چلوس

پیشنهاد کاربران

در لری بویراحمدی
چِلوس - chelus در برخی مناطق جِمَت - jemat
به معنای هیزمی که یک سر آن آتشین هست
پ. ن : تبار این واژه مشخص نیست اما در جنوب کشور استفاده میشود
چرم چالوس چاقو چاپلوسی
چلوس چس کردن گوگولی واویزون بود اعضای بدن مثل لپ
چلوسیده کلمه ای با ریشه میالندی که به گفته شیخ میا به چیز های چروکیده و پلاسیده و پوسیده میگویند مثل قیافه سر صبح یا کوروشتوپیایی ها
یک فحش بد
چلوس به معمای چرب و لوس
واژه چلوسی در زبان آلنایی به معنای نا مرتب، بد حالت، بی نظم و بی انظباط است.
این کلمه توسط ملکه میالند ( کیمیا سلطان ) به ثبت رسیده و تقریبا برای همه چی به کار میرود
در میالند و کوروشتوپیا :
به معنی چیز های چلوس و همه ی فحش ها
یعنی چیز های چندش آور یا آزار دهنده مثل دماغ گرفتگی تو صبح یا چرب شدن پوست از زبان میا که چلوس مرغ🤌🏻🥲
شیخ میا هر چه که با چلوس شروع شود در میان آمد اگر برای توصیف باد میتوان در حالت یا شکل انسان باشد ولی اگر به کسی گفته شود از فحش خواهر مادر بدتر می باشد
چرب و لوس
چالوس:کلمه ای که ملکه میا از آن استفاده می کنند به معنای شل ، عجیب و. . . . .
چلوس کلمه ای پر استفاده است که میا پلیز خیلی از ان استفاده میکند
چلوس به چیزی میگن که چروک باشه ⁦�\_ಠ_ಠ_/�⁩
تور کوچک که به روی کاسی ماهیگیری میبندد و ماهی میگیرند. به زبان گیلکی
در گویش خلجی به معنای آبکش معنی میده
در گویش خلجی ( روستای بنچنار ) به معنای آبکش مینی میده
نشتن
البته علاوه بر تعاریف دوستان و از جمله تیکه ای از هیزم و با چوب آتش گرفته که بحث شد، به انسان لاغر اندام هم می گویند. مثل چلوس لاغر شده .
چُلوس = تیکه ای چوب و یا هیزم که آتش زده باشند و در گذشته های دور که کبریت کمتر در دسترس عشایر و روستائیان ایران بوده، برای روشن کردن چادرها و یا خانه های روستایی بعضا به وسیله چوبی که آتش زده می شده و
...
[مشاهده متن کامل]
از همسایه ها میگرفتند، برای روشن کردن اجاق خود از این وسیله استفاده میکردند. چوبی را آتش میزدند و از چادر و یا منزل همسایه به منزل خود منتقل میکردند و به وسیله آن چراغهای منزل و یا هیزمهایی که در اجاق داشته اند را روشن میکردند و به آن چُلوس می گفتند. این اصطلاح در عشایر استان فارس و از جمله ایلات عرب خمسه کاربرد دارد.

حرف چ با ضمه و حرف س ساکن.
به معنای خیلی لاغر و تکیده و نیمه جان.
با معنای چولوس در گویش کازرونی نزدیک است.
از واژه های متروک در برخی روستاهای فارس در منطقه شهر استخر باستانی.
آویزان بودن کثیف
چاله به کردن انگور برای ابگیری
چاپلوس، کثیف
آویزان کسی شدن. خود راتحمیل کردن
یا چولوس. هیزم نیم سوخته در گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٦)

بپرس