چنبور

لغت نامه دهخدا

چنبور. [ چُم ْ / چَم ْ ] ( اِ ) پالهنگ را گویندو آن طنابی باشد که بر گوشه لجام اسب و افسار شتر بندند و به عربی مقود خوانند. ( برهان ). طنابی باشد که بر گوشه لجام و افسار اسب و شتر ببندند و اسب و شتر را بکشند و آن را به تازی مقود خوانند. ( از جهانگیری ). پالهنگ که اسب را بدان جنیبت کنند، و اصل در آن پالاهنگ است ، و اصطلاح این زمان یعنی یدک کش و در عربی مقود گویند و به هندش باگدوو خوانند. ( آنندراج ). پالهنگ و طنابی که بر گوشه لگام اسب و افسار شتر بندند. ( ناظم الاطباء ). و رجوع به چنپور و پالهنگ شود.

پیشنهاد کاربران

بپرس