چوب خط

/Cubxat/

لغت نامه دهخدا

چوب خط. [ خ َ ] ( اِ مرکب ) قطعه چوبی که بر آن هر دفعه که از کسی چیزی به نسیه خرند خطی یا بریدگی پدید آرند، تا گاه محاسبه آن خطوط و بریدگیها بر دفعات خرید دلیل باشد. قطعه چوبی که چون از بقال و صراف چیزی بوعده بگیرند برای حفظ اعداد خطها بر آن چوب کشند تا وقت ادا موافق آن بدهند همانند :
شاخ گل را خارها باشد بجای چوب خط
آب را گل بسته چون خورده ست از پس میدهد.
وحید ( از آنندراج ).
نهال خشک هم دارد ثمر در باغ درویشی
کلید مخزن رزق فقیران چوب خط باشد.
وحید ( از آنندراج ).
و از این عالم است بر چیزی خط کشیدن که افاده معنی حفظ اعداد کند :
کلید مخزن رزق فقیران چوب خط باشد.
وحید ( از آنندراج ).
می کشم در حساب وعده او
خط ز مژگان همیشه بر دیوار.
آقاشاپور ( از آنندراج ).
تکه چوبی است که بر آن بی سوادان برای علامت با چاقو خط میزنند و عموماً نانواها و قصابها بخریداران که به نسیه جنس خرند چوب خط میدهند تا هر وقت چیزی میخرند فروشنده بر آن خطی میزند و آخر ماه آن خطها را حساب میکنند. ( از فرهنگ نظام ). قطعه چوبی متداول مابین بایع و مشتری که بالای آن را پهن کرده تاریخ میگذارند و هرگاه مشتری چیزی از بایع می خرد با کارد یا گزلک خطی بر آن چوب میکند تا نشانه باشد مبلغ و یا مقداری را که در میانه خود قرار داده اند. ( ناظم الاطباء ). || برای طلب خیرات یا قرض چوبی نزد مسئول ٌ عنه بفرستند و او خطی بر آن کشد و این نشان وعده باشد. ( آنندراج ). || چوب باریکی که نوآموزان بدست گیرند و با آن بر سطور کتاب خط برند تا انگشتشان با خطوطکتاب تماس پیدا نکند. گاهی آن را از کاغذ و مقوا کنند و بهمین نام نامند. || چوب گدائی. رجوع به ترکیب چوب گدائی شود.

فرهنگ فارسی

قطعه چوبی که بر آن هر دفعه که از کسی چیزی به نسیه خرند خطی یا بریدگی پدید آرند تا گاه محاسبه آن خطوط و بریدگیها بر دفعات خرید دلیل باشد ٠

دانشنامه عمومی

چوب خط یا تالی ( به انگلیسی: Tally ) ابزاری ساده و بسیار قدیمی برای شمارش بوده است که در آن از تناظر یک به یک استفاده می شود. به عنوان مثال در شمارش تعداد سیب ها برای هر سیب یک انگشت تا می شود. سابقه کاربرد چوب خط به گذشته های پیش از تاریخ می رسد و باستان شناسان نمونه ها و شواهد بسیاری از آن یافته اند. در ان زمان بهترین راه شمارش با چوب خط بوده است.
در یکی از ساده ترین حالت ها، چوب خط تکه ای چوب یا استخوان بوده که روی آن به شمار بارهایی که رویدادی مانند طلوع خورشید یا زدن شکار رخ می داد حک می شد. در این حالت چوب خط کاربرد یادآوری داشت. گاه گره زدن ریسمان یا نگهداری دانه های سنگ یا حبوبات نیز برای این منظور بکار می رفت. تسبیح یادگاری از این نوع ابزار یادآوری است
در اصطلاح وقتی می گویند «چوب خط کسی پر شده» یعنی دیگر فرصتی برای انجام آن کار خاص وجود ندارد یا شخص دیگر حق چیزی را ندارد یا مدت آن چیز تمام شده و راه حل دیگری ندارد. در کل به معنای اتمام و پایان زمان انجام کار می باشد. چوب خط در زندان ها هم برای نشان دادن روزهای سپری شده در زندان و تقویم امروزی است. اولین مورد موجود چوب خط ساخته شده به وسیله پلینیوس ( ۲۳–۷۹ بعد از میلاد ) از بهترین چوب ها برای خیاط ها ساخته شد و مارکوپولو در سفرنامه خود دربارهٔ استفاده این ابزار در چین مطالبی را نوشته است.
ابزار استخوانی ( Bone tool ) : اولین ماشین حساب که از استخوانکه ۲۰ هزار سال پیش از میلاد ساخته شده است. اولین چوب خط یافته شده یک استخوان است که به "استخوان ایشانگو" مشهور شده است. این استخوان مشهور در واقع استخوان نازک نی یک بابون است که در روی آن خطوطی خراشیده شده است. خراش های موجود روی این استخوان به احتمال فراوان برای شمارش و محاسبه مورد استفاده قرار می گرفت. باستان شناسان اعتقاد دارند که از این خطوط به منظور شمارش استفاده می شد.
استخوان لبامبو ( lebombo bone ) : از سایر چوب خط های دوران پارینه سنگی می توان به استخوان لبومبو ( lebombo ) که در حدود ۴۴ هزار سال پیش توسط انسان ها ساخته شده بود. این استخوان بسیار قدیمی تر از استخوان ایشانگو است اما دانشمندان مطمئن نیستند که خراش های موجود بر سطح آن به منظور محاسبه به کار می رفته یا خیر. [ ۱]
چوب خط تکی ( Single tally ) : چوب خط های تکی اشیایی بلند مانند استخوان، شاخ، چوب یا سنگ هستند که تعدادی خراش یا علامت سازمان یافته توسط انسان بر روی آن وجود دارد. این چوب خط ها بیشتر به عنوان وسیله ای برای به خاطر سپردن اطلاعات به کار می رفته است. می توان طناب های گره دار، کیپوهای بومی های آمریکا و … را هم به عنوان چوب خط های مجرد در نظر گرفت.
عکس چوب خط
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

tally (اسم)
حساب، نشان، نظیر، برچسب، تطبیق کردن، قرین، شمارش، علامت، اتیکت، چوب خط، شمارشگر، جای چوب خط

score (اسم)
حساب، نشان، مارک، امتیاز، نمره، چوب خط، نمره امتحان، حساب امتیازات

mark (اسم)
حد، مرز، نقطه، هدف، نشان، نشانه، درجه، خط، پایه، مارک، داغ، علامت، نمره، علامت مخصوص، خط شروع مسابقه، علامت سلاح، چوب خط، مدل مخصوص

notch (اسم)
شکاف، فرو رفتگی، بریدگی، خش، چوب خط، شکاف چوبخط

tick (اسم)
تیک، علامت، چوب خط، تیک تیک، سخت ترین مرحله

فارسی به عربی

لحظة

پیشنهاد کاربران

بپرس