟؟؟چال ش یک اسم میسازد در حالیکه ترک پسوند ش کلا نداردوا وقتی به کسی می گوئیم به چالش بکش یعنی او را بزن یا اینکه او را به چاله بنداز منظور از چالش یعنی انداختن به چاله و سختیهای خارج شدن از آن اتراک تا دیروز تمدن خواری می کردند امروز کلمه خواری می کنند

چالش یعنی کلنجار، شخصی را به آزمون برون تاببینی بقول معروف چندمرده حلاجه. هماورد. رویارویی. امابه بحران ومشکلات هم جدیدآ معنی میشه. امامعنی اصلی اون اینه که مثلا درمیدان اسب سواری مکان اسب دوانی خیلی هموار
...
[مشاهده متن کامل]
وصاف ومسطح است وهمه میتونن خوب اسب سواری بکنند حالا مثلا من ازیکی دارم آزمون میگیرم میگم بذار اورابه چالش بکشم ببینم دراون میدان چه جوره و اورا وارد یک میدان میکنم که پرازفرازونشیب وپیچ وخمه واگه دراین میدان موفق بشه اهمیت داره که چالش برانگیزبوده وسخت

چالش یعنی انجام کاری درزمان خاص
چالش یا چالیش یه کلمه ترکی هستش به معنی رقابت و جنگ و تلاش بیشتر برا دست یافتن به جواب درست هر مسئله ای.
کلمه challenge در زبان انگلیسی در فارسی چالش ترجمه شده است
در دیکشنری کمبریج امده است:
challenge definition: 1. ( the situation of being faced with ) something that needs great mental or physical effort in order to be done successfully and therefore tests a person's ability: 2. an invitation to . . .
...
[مشاهده متن کامل]

موقعیت پیش رو یا چیزی که موفقیت در برابر ان مستلزم تلاش ذهنی یا بدنی فوق العاده است و دو واقع ازمون توانایی های فرد است.

با سلام خدمت دوستان گرامی
دوستان بهتره خودمون رو الکی خسته نکنیم این کلمه ریشه ترکی داره ووقتی وارد فارسی شده هرکسی با تعابیر مختلف از این کلمه استفاده کرده وگرنه مگر قحطی لغت اومده که ازاین کلمه دراین همه جا استفاده کرد. چالش به معنی تلاش هست وبس
چالش در لغت نامه دهخدا ریشه ترکی داره واز کلمه چالشماق به معنی تلاش ومبارزه است
موضوعی که باید برای آن چاره اندیشی کرد
رویداد جدید یا پیش رو . یعنی چالش دیگه چرا فلسفیش میکنید عزیزان
این کلمه در حالات مختلف متغیره ، بستگی به موضوعی داره که از این کلمهواستفاده میشود. مثلا کاری با تلاش و انرژی زیاد شروع بخشی از آن به هر شکل انجام میشه اما با یک مانع بزرگتر مواجه میشود در این موقع میگویند
...
[مشاهده متن کامل]
به چالش برخورد کرده ایم که نیاز به تفکر و برسی بیشتر است ولی در نهایت علی رغم مشکلات موفق میشوند

این واژه در اصل ایرانی است، ولی سالیان سال در فارسی به فراموشی سپرده شده بود و مثلِ بیشترِ واژگانِ کُهَن ما، در گویش های ناب و اصیل ایرانیمان از جمله: ترکی، جا خوش کرده بود. ( مثل: چالشماق )
امید است که به فرهنگِ پُربار گویش هایمان بیشتر نگاه شود؛تا واژه های گیرای دیگری را، از دل آن ها بیرون بکشیم!
همگانی کردن موضوع یا مطلبی. تا دیگران با نوع واکنشی فیزیکی یا کلامی به ان موضوع بپردازند.
ماجرا، رویداد، قضیه، موضوع - واقعه، حادثه، گزاره
مثال: امروز میخوام یه چالشی رو با شما در میان بذارم.
مثل: چالشجو ( challenger ) : علاوه بر مبارزه طلب؛ در سفر و رویدادی و. . .
تاحدودی هم معنیِ adventure می شود!
معنی: ماجراجو، رویداد طلب و. . .

زیر سؤال بردن!، بازخواست، متهم کردن، بدنام و بی آبرو کردن -
کاویدن درون خود ( واکاوی! ) ، آزمودن، سنجش، محک زدن، ارزیابی
مثال: با این حرفا خودتون رو به چالش ( زیر سؤال ) نکشید ( نبرید ) !
میخوام خودمو به چالش بکشم ( بیازمایم ) !

بازبینی، بررسی، واکاوی! - بازرسی ( وارسی ) ، نظارت، پاییدن
ولی این معنی بیشتر در challenge استفاده می شود تا چالش
معادل چالش مانکن: چالش محکم!
چالش به معنی جنگ کلامی. . . جنگ میان تفکر ها
جَنجال!، سردرگمی، دودلی، آشفتگی، آشوب، فتنه، هزاهز، انقلاب!
مثال: این سؤال چالش برانگیز است!
بُحران، تَنِش - دَرگیری، کَلَنجار، دردسر، دلمشغولی، دغدغه!
مثال: امروزه با چالش ( بحران، تنش ) آب روبرو هستیم! -
چالشت ( دغدغت! ) چیه؟
هَماوَرد خواهی، ناورد، مبارزه، نبرد - سِتیزیدن، دست و پنجه نرم کردن!
این واژه ( ساده ) است: اگر کُل واژه با معنای تجزیه اش تطابق نداشته باشد یا ردپای واژه ی کُل در واژه ی تجزیه ای وجود نداشته باشد یا معنی واژه ی تجزیه ای با واژه ی کُل فرق کند>>>>> ساده
مثال: چالش: جنگ و جدال و. . . >>>>> چال: حفره، گودال - چاله ــِــ ش
در زمان قدیم وقتی دو نفر جنگ می کردند ( مثل:رستم و اشکبوس در شاهنامه فردوسی ) یا
وقتی دو عاشق بر سر معشوق خود رقابت می کردند ( مثل: مناظره خسرو و فرهاد اثر نظامی ) و. . . .
پس چالش در زمان قدیم بین ایرانیان رواج داشت و دارد و Challenge برگرفته شده از فارسی است!
نمونه بارز آن در مثنوی معنوی مولوی ( مولانا ) :
با سگان بر ( زین ) استخوان، در چالشی >>>
با سگ ها بر سَرِ استخوان در کلنجاری یا درگیری
چون نی ( نیَم یا نی اَم ) اِشکَم تُهی، در نالشی >>>
زیرا، شکمَت هیچی ندارد یا خالیه و گریه و زاری می کُنی

این واژه فارسی است - چال و ضمیر شخص ( ش ) -
وقتی دو طرف باهم در موضوعی به منطقی
نمی رسند می گویند این رو یا این حرفا رو چالش کُن -
مشاجره، مناظره! >>>>> مثل چالش انتخاباتی!!!
تشکر و سپاس از این که گفتین!
چالش به معنی:مُعضَل، مسئله، مشکل، بُغرَنج هم می شود!
مثال: چالش ما امروزه، رعایت حقوق معنوی مؤلف است!
به معنی مشکل پیش رو و نحوه حل درست آن
توجه: هر کدوم از معنی های چالش بستگی داره در کجا و چگونه بکار برده شود و متناسب با جاش معنیش رو در نظر می گیریم! ممنونم.
طاقچه بالا گذاشتن! - رقابت، رقیب یا حریف می طلبم! - رقابت، مسابقه، کَل ( کَل انداختن ) !
همایش، گردهمایی، انگلیسی ( سمینار، کنفراس )
مثال: عجب چالشی شده این بازی>>>عجب رقابتی شده این بازی!
شما را به یک چالش دعوت می کنم>>> شما را به یک رقابت یا همایش دعوت می کنم!
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٨٨)

بپرس