چکش خور

/CakoSxor/

معنی انگلیسی:
malleable, laminable

لغت نامه دهخدا

چکش خور. [ چ َک ْ ک ُ خوَر / خُر ] ( اِمص مرکب ) قابلیت تخته شدن و کوفته شدن. ( ناظم الاطباء ). || ( نف مرکب ) فلزات چکش پذیر. مواد چکش خور. خایسک پذیر. و رجوع به چکش خوردن و چکش خوری شود.

فرهنگ فارسی

۱ - ( صفت ) چکش پذیر . ۲ - ( اسم ) قابلیت تخته شدن و گرفته شدن .

فرهنگ عمید

فلزی که قابل کوبیدن و چکش زدن باشد، فلزی که بتوان آن را با چکش زدن به صورت ورق یا تخته درآورد.

مترادف ها

sequacious (صفت)
تابع، پیرو، نرم، چکش خور، اهل تقلید، لوله شو، نصیحت پذیر

malleable (صفت)
متورق، نرم و قابل انعطاف، چکش خور

فارسی به عربی

طیع

پیشنهاد کاربران

بپرس