چکمه کلمه ای تورکی با پسوند "مه" اسم ساز است از ریشه و مصدر چکماق . . . چکماق در زبان تورکی یعنی کشیدن و چون تا ساق کشیده میشه و لذا بهش چکمه گفته میشود .
یکی از علائم تورکی بودن یک کلمه ، مختوم شدن آن به "مه" یا "ه" است مانند کوفته ، دلمه ، قیمه ، قورمه ، خامه ، سگرمه ، چمباتمه ، چکمه ،
... [مشاهده متن کامل]
در لغتنامه ها نیز به تورکی بودن این کلمه اشاره است.
چکمه ازمصدر چکمک chakmak هست، چون پا کردن چکمه بر خلاف بقیه پوشنده های پا ، با کشیدن ساق چکمه امکان پذیر است به همین دلیل چکمه می گویند. کلماتی مثل چک به معنی کشیده، سنگ چکماق و چکش همگی از ریشه چکمک هست و عمل کشیدن در دل آنهاست.
چکمه در اصل وام واژه ای ترکی به معنای �چیزی که کشیده می شود� است. گاهی در زبان عامیانه به چکمه، پوتین نیز گفته می شود. در زبان پارسی از واژه های جَمشاک و پاژنگ به عنوان معادل و برابر چکمه یا پوتین استفاده می شود.
منبع. واژه نامه پارسی سره، فرهنگستان زبان پارسی
واژه چکمه
معادل ابجد 68
تعداد حروف 4
تلفظ čakme
نقش دستوری اسم
ترکیب ( اسم ) [ترکی]
مختصات ( چَ یا چِ مِ ) [ تر . ] ( اِ. )
آواشناسی Cakme
الگوی تکیه WS
شمارگان هجا 2
منبع فرهنگ فارسی عمید
من خیلی خیلی اشتباه کردم و به پارسی دانستم و این واژه صد درصد ترکی است.
چکمه=موزه
خدای من این کجاش ترکیه آخه واژه چکمه یک واژه کاملا پارسی است. در ترکی می شود دنولک لمه واژه چکمه صد درصد پارسی است.
تصویر و معناهای که یکی از کاربران داده اسپم هست
کفشی زنانه است که معمولا از چرم هست و کاربرد زیبایی و سلطه گرایانه داره برای زنان. معمولا ضد مردان استفاده میشه در کاربرد سلطه گرایانه
چکمه یا بوت ( همچنین پوتین یا موزه ) گونه ای پای افزار بیشتر زنانه است که معمولاً هم پا و هم قوزک پا را می پوشاند. برخی چکمه ها تا زانو و گاه تا بالای ران زنان را هم می پوشانند. چکمه ها هم به دلیل کارکردشان و هم به دلایل استایل و مد پوشیده می شوند.
... [مشاهده متن کامل]
پاشنه چکمه ها معمولاً به گونه ای ساخته می شود که از بقیه کف چکمه قابل تشخیص باشد. چکمه ها در آغاز برای استخدام اسب سواران و سپاهیان درست شده بود ولی امروزه چکمه های زیادی نیز برای زیبایی و مد به ویژه برای بانوان ساخته می شود.
چکمه از چکمق ترکی به معنی کشیدن هست
این لغت به معنی کشیدن و استنشاق کردن نیز معنی میدهد . ( البته در ترکی ) . مانند استعمال هر ماده ای که به عنوان دارو وارد ریه ها می شود ، مثال، کشیدن مواد مخدر مثل هرویین. ( سو استفاده ) .
از فعل ترکی �ekmek ( چکمک ) به معنی کشیدن ، کش دادن ،
گرفته شده است که از آن مشتق �ekme ( چکمه ) به دست می آید که معنی مصدری آن " کشیده " می باشد که به عنوان اسم خاص به کفشی اطلاق می شود که دارای ساق های کشیده نسبت به کفش های عادی می باشد.
کفش ساق بلند، موزه
هو
از مصدر چکماق ترکی به معنی کشیدن به طرف خود میباشد.
چکمه یککلمه ترکی هست. چکمه جیک = نیم چکمه
چکمه چی = چکمه دوز
چکه جک = پاشنه کش
چکیشمک = منازعه کردن، مشاجره کردن، کشمکش کردن، شرط بندی و شکستن جناق مرغ برای شرط بندی
چکیشمه = منازعه ، شرط بندی
.
در پاارسی " موک " در نسک : فرهنگ برابرهای پارسی واژگان بیگانه از ابوالقاسم پرتو .
مشاهده ادامه پیشنهادها (١٠ از ١٦)