چک

/Cak/

مترادف چک: تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده، برات، حواله، صک، چانه، چکه، بنچاق، سند، قباله، معدوم، نابود

معنی انگلیسی:
paper money, slap, box on the ear, whack, cheque, check, bohemian, buffet, cuff

لغت نامه دهخدا

چک. [ چ َ ] ( اِ ) قباله باشد. به تازی صک گویند. ( فرهنگ اسدی چ اقبال ص 276 ). قباله و برات باشد.( فرهنگ اسدی حاشیه ص 276 ). برات وظیفه و مواجب و بیعانه و حجت و منشور و قباله خانه و باغ و امثال آن باشد و معرب آن صَک است. ( برهان ). قباله را گویند. ( جهانگیری ). برات و قباله خانه. ( از انجمن آرا ) ( ازآنندراج ). قباله و برات. ( رشیدی ). برات و وظیفه و مواجب و حجت و منشور و بیعانه و قباله خانه و باغ و جز آن. ( ناظم الاطباء ). قبض و سند و حواله و خط. هر نوشته ای که بدهکار به طلبکار یا فروشنده به خریدار دهد. هر نوشته یا حواله یا خطی که بکسی دهند تا بموجب آن پول یا کالا و جز آن را از دیگری بگیرد. مطلق سند.صَک . قبالة. قِطّ. ( منتهی الارب ). بنچک. بنجاق : چون سال صد و نود اندر آمد هارون الرشید حج کرد و امین و مأمون را با خود ببرد و چون حج سپری کردمردم موسم را گرد کرد و چک بنوشت یکی مأمون را و یکی امین را بدانچه ایشان را نامزد کرده بود و خود باایشان به خانه کعبه اندر شد و هر دو را سوگند داد و خلق هم به مزگت مکه اندر بودند بفرمود تا هر دو چک بر در کعبه بیاویختند و چون همی خواستند آویخت از دست آنکه همی آویخت بیفتاد و مردمان بفال کردند و گفتند اینکار تمام نشود. ( ترجمه طبری بلعمی ). و بفرمود فضل بن ربیع تا آن چک که هارون نوشته بود و به خانه کعبه آویخته بود بیاوردند و بدریدند. ( ترجمه طبری بلعمی ). پس قریش همه گرد آمدند و با هم بنشستند به گواهی همه مردها که هیچکس با بنی هاشم سخن نگوید و این چک را از خانه کعبه بیاویختند، وهب بن منبه بیامد و آن چک از آنجا برگرفت و بدرید. ( ترجمه طبری بلعمی ).
هم نگذرم سوی تو هم ننگرم سوی تو
دل ناورم سوی تو اینک چک تبرا.
کسائی ( از فرهنگ اسدی ).
ز هیتال تا پیش رود ترک
به بهرام بخشید و بنوشت چک.
فردوسی.
به قیصر سپارم همه یک به یک
ازین پس نوشته فرستیم و چک.
فردوسی.
چو باشد مناره به بیش ترک
بزرگان به پیش من آرند چک.
فردوسی.
آن بزرگان گر شوندی زنده در ایام او
چک دهندی پیش او بر بندگی و چا کری.
معزی.
تا لوح آسمان چک ارزاق خلق شد
تو خلق را بمردی مضمون آن چکی.
سوزنی.
دیریست تا ریاست اصحاب را بحق
اندر کتابخانه اسلاف تست چک.بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

نامی است که به اسلاوهای بوهم مراوی و سیلزی اطلاق میشود .
( اسم ) سیلی تپانچه کشیده .
دهی از دهستان مومن آباد بخش در میان شهرستان بیرجند .

فرهنگ معین

( ~. ) (ص . اِ. ) معدوم ، نابود.
(چُ ) (اِ. ) = چوک : آلت تناسلی مرد، نره .
( ~. ) (اِ. ) گردویی که مغز آن به آسانی برنیاید.
( ~. ) (اِ. ) = جیک : یک جانب از چهار جانب بجول ، دزد، مق . پک .
( ~. ) (اِ. ) ۱ - (اِ. ) قطره . ۲ - صدای افتادن قطرة آب .
(چَ ) (اِ. ) نک چهارشاخ .
( ~. ) (اِصت . ) = چکاچاک . چکاچک . چقاچاق : آواز ضربت تیغ ، صدایی که از چیزی برآید مانند شکستن چوب و نی و خوردن چیزی بر چیزی .
( ~. ) (اِ. ) سخن ، کلام .
( ~. ) (اِ. ) فک اسفل ، چانه ، چک و چانه .
( ~. ) (اِ. ) سیلی ، تپانچه .

فرهنگ عمید

چانه، فک اسفل، زنخدان: چک و چانه.
= چوک١
۱. زانو.
۲. حالتی از نشستن که دو کف پا بر زمین و زانوها در بغل باشد، چمباتمه: رای سوی گریختن دارد / دزد کز دورتر نشست به چک (حکاک: شاعران بی دیوان: ۲۸۶ ).
اهل چک، کشوری در اروپا: شاعر چک.
۱. ضربه که با دست به گونۀ کسی زده شود، سیلی، تپانچه.
۲. (کشاورزی ) [قدیمی] وسیله ای که با آن خرمن کوفته را بر باد می دهند تا کاه از دانه جدا شود، هسک، افشون، چارشاخ.
۳. [قدیمی] مشتۀ پنبه زنی.
* چک زدن: (مصدر لازم ) سیلی زدن.
۱. نوشته ای که شخص به وسیلۀ آن از پولی که در بانک یا نزد صراف دارد مبلغی بگیرد یا به کسی حواله می دهد، حواله.
۲. قباله، سند: به قیصر سپارم همه یک به یک / از این پس نوشته فرستیم و چک (فردوسی: ۸/۱۰۲ )، آن بزرگان گر شوندی زنده در ایام او / چک دهندی پیش او بر بندگی و چاکری (امیرمعزی: لغت نامه: چک ).
۱. صدای افتادن قطرۀ آب یا مایع دیگر.
۲. (بن مضارعِ چکیدن ) =چکیدن

گویش مازنی

/chak/ بلندی قد - پا & زغال افروخته – زغال شعله ور، زغال افروخته ای که تکه های سیاهرنگ در آن نمایان شود & نوک - بغل & ختنه کردن - ختنه کننده & تپه ی کوچک - پلکان زمینی & مخفف چکمه – چکمه ی نازک و شل & لبه ی کوه – قله ی کوه –چکاد - مخالف ۳پلکان & زائده - برآمده & صدا – صدای شکستن یا به هم خوردن دو چیز با هم & چابک – چالاک - تیزهوش

واژه نامه بختیاریکا

( چُک ) برآمده؛ برجسته
( چُک ) پوز چک مندِن
چانه؛ فک
( چُک ) زل و زنده؛ تیز؛ پر رو
( چَک ) سیلی
( چِک ) شایعه
( چُک ) صاف و راست؛ ایستاده؛ تیز
( چَک ) نقطه عطف؛ خط بین دو سطح صافی و سراشیبی
تَلمَچ

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] چک، سند ، تعهد و حواله ای حقوقی برای پرداخت پول یا کالا ؛ نیز قباله ، برات، منشور و حجت می باشد.
به دلیل کاربرد این واژه در متون قدیم نظم و نثر فارسی، بیشتر محققان و لغتنامه نویسان آن را واژه ای فارسی دانسته اند. به نظر پاشنگ، در زبان های پهلوی (فارسی میانه) و اشکانی (پارتی)، این واژه به صورت های چیکا (caki) و چکان (cikan) آمده است.به نظر ویلم فلور، اصل آن گتی یا گتکی بوده که در زبان فارسی میانه به معنای وصیت نامه است.همچنین احتمال داده اند که اصل این واژه چینی بوده باشد. چک از زبان فارسی وارد برخی زبان ها شده است، مثلا در فرانسهcheque ، در انگلیسی check یا cheque و در زبان ترکی چِک/ چِئک. معرّب این واژه با تبدیل «چ» فارسی به «ص»، به صورت صَکّْ و با جمع های صُکوک، صِکاک و اَصُکّ، در بیش تر منابع قدیم و جدید به معانی گوناگون به کار رفته است.
تعریف
در حقوق تجارت ، چک سندی تجاری است برای انتقال تمام یا بخشی از وجوه موجود در بانک به حسابِ دارنده چک یا حواله کرد دارنده. صادرکننده چک، وجوهی را که نزد بانک مُحالٌ علیه دارد، به گونه کلی یا جزئی مسترد می کند یا دستور پرداخت آن را به شخص ثالث یا حواله کرد او می دهد.
پیشینه
...

دانشنامه عمومی

چک (پرنده). چک ( پرنده ) ( نام علمی: Saxicolinae ) نام یک زیرخانواده از تیره مگس گیران است.
عکس چک (پرنده)

چک (درمیان). چک روستایی در دهستان میاندشت بخش مرکزی شهرستان درمیان استان خراسان جنوبی ایران است. بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۰ جمعیت این روستا ۲۰۱ نفر ( در ۶۴ خانوار ) بوده است. اهالی این روستا شیعه اثنی عشری هستند . [ ۱]
عکس چک (درمیان)

چک (سرده). چک ( Saxicola ) سرده ای از پرندگان در تیرهٔ مگس گیران در راستهٔ گنجشک سانان است و نزدیک به ۱۵ گونه ( زیست شناسی ) دارد.
گونه های زیر اکنون به عنوان چک ( Saxicola ) پذیرفته شده اند:
چک بوته ای Saxicola rubetra
چک ابرو سفید یا چک ابرو سفید Saxicola macrorhynchus
چک گلو سفید یا چک گلو سفید Saxicola insignis
چک جزایر قناری یا چک فوئرته ونتورا Saxicola dacotiae
چک اروپایی Saxicola rubicola
چک سیبری Saxicola maurus
چک اشتینگر Saxicola stejnegeri
چک افریقایی Saxicola torquatus ( در گذشته Saxicola torquatus معمولاً به همهٔ انواع بالاگونهٔ چک معمولی اشاره داشت و برخی منابع هنوز همینگونه طبقه بندی می کنند. )
چک ماداگاسکار Saxicola sibilla
چک رئونیون Saxicola tectes
چک دم سفید Saxicola leucurus
چک ابلق Saxicola caprata
چک جردن Saxicola jerdoni
چک خاکستری Saxicola ferreus
چک شکم سفید Saxicola gutturalis
عکس چک (سرده)

چک (سند). چک
چک یک ورقه ی با ارزش مالی است که معمولاً برای خرید در حال و پرداخت مبلغ در آینده استفاده می گردد. صاحب چک پس از نوشتن مبلغ ارزش چک و تاریخ موردنظر برای وصول، چک را امضا می کند. در تاریخ ذکر شده - تاریخ سررسید - فردی که چک را دریافت نموده است به بانک مراجعه می کند و مقدار وجه مشخص شده را از حساب جاری فرد صادرکننده چک دریافت می نماید. به نوعی چک یک قول پولی است که به گیرنده از سوی فرستنده ، تضمین میشود که در تاریخی مشخص میتواند از صادر کننده چک مقدار مشخصی پول دریافت کند.
چک سند در حکم قانون لازم الاجرا است و از اسناد بازرگانی که به موجب آن، صادرکننده چک، پولی را که نزد دیگری دارد تمام یا بخشی را به سود خود یا ثالث مسترد می دارد. چک سند عادی تجاری در برخی موارد با رعایت اصول موجود قابل صدور اجرائیه می باشد. خط و قباله را هم در ایران قدیم چک می خواندند ( دیوان معزّی ) چنین ذکر شده است که سکه نیز از لغت چک، مشتق شده است. صدور چک اماره مدیون بودن است.
طبق قانون چک در ایران، شخص باید در زمان نوشتن چک به اندازهٔ مبلغ مندرج در آن در حساب خود وجه نقد، اعتبار یا پشتوانهٔ قابل تبدیل به وجه نقد داشته باشد. تفاوت چک با کارت های اعتباری هم در همین است.
البته امروزه این قانون معمولاً در مبادلات پولی ای که به وسیلهٔ چک انجام می شود، رعایت نمی گردد و در نتیجه در چند سال اخیر تعداد افرادی که به دلیل چک برگشتی - یعنی چکی که در تاریخ مشخص شده، مقدار وجه وعده داده شده را تأمین نکند - به زندان می افتند رو به افزایش گذاشته است.
همچنین تورم یکی از دلایل اجتماعی است که بر چک های برگشتی مخصوصا در عوامل تجاری بسیار تاثیر گذار است.
کهن ترین شکل بانکداری مربوط به دوران هخامنشیان و در بین النهرین است که در آنجا یهودیان عهده دار امور بانکداری بوده اند. مدارکی از این ناحیه به دست آمده است که کاملاً حکم چک را دارند. واژهٔ «بانک» نیز در آن زمان به کار می رفته است و واژهٔ «چک» نیز از آن روزگار تا به امروز باقی مانده است. در نوشته های ساسانیان در قرن سوم میلادی به زبان پهلوی به واژهٔ چک برمی خوریم و همین واژه از ایران به دیگر نقاط جهان راه یافته است. . در قرن سوم میلادی و در دوره ساسانیان بانکهای ایرانی شروع به صدور نامه های اعتباری کردند که به آنها «کَک» ( به معنی سند ) می گفتند. در زمان خلافت عباسی این واژه به «سَک» درآمد و به سرزمینهای عربی راه یافت. حمل یک «سک» کاغذی امنتر از حمل پول بود و در قرن نهم میلادی، بازرگانان یک کشور می توانستند سک صادر شده از بانک خود را در کشور دیگری نقد کنند! همین واژه ی «سک» در مرور زمان به «چک» امروزی تبدیل شد. در اشعار فردوسی در چند نوبت از کلمه ی چک استفاده شده است. برای نمونه در داستان «پادشاهی خسروپرویز» آمده است:
عکس چک (سند)

چک (شهرستان بادکند). چک ( به لاتین: Chek ) یک روستا در قرقیزستان است که در استان بادکند واقع شده است. [ ۱] چک ۵٬۰۵۹ نفر جمعیت دارد. [ ۲]
عکس چک (شهرستان بادکند)

چک (شهرستان بازارقرغون). چک ( به لاتین: Chek ) یک منطقهٔ مسکونی در قرقیزستان است که در شهرستان بازارقرغون واقع شده است. [ ۱] چک ۸۹۱ نفر جمعیت دارد و ۶۳۹ متر بالاتر از سطح دریا واقع شده است.
عکس چک (شهرستان بازارقرغون)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

چِک
برگه یا نوشته ای که به موجب آن دارندۀ حساب جاری در بانک تمام یا قسمتی از وجوهی را که نزد مَحالٌ علَیه دارد، مسترد یا به دیگری واگذار می کند. مواد ۳۱۰ تا ۳۱۷ قانون تجارت مصوبِ سال ۱۳۱۴ش، به چک اختصاص یافته است. طبق مادۀ ۳۱۴ آن، چک برخلاف سفته و برات ذاتاً تجاری نیست و در صورتی که توسط تاجر یا برای امور تجاری صادر شده باشد، تجاری محسوب می شود. از آن جا که استفاده از سفته و برات برخلاف چک مستلزم پرداخت حق تمبر بود، استفاده از چک رایج و تبدیل به سندی بانکی شد که عمدتاً توسط بانک ها تنظیم می شود. با توجه به رواج گستردۀ چک، مقررات کیفری خاصی دربارۀ آن تصویب شده و این مقررات تاکنون چندین بار تغییر اساسی کرده است. هم اکنون قانون صدور چک مصوبِ ۱۳۵۵ با الحاقات و اصلاحات سال های ۱۳۷۲ و ۱۳۸۲ در این خصوص حاکم است و عمده چک های صادرشده از سوی بانک هایی که طبق قوانین ایران در داخل کشور دایرند، و همچنین شعب آن ها در خارج از کشور، مشمول مقررات این قانون است. بدین ترتیب، چک های صادره از طرف مؤسسات اعتباری و صندوق های قرض الحسنه، مشمول مقررات قانون صدور چک نیستند. به موجب مادۀ یک قانون صدور چک، انواع چک عبارت اند از چک عادی که اشخاص به حساب جاری خود در بانک صادر می کنند. گرچه چک را می توان روی هر ورقه ای نوشت، ولی در عمل بانک ها چک را به صورت چاپی تهیه و به صورت دسته چک در اختیار صاحبان حساب جاری قرار می دهند؛ چک تضمین شده که توسط بانک و به درخواست مشتری صادر می شود و بانک پرداخت آن را تضمین می کند؛ چک تأییدشده که اشخاص به حساب جاری خود صادر می کنند و توسط بانک مَحالٌ علَیه پرداختِ وجه آن تأیید می شود؛ چک مسافرتی که توسط بانک صادر و وجه آن در هریک از شعب بانک یا توسط نمایندگان و کارگزاران آن پرداخت می شود.
مقررات کیفری. صادرکنندۀ چک باید در تاریخ مندرج در آن معادل مبلغ مذکور را در بانک مَحالٌ علَیه وجه نقد داشته باشد و هرگاه چک بنابه عللی ازجمله عدم موجودی یا کسر موجودی، و قلم خوردگی در متن چک یا عدم مطابقت امضا پرداخت نشود، بانک مکلف است برگ مخصوصی به نام گواهی عدم پرداخت صادر و پس از مهر و امضا به دارندۀ چک تسلیم کند. منظور از دارنده کسی است که برای اولین بار چک را به بانک ارائه داده است. چنانچه دارندۀ چک ظرف شش ماه از تاریخ صدور چک برای وصول آن به بانک مراجعه نکند و یا طی شش ماه از تاریخ صدور گواهیِ عدم پرداخت، شکایت کیفری نکند، دیگر حق شکایت کیفری نخواهد داشت. مسئولیت کیفری نیز صرفاً متوجه صادرکننده خواهد بود. چنانچه ثابت شود که چک به صورت سفید امضا یا مشروط یا بابت تضمین صادر شده و یا تاریخ صدور واقعی آن مقدم بر تاریخ مندرج در متن چک است، صادرکننده قابل تعقیب کیفری نیست و دارنده می تواند با طرح دعوی حقوقی وجه چک را مطالبه کند. هرکس مرتکب صدور چک بلامحل شود، طبق مادۀ هفتم قانون صدور چک، به حسب مبلغ مندرج در متن چک به مجازات حبس محکوم می شود. در صورتی که چک توسط شخص یا اشخاص ظَهرنویسی شده باشد، به موجب مادۀ ۳۱۴ قانون تجارت، دارنده در صورتی می تواند علیه ظهرنویس طرح دعوی کند که ظرف پانزده روز از تاریخ چک جهت وصول آن به بانک مراجعه کرده باشد. از آن جا که چک در حکم اسناد لازم الاجراست، دارنده می تواند با استفاده از آیین نامۀ مصوب ۱۳۵۵ از ثبت محل درخواست صدور اجرائیه کند، مشروط بر آن که در برگ گواهی عدم پرداخت، مطابقت امضای چک با نمونۀ امضای صادرکننده در بانک از طرف بانک گواهی شده باشد. چنانچه چک در وجه حامل صادر شده باشد، می توان آن را از طریق داد و ستد منتقل کرد. هرگاه چک در وجه شخص معیّنی صادر شده باشد می توان از طریق ظهرنویسی آن را انتقال داد، مگر این که روی آن عبارت غیرقابل انتقال یا غیرقابل ظهرنویسی قید، یا عبارتِ «حواله کرد» مندرج در چک خط زده شده باشد.

جدول کلمات

پراگ, تس, چچ

مترادف ها

check (اسم)
حواله، مکی، برات، بوته، چک، بررسی، چک بانک

cheque (اسم)
حواله، برات، چک

demand note (اسم)
سفته، چک، مطالبه نامه، تمسک

فارسی به عربی

صک

پیشنهاد کاربران

چک به دو شیوه خوانده می شود:
1_چَک
2_چِک
اگر چَک باشد، برابر سیلی می باشد.
اگر چِک باشد، برابر بررسی کردن است یا یک کشور در اروپا است.
چک
برابر پارسی:سیلی، بررسی کردن، کشوری در اروپا ( جمهوری چک )
چک بازی ضربه با چک به پشت چک حریف است ضربه و صدمه وآسیبی که از ضربه دست به مضروب وارد میشود چک میگویند با چک به بناگوش یا بیخ گوش یا لطمه و سیلی صورت را چک میگویند یک بازی در خراسان هست نسیه یا چک نقد
...
[مشاهده متن کامل]
پس کفی دوچک را روی کفی چک حریف میگذارند ویکی از بازیکن ها دست یا چک را از زیر چک حریف میکشد وبا سرعت به پشت دست حریف میزند وحریف اگر فرز باشد دست خود را میکشد تا ضربه او بکف دست خودش اصابت کند به این بازی چک بازی میگویند

چک = دست و دست در اوا خر به
پارسی اخیر افزوده شده است والا چک کن یعی از زیر دست همه را یک یک رد کن چکنویس کن یعنی با دست بنویس ارچک یعنی دستکش و آرایش دست ولچک ببند یعنی دستبند قانون بزن تا. دستش ول و آزاد نباشد هر واژه ای که گم کرده ایم باید در خراسان و افغانستان وتاجیکستان دنبال بگردیم که هنوز پارسی دری سوسومیزند وروشن است
...
[مشاهده متن کامل]

بررسی ( چک کردن )
واژه چک
معادل ابجد 23
تعداد حروف 2
تلفظ ček
نقش دستوری اسم
ترکیب ( صفت )
مختصات ( چِ ) [ فر. مأخوذ از فارسی ] ( اِ. )
آواشناسی Cak
الگوی تکیه S
شمارگان هجا 1
منبع فرهنگ فارسی معین
چک به فتحه چ کلمه ای تورکی است که از فعل چکمق به معنی کشیدن گرفته شده چک یعنی بکش و به معنی کشیده وارد فارسی شده است چکش هم از همان ریشه می باشد
شبه پول
شگفت دهخدا همه چیز را ترکی میگوید چک و چوک به پارسی به زانو گویند همچنان که به پیشانی نیز گویند و به زانو زدن شتر نیز به پارسی چوک زدن میگویند
کلمه چک با فتحه در زبان فارسی یعنی مواجب، قباله، باغ، منشوروفرمان
چوک به گویش هرمزگانی یعنی پسر
به لهجه روستای در توجان چ با صدای ضمه وک ( چک ) هم معنی اندازه دارد مثل لباس چک ش بود ودر جای هم مثل نخ چک سوزن کردن به معنی سوزن را نخ کردن یا نخ کشیدن در سوزن
چک به ترکی استانبولی یعنی خیلی
واژه چک فارسی است و همچنین فرهنگ webster آنرا فارسی دانسته و بازی checkmate یا همون شترنگ یک بازی ایرانی است همچنین واژه /هندچک / به معنی هندسه که عرب آنرا اعراب کرده . Hand دست ckeck بررسی کردن .
برای یادسپاری بهترِ معنی یا تلفظ می توان از شیوه هایی چون بازی با کلمات هم اهنگ ، هم خانواده و غیره استفاده کرد مثلا:
شرخر به بدهکار می گوید چِک یا چَک؟!!!!!
چِک:حواله بانکی
چَک:سیلی
چُک ( Chok ) :در زبان بلوچی یعنی بچه، کودک
تفاوت چک با سایر اسناد این است که چک در حکم لازم الاجراء میباشد . در حالی که سایر اسناد فاقد چنین وصفی میباشند .
چک : کفش بسیار کهنه و مندرس. تخته سنگ های صاف در جاده های کوهستانی که عبور از آنها مشکل است ( گویش جهرمی )
چِک= بررسی، بررسی کردن
تس، تپانچه، سیلی، ضربت، کتک، کشیده، برات، حواله، صک، چانه، چکه، بنچاق، سند، قباله، معدوم، نابود
چِک.
چک از دستاوردهای بانکداری است و قدیمی ترین شواهدی که از چک و بانکداری در دست است، به دوره هخامنشیان می رسد. بانکداری در دوره پیش از اسلام، بویژه عصر ساسانی کِرامندی زیادی داشته است. مرکزهایی همچون بانک های امروزی وجود داشته اند و در آنها کارهای شامل قرضه، برات، چک و . . . صورت می گرفته است.
...
[مشاهده متن کامل]

قدیمی ترین شکل بانکداری را در میانرودان در دوره هخامنشیان سراغ داریم که گسترده ترین مرکز زندگی یهودیان بود و در آنجا یهودیان عهده دار امور بانکداری بودند. مدارکی هم از این ناحیه به دست آمده که کاملا مانند چک بوده است. کلمه �بانک� هم در آن زمان زبانزد بود و لغت �چک� نیز از همان زمان فراگیر شده که تا امروز برجای مانده است.
در نوشته های دوره ساسانی به زبان پهلوی لغت چک را داریم و همین واژه از ایران به زبان های دیگر جهان راه یافته است.

سیلی ( تس )
چک= دست ید کف
و چون سندپرداخت به وجه روز و به معنی وجه دستی است به آن چک میگویند مثل چکنویس یعنی دست نویس و هارون رشیدمامون را چک یا صک نوشت به ولایت عهدی و به کعبه آویخت تاریخ طبری یعنی بادست خودش نوشت
بررسی
چک. ( "چ" با آوای زبر ) ، ( ا ) ، ( زبان مازنی ) ، پا. به همه اندام پا گفته میشود.
به ضم چ. تکه یا لبه چیزی. چک نون یا چک قالی در گویش کازرونی ( ع. ش )
به فتح اول و سکون دوم. سیلی. چک زدن و خوردن. در گویش کازرونی ( ع. ش )
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ٢٥)

بپرس