چه

/Ce/

مترادف چه: چاه، چاهک، فاضلاب | چون که، زیرا، خواه خواه، بسیار، چقدر، چها

معنی انگلیسی:
what, which, that, whether, or, as, because, how, suffix for forming diminutives, [conj.]whether... or as

لغت نامه دهخدا

چه. [ چ َه ْ ] ( اِ ) مخفف چاه است. ( برهان ) ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ) :
موکشان برلب چه آرد زود
نیز نه بان کند نه ویل و نه وای.
خسروی.
هر بزرگی که سر از طاعت تو بازکشید
سرنگون گشت ز منظر به چه سیصد باز.
فرخی.
نه چاهی را بگه دارد نه گاهی را به چه دارد
ز عفوش بهره ورتر هر که او افزون گنه دارد.
فرخی.
از این تاریک چه بیرون شدن را
ز مردان مرد باید وز زنان زن.
ناصرخسرو.
بدانش تو صورتگر خویش باش
برون آی از ژرف چه مردوار.
ناصرخسرو.
به یک لفظ آن سه خوان را از چه شک
به صحرای یقین آرم همانا.
خاقانی.
مگر نشیندی از فراش این راه
که هرکو چه کند افتد در آن چاه.
نظامی.
وآن چه از بهر دیگران کندی
خویشتن رادر آن چه افکندی.
نظامی.
گرد خود چون کرم پیله برمتن
بهر خود چه میکنی اندازه کن.
مولوی.
درفتاد اندر چهی کو کنده بود
زآنکه ظلمی بر سرش آینده بود.
مولوی.
این ندانی کز پی من چه کنی
هم در آن چه عاقبت خود افکنی.
مولوی.
- امثال :
چَه مکن که خود افتی بد مکن که بد افتی . ( امثال و حکم ). رجوع به چاه شود.

چه. [ چ َ / چ ِ ] ( پسوند تصغیر ) به فتح اول و عدم ظهور هاء در فارسی علامت تصغیر است. ( در پهلوی ایچک ، ایچه ، ایزه ، ایزک ، ایجک ، ایژک نشانه تصغیر است ). ( حواشی برهان قاطع چ معین ). چون در آخر کلمه درآورند افاده تصغیر کند مانند باغچه و طاقچه. ( برهان )( آنندراج ). چون در آخر اسمی درآید دلالت بر تصغیر می کند و معنی کوچکی به آن میدهد. مانند: باغچه ؛ یعنی باغ کوچک. و جویچه ؛ جوی کوچک و طاقچه ؛ طاق کوچک. ( ناظم الاطباء ) ( فرهنگ نظام ). این علامت را در آخر ترکیبات اسمی ذیل میتوان دید: آلوچه. انبانچه. ایوانچه. بازارچه. بازیچه. باغچه. بانوچه. بچه ( شاید از به به و چه باشد ). بزیچه. بُنیچه. بیلچه. پاتیلچه. پاچه. پارچه ( شاید از پاره و چه باشد ). پالانچه. پخلوچه. پخلیچه. پسربچه. پسرچه. پیازچه. تاچه. تپانچه :
به یکی زخم تپانچه که بدان روی کژت
بزدم جنگ چه سازی چه کنی بانگ [ و ] ژغار.
ابوالمثل بخاری.
تربچه. تغارچه. تیانچه. تیپ چه. تیمچه. جویچه. چاه چه. چمچه. حوضچه. خرچه. خشتچه. خمچه. خوانچه. خیکچه. دالانچه. دانچه. دخترچه. درختچه. دریاچه. دریچه. دستارچه : دیناری و دستارچه ای با ده پیروزه نگین سخت بزرگ بر انگشتری نشانده به دست خواجه داد. ( تاریخ بیهقی ).بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

۱ - در صورتی حرف ربط بشمار آید که دو جمله را بهم پیوندد و آن بمعانی ذیل آید : الف - ( تعلیل ) زیرا ازیرا: (( ای فرزند . هنر آموز چه بیهنر همه جا خوار است . ) ) توضیح بعد از (( چه ) ) تعلیل آوردن لفظ (( که ) ) نادرست است ب - ( مساوات و بربری ) خواه ... خواه : (( هست کوتاه باید از دنیا آستین چه دراز و چه کوتاه . ) ) ( سعدی ) ۲ - ( موصول ) در صورتی موصول باشد که قسمتی از جمله را بقسمت دیگر پیوندد و بمعنی چیز آید ( در غیر عاقل مستعمل است ). توضیح یش از (( چه ) ) موصول یکی از کلمات ذیل آید : الف - آن : (( آنچه میدانم ز وصف آن ندیم باورت ناید چو گویم ای کریم . ) ) ب - هر : (( هر چه اندر ابر ضو بینی و تاب آن ز اختردان و ماه و آفتاب . ) ) ۳ - چقدر بسیار : (( چه خوش باشد که بعد از انتظاری بامیدی رسد امیدواری . ) ) ۴ - ( ادات استفهام ) پرسش را رساند ( در مورد اشیا ) . (( کافران . از بت بیجان چه تمتع دارید باری آن بت بپرستید که جانی دارد . ) ) جمع : چها.
مخفف چاه است

فرهنگ معین

(چِ ) ۱ - (حررب . ) در صورتی حرف ربط به شمار آید که دو جمله را به هم پیوند دهد. ۲ - (موصول . ) در صورتی موصول باشد که قسمتی از جمله را به قسمت دیگر پیوند دهد. ۳ - (ق . ) چقدر، بسیار. ۴ - (ادات استف . ) پرسش را رساند.
(چِ یا چَ ) (پس . ) پسوندی است دال بر تصغیر: باغچه ، کوچه ، آلوچه ، کتابچه .

فرهنگ عمید

۱. چه چیز؟.
۲. (قید ) چگونه، از کجا.
۳. (صفت ) کدام.
۴. (صفت ) برای ابراز شگفتی و تعجب به کار می رود: چه عجب!، چه بد!.
۵. (حرف ربط، قید ) زیرا، به علت آن که.
۶. (قید ) [قدیمی] چرا؟، به چه دلیل؟.
=چاه
کوچک (در ترکیب با کلمات دیگر ): آلوچه، بازارچه، باغچه، بیلچه، تیمچه، خوانچه، دریاچه، دریچه، دولابچه، دیگچه، سراچه، کمانچه، کوچه، مورچه. &delta، در بعضی کلمات تبدیل به جیم می شود: سرخجه یا سرخیجه، کلیجه، شگیجه.

گویش مازنی

/che/ زوری و فشاری که هنگام کار وارد کننداز اصوات & برای چی؟ – چرا؟

واژه نامه بختیاریکا

چِن؛ سی

دانشنامه عمومی

چه! ( به انگلیسی: Che! ) فیلمی در ژانر جنگی به کارگردانی ریچارد فلایشر محصول سال ۱۹۶۹ است. در این فیلم بازیگرانی همچون عمر شریف و جک پالانس به ایفای نقش پرداخته اند. [ ۱]
عکس چهعکس چه
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

جدول کلمات

چی

مترادف ها

which (صفت)
چه

what (ضمير)
کدام، چه، چقدر، چه نوع، حرف ربط، هر چه، چه اندازه، انچه، چه مقدار

whether (ضمير)
چه

any (ضمير)
هیچ، کدام، چه، هیچ نوع، از نوع، چقدر، چه نوع

how (قید)
چه، چنانکه، چگونگی، چگونه، چطور، از چه طریق، به چه سبب

whereunto (قید)
چه، بکجا، بچه منظور، بچه هدفی، بچه چیز

or (حرف ربط)
چه، خواه، یا، یا اینکه، یا انکه

because (حرف ربط)
چه، زیرا، علت، زیرا که، برای اینکه، چون که

if (حرف ربط)
چه، اگر، چنانچه، ایا، کاش، هر گاه، خواه، هر وقت، ای کاش، بفرض

whether (حرف ربط)
چه، ایا، خواه

as (حرف ربط)
چه، چنانکه، چون، همچنانکه، هنگامیکه، نظر باینکه

فارسی به عربی

اذا , او , ای , سواء , ما

پیشنهاد کاربران

خیلی عالی
امروز به زبان پارسی نو این واژه را چی می گویند.
به معنای "چرا" هم میتونه باشه که گویی کوتاه شده ی " چه روی" یا "از چه روی" می باشد.
مثلا:
جانا مرا چه سوزی، چون بال و پر ندارم
واژه چه ریشه شناسی 1
از فارسی میانه 𐭰𐭩‎ ( čē، �چه؛ زیرا� ) ، از پروتو - هندواروپایی *kʷis.
ریشه شناسی 2
واژه چک
معادل ابجد 23
تعداد حروف 2
تلفظ ček
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت )
...
[مشاهده متن کامل]

مختصات ( چِ ) [ فر. مأخوذ از فارسی ] ( اِ. )
آواشناسی Cak
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
فرهنگ واژه های اوستا

علاوه بر معنی به علت اینکه و چون که و به خاطر اینکه و. . .
معنا تساوی میده که البته اشاره شد فقط یک مثال میزنم عمر گران میگذر خواهی نخواهی
در اینجا لفظ چه نیامده ولی در معنیش قابل برداشت هست عمر گران میگذره چه بخوایی چه نخوایی :
...
[مشاهده متن کامل]

به حساب در خواستن و نخواستن ما هیچ تفاوتی نمیکن ( هم ارزشن، برابرن ) عمر گران اخرش میگذره
خلاصه اینه مثل شرایطی میمونه هر کاری کنی فرقی تو نتیجه به عمل نمیاد در اینجا زمینه چه یکی از کاربرداشو رو میکنه

چرا صداش در نمی یاد
تمنا ( ای کاش ) - چه میشد !
چه بودی ار دل آن ماه مهربان بودی
که کار ما نه چنین بودی ار چنان بودی ( حافظ )
پرسش را رساند ؟ مثلا می گوییم چه چیزی؟ در اینجا چه نقش پرسش کردن را دارد.
یکی دیگر از معانی ای که دوستان به آن اشاره نکردند، زیرا هستش.
مثلاً: "چه اون هنوز به سن بلوغ شرعی نرسیده است. "
از آنکه. [ اَ ک ِ ] ( حرف ربط مرکب ) زیرا که. بجهت آنکه. بعلت آنکه : و این بیابان را بیابان کرکسکوه خوانند از آنکه یکی کوهی است خرد اندر مغرب این بیابان که آنرا کرکسکوه خوانند. و این بیابان را بدان کوه بازخوانند. ( حدود العالم ) .
...
[مشاهده متن کامل]

بروز کرد نیارم بخانه هیچ مقام
ار آنکه خانه پر از اسپغول جانور است.
بهرامی.
از آن جهت که به علت آن که : ( ایشان ندانند از آن که اندیشه نکنند. ) ( تفسیر ابوالفتوح )
|| ( حرف اضافه ٔ مرکب ) تا : پس بندوی خبر مخالفان بهرام [ چوبینه ] بگفت، که اینک آمده اند بیست هزار مرد، بهواداری تو. پرویز گفت بتو شادترم از آنکه بدین سپاه. ( ترجمه ٔ طبری بلعمی ) .

افزودن جز ( چه ) به واژه به معنی خردی و کوچکی می افزاید مانند باغچه یعنی باغ کوچک جز ( یچه ) صورت دیگری از چه است
به معنای : چه چیزی

هموطن گرامی، ضمن عرض سلام و درود خداوند بر شما، به اطلاع شما می رسانم که من معانی این واژه ی را در چند فرهنگ مورد مطالعه قرار دادم که آنها بیشتر از شش می شدند، اما بعد از بررسی و تحقیق ها، به این نتیجه رسیدم که این واژه تنها شش کاربرد دارد و دیگر معنای بدون کاربرد است. تحقیقات من شامل کتاب هایی می شود که خوانده ام و همچنین فیلم های معتبریی می شود که از صدا و سیما پخش شده اند.
...
[مشاهده متن کامل]

با موارد یکم تا پنجم که در زیر گفته شده زیاد برخورد کرده ام، اما با مورد آخر که ششم می شود، فقط یکبار برخورد کرده ام که آن هم در فیلم جومونگ گفته شد.
یکم، در معنای پرسش است، مثلاً: چه چیزی را نمی فهمی گروهبان؟ چه آوردی؟ چه خوردی؟ چه خریده ای .
دوم، در معنای تعجب است، مثلاً: چه بوی گندی، خفه نشویم خوب است! چه آدم خوش اخلاقی است ! چه ماشین قدرتمندی!
سوم، در معنای برابر بودن و مساوی بودن است که دو جمله را به هم وصل می کند، در این معنا با خواه هم معنی است، مثلاً: چه راضی باشی، چه راضی نباشی من ماشین را فردا می برم. چه آدم خوبی باشی، چه آدم خوبی نباشی، به من که می رسی رفتارات باید مناسب باشد.
. در اینجا خوب یا بد بودن و همچنین در آنجا رضایت دادن به بردن یا نبردن ماشین، از اهمیت یکسان و یک اندازه بر خوردار است.
چهارم، در معنای کوچک بودن است که به آخر کلمات وصل می شود، مثلاً: دفترچه ( یعنی دفتر کوچک ) کتابچه ( یعنی کتاب کوچک )
پنجم در معنای اندازه است که، مثال: هر چه بیشتر خوراکی با خودت بیاری بهتر است ( یعنی هر اندازه خوراکی ) . شام هر چه سبک تر باشد، بهتر است. هر چه من گفتم بخوان بی توجهی کردی، در نتیجه مردود شدی.
ششم، به معنی بسیار، خیلی، زیاد و فراوان، که همه ی اینها باهم هم معنی اند، مثلاً، چه عجب تو کاری را درست انجام دادی ( در اینجا کلمه ی � چه � در معنی تعجب نیست و کلمه ای که بعد از چه قرار دارد، در این معناست ) ( ، معنی جمله اینچنین است: یعنی بسیار عجیب است که تو سر کار را درست انجام دادی )

به معنی کار. مانند: هر چه آغاز ندارد نپذیرد انجام ( حافظ )
به معنی هم. مانند: و دست لشکریان از رعایا چه در ولایت خود و چه در ولایت بیگانه و دشمن کوتاه دارید تا بر کسی ستم نکنند. ( تاریخ بیهقی )
به معنی کجا. مانند: و هر چه ( کجا ) از وی به دریا نزدیک است، گرمسیر است؛ و هر چه به بیابان نزدیک است، سردسیر است. ( حدودالعالم ص 130 )
به معنی یا. مانند: چه لال و چه گویا برابر بود سخن چون ز اندازه برتر بود. ( منوچهری )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٧)

بپرس