چروک خورده

/Curukxorde/

لغت نامه دهخدا

چروک خورده. [ چ ُ خوَرْ / خُرْ دَ / دِ ] ( ن مف مرکب ) چین خورده. تاه خورده. ناصاف شده. چین و چروکدار شده. رجوع به چروک خوردن شود.

فرهنگ فارسی

چروک افتادن . چروک شدن پوست بدن یا جامه یا پاچه و جز اینها .

مترادف ها

withered (صفت)
خشک، خشکیده، پلاسیده، پژمرده، چروک خورده، پژولیده

پیشنهاد کاربران

چروک خورده : [عامیانه، اصطلاح] چین خورده، ناصاف شده.

بپرس