چو انداختن


مترادف چو انداختن: شایعه پردازی کردن، شایعه سازی کردن، شایعه ساختن، شایع کردن

معنی انگلیسی:
rumor, rumour

لغت نامه دهخدا

چو انداختن. [ چ َ / چُو اَ ت َ ] ( مص مرکب ) چو افکندن. هو انداختن. آوازه درانداختن. شهرت دادن. اشتهار دادن و بیشتر بدروغ یا بگزاف. منتشر کردن خبری را که غالباً بی اصل است. خبری دروغ شایع کردن. انتشار دادن خبری برای غرضی. شایع ساختن امری. ( از یادداشتهای مؤلف ).

فرهنگ فارسی

هو انداختن ٠ آوازه در انداختن

پیشنهاد کاربران

لو انداختن
در تداول زنان، هیاهو کردن. هیاهو کردن در حالی که هنوز علت آن شاید وجود خارجی ندارد. چو انداختن ( در تداول مردم قزوین ) .
"چاو " در واقع ابتدا از زبان کوردی جنوبی بوده است که به زبان پهلوی به صورت " چو" درآمده است و سپس به زبان فارسی راه یافته است و به معنی شایعه و حرف و بی اساس است
چو انداختن یا چو سالماخ یک واژه ترکی است که معادل فارسی آن شایعه یا دروغ پراکنی است. و به کسی که زیاد شایعه پراکنی می کند چوچول یا گُفچول گفته می شود .
شایع کردن. شایع کردن چیزی در میان جمعی. شایعه ساختن

بپرس