ژم

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

ژم. [ ژَ ] ( اِ ) قابله. ( آنندراج ). ماما. ماماچه. || دایه. ( آنندراج ). در جای دیگر دیده نشد. || در بعض نسخ شاهنامه ، کلمه زم در ابیات ذیل به تصحیف ژم شده است :
ز انبوه پیلان و شیران ژم
گذرهای جیحون پر از باد و دم.
به اشکش بفرمود [ کیخسرو ] تا سوی ژم
برد لشکر و پیل وگنج و درم.
فردوسی.
رجوع به زم شود.

فرهنگ فارسی

ماما . ماماچه .

دانشنامه عمومی

ژم (قزاقستان). ژم ( به قزاقی: Zhem ) یک منطقهٔ مسکونی در قزاقستان است که در استان آق تپه واقع شده است. [ ۱] ژم ۱٬۹۳۶ نفر جمعیت دارد.
عکس ژم (قزاقستان)عکس ژم (قزاقستان)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

پیشنهاد کاربران

فردوسی:
ز انبوه پیلان و شیران�ژم�
گذرهای جیحون پر از باد و دم.
به اشکش بفرمود [ کیخسرو ] تا سوی�ژم�
برد لشکر و پیل وگنج و درم.
در سروده فردوسی بزرگ ژم را به دشت یا بیشه مفهوم داده

بپرس