چـِراغ وسیله ای برای ( روشنایی ) است. واژهٔ چراغ واژه ای با ریشهٔ پارسی است. [ ۱] این واژه از زبان پارسی به زبان سوریانی رفته و به صورت s̲h̲rāḡā یا s̲h̲rāg̲h̲ā تغییر یافته است و سپس زبان عربی آن را از زبان سوریانی به شکل سراج وام گرفته است. [ ۲]
در دوران های قدیم منابع نور به روشنایی حاصل از آتش محدود می شد که بعدها به صورت
مشعل تکمیل گردید. از زمان های بسیار قدیم شاید ۴۰۰۰ سال قبل نوعی چراغ بنام پیه سوز در ایران و هند بکار گرفته شد. پیه سوز شامل یک فتیله پنبه ای نازک و ظرف کوچکی پر از روغن کرچک بود که سری از فتیله در روغن بود و سر دیگر آن با
کبریت روشن می شده است. [ ۳]
بعدها
چراغ موشی جای آن را گرفت پس از چراغ موشی چراغ سیمی یا
فانوس به بازار آمد و بعد چراغ گرد سوز نفتی که دارای شیشهای طولانی عمودی بود و سپس چراغ توری نفتی که هنوز هم چراغ توری در بعضی مکان ها بکار می رود.
در اواخر قرن ۱۸ میلادی چراغ روغنی که با سوزاندن نوعی
روغن نباتی کار می کردند و شمع از بهترین منابع نور به حساب می آمدند. این منابع ضعیف بودند ولی نیازی هم به استفاده از نور مصنوعی به منظور طولانی تر کردن روز کاری حس نمی شد. با آغاز دوران
انقلاب صنعتی در پایان قرن هجدهم، استفاده از روشنایی در شب برای ادامهٔ کار کارخانه ها رفته رفته جای خود را باز کرد. در سال ۱۸۲۰ میلادی چراغ گازی ساخته شد که با گاز
زغال کار می کرد. در میانهٔ قرن ۱۹ میلادی روغن نباتی در چراغ های روغنی جای خود را به
پارافین داد. در سال ۱۸۵۸ با کشف نفت و فراهم شدن امکان استفاده از منابع نفتی در آمریکا، زمینهٔ استفاده گسترده از منابع نوری نفتی در ابتدای قرن ۲۰ میلادی در اروپا پدید آمد. با این وجود استفاده از نفت از قرن ها پیش نزد ایرانیان، چینی ها و
هندی ها با استفاده از نفت استخراج شده در
باکو برای این کار رایج بود. [ ۴]
چراغ های الکتریکی اولیه با
جریان دائم کار می کردند. اولین
منبع جریان دائم
پیل ولتا بود که در سال ۱۸۰۰ میلادی کشف شد. در سال ۱۸۰۲ اثر جریان در ایجاد نور شناخته شد ولی استفاده از
جریان الکتریکی در ایجاد نور ده ها سال پس از آن صورت پذیرفت. در سال ۱۸۷۹
توماس ادیسون نخستین چراغ الکتریکی را که برای تولید در کارخانه مناسب بود تکمیل کرد.
لامپ ادیسون از یک رشتهٔ زغالی تشکیل می شد که بر اثر عبور جریان ملتهب می شد و نور ساطع می کرد. برای جلوگیری از سوختن زغال، آن را در یک حباب شیشه ای خالی از هوا قرار می دادند، اما به علت
تبخیر شدن زغال، بالابردن
درجه حرارت بیشتر از حد معینی ممکن نبود. با گذشت زمان رشته های زغالی جای خود را به رشته هایی از جنس دیگر مانند اوسیوم با
نقطهٔ ذوب ۲۵۰۰
درجه سانتیگراد ( ۱۹۰۵ میلادی ) و
تانگستن با نقطهٔ ذوب ۳۴۰۰ درجه سانتی گراد ( ۱۹۰۶ میلادی ) داد و تولید نور بیشتر با استفاده از همان
توان الکتریکی ممکن گردید. لامپ های التهابی امروزی از تانگستن استفاده می کنند. در سال ۱۹۱۳ میلادی لانگمیر به جای خالی کردن حباب لامپ از هوا، آن را با
گاز خنثی پر کرد تا از تبخیر رشتهٔ لامپ جلوگیری کند، اما به علت بالا رفتن تلفات حرارتی ( بر اثر هدایت گرما توسط گاز خنثی ) درجهٔ حرارت رشته افت می کرد. برای رفع این مشکلات لانگمیر رشته را به صورت سیم پیچ درآورد تا سطح جانبی آن را بکاهد و در نتیجه اتلاف حرارت کاهش یابد. این نوع لامپ ها در ۱۹۳۴ میلادی وارد بازار شدند. برای جلوگیری از تبخیر تانگستن که موجب سیاه شدن سطح داخلی حباب می شد و
طول عمر لامپ را کاهش می داد، کمی
ید به گاز داخل حباب افزوده شد. این کار باعث می شود که در نقاط دور از رشتهٔ تانگستنی ( دمای ۸۰۰ درجه سانتی گراد ) بخار تانگستن با ید ترکیب شود و یدور تانگستن تولید کند. یدور تانگستن در دمایی نزدیک به ۲۰۰۰ درجه سانتی گراد ( اطراف رشته تانگستنی ) دوباره تجزیه شده و تانگستن روی رشته می نشیند. علاوه بر ید از گازهای دیگری از خانوادهٔ
هالوژنها هم استفاده می شود که به همین خاطر به این لامپ ها
لامپ های هالوژنی می گویند. [ ۵]