کابالا

دانشنامه عمومی

کابالا یا کبالا ( به عبری: קַבָּלָה ) ( به عربی: قبّالة ) ( به انگلیسی: Kabbalah ) از نظر لغوی به معنای قبول کردن است و در اصطلاح سنت، روش، مکتب و طرز فکری عرفانی است که از یهودیت ریشه گرفته و گاهی از آن با عنوان عرفان یهودی یاد می شود. در یهودیت به یک فرد کابالیست، مکوبال ( عبری: מְקוּבָּל ) گفته می شود.
تعریف کابالا بر اساس پیروان مختلفش متفاوت است. با این که این مکتب از یهودیت نشأت گرفته است اما پیروان مسیحی، نوعصری و پیروان علوم خفیه آن را روشی عرفانی برای فهم رابطه بین عین سوف که غیرقابل تغییر، همیشگی و پیچیده است و جهان مادی فانی و محدود ( مخلوق ) است. کابالا به دنبال فهم ذات دنیا و انسان است.
کابالا از متون یهودی سرچشمه گرفت و پیروانش معمولاً از متون یهودی برای توصیف و تفسیر مسائل عرفانی استفاده می کنند. دستورهای کابالا برای فهم معنی مخفی متون یهودی نظیر تورات و نوشتارهای ربی ها نظیر تلمود به کار می رود و معنی مخفی عبادت یهودی را بیان می کند. پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا قبل از آمدن ادیان دنیا مورد استفاده قرار می گرفته است و از ادیان قدیمی تر است. به صورت تاریخی اولین نوشتارهای کابالایی در قرن ۱۲ و ۱۳ میلادی در اسپانیا و فرانسه پدیدار شد. در قرن ۱۶ میلادی این نوشتارها دوباره در شهر صفد در امپراتوری عثمانی مورد بازبینی قرار گرفت. در قرن ۱۸ کابالا به دلیل جنبش حسیدی به شدت پرطرفدار شد.
بر اساس زوهر که یکی از متون اصلی کابالا می باشد خواندن تورات دارای چهار مرحله تفسیر است. این چهار مرحله بر اساس حروف اول لغات پردس ( عبری: פרדס ) نامیده می شوند.
• پشات ( عبری :פשט به معنی لغوی ساده ) : معنی لغوی
• رمز ( عبری: רמז معادل رمز در فارسی ) : معنی مخفی
• دراش ( عبری: דרש به معنی جستجو کردن ) : تفسیر ربانی مربوط به تلمود که معمولاً با مقایسه با آیات دیگر و لغات مشابه است.
• سود ( عبری :סוד به معنی مخفی ) : تفسیر باطنی، عرفانی، معنوی که در کابالا بیان می شود.
پیروان کابالا اعتقاد دارند که کابالا جزء مهمی از یادگیری تورات است؛ ولیکن بعضی از آموزه های مورد قبول کابالا توسط بقیه یهودیان رد شده و بر خلاف یهودیت و کفرآمیز دانسته می شود. بعد از کابالای قرون وسطی و به خصوص بعد از قرن ۱۶ میلادی کابالا جایگزین فلسفه یهودی ( هاکیرا ) شد. منبع اصلی لغت کابالا معلوم نیست و ممکن است توسط سولومون ابن گبیرول یا بهیا بن اشر استفاده شده باشد. با اینکه لغات دیگری از قرن دوم میلادی برای این گونه اعمال مورد استفاده قرار می گرفت لغت کابالا کم کم لغت اصلی برای این نوع تفسیر شد. بعد از عهد عتیق اولین نوشته های مربوط به کابالا در قرن اول و دوم میلادی در بعضی متون و از جمله کتاب سفر یتزیرا یافت می شود. این روش به نام عرفان مرکابا ( به معنی کالسکه ) تا قرن ۱۰ میلادی ادامه یافت تا بعد از آن با کابالای ایجاد شده در جنوب غربی اروپا در قرن ۱۲ و ۱۳ جایگزین شد. کتاب زوهر منبع اصلی تعالیم کابالا گشت که بعدها در شهر صفد توسط اسحاق لوریا دوباره بازبینی شد. کابالا لوریایی در قرن ۱۸ توسط بیشتر حلقه های عرفانی یهودی مورد قبول واقع شد و سرمنشا جنبش یهودیت حسیدی ( حسیدیم ) شد. در متون دانشگاهی معمولاً لغت کابالا برای اشاره به عرفان یهودی که در قرن ۱۳ به بعد رایج شد استفاده می شود و عرفان مرکابا در زمره آن قرار نمی گیرد. به طور کلی کابالا می تواند به سه زیر شاخه تقسیم شود:
عکس کابالاعکس کابالاعکس کابالاعکس کابالاعکس کابالاعکس کابالا

کابالا (شهر). کابالا ( به ترکی استانبولی: Kabala ) شهری است در کشور ترکیه که در استان ماردین واقع شده است. جمعیت این شهر بر اساس سرشماری سال ۲۰۰۸ میلادی ۹٬۵۸۸ نفر و بر اساس برآوردهای سال ۲۰۰۹ میلادی ۸٬۲۲۵ نفر می باشد. [ ۱] [ ۲]
عکس کابالا (شهر)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

پیشنهاد کاربران

- Kabala از سه هجا به شکل ka ba la با تلفظ کا با لا ساخته شده است به معنای نه گفتن یا رد نمودن باور به کا و با ( ka و ba ) مصریان . پسوند la با تلفظ لا به زبان عربی نشانه نفی می باشد به معنای نه.
- Kabbalah از دو کلمه به شکل Kabb و alah با تلفظ های کعبّ و اَله ساخته شده و اله به زبان آرامی نام خداوند و کعب به معنای شکل هندسی مکعب می باشد مانند خانه کعبه در مکّه . این احتمال بسیار قوی و شاید قریب به یقین می باشد که آبراهام ( ابراهیم ) بهمراه فرزند اول خود به نام Ismael با تلفظ های ایسما اِل یا ایسماایل و یا اسماعیل ( به زبان والدین یعنی آبراهام و کنیز مصری سرا و سارای وی یعنی هاجر : به معنای این است اِل یا ایل ما ) سازنده اولیه خانه کعبه در مِکّا ( به زبان آبراهام و فارسی سومری به معنای : من که کاه، که نشانه ناچیز انگاری خود و تواضع و فروتنی در مقابل عظمت آفریدگار کائنات بوده است ) در اعماق وجود و آیینه شفاف باطن خویش فرم یا شکل و یا صورت فضای هندسی سه بعدی ظرف نگهدارنده محتوای جهان را مکعبی شکل شهود نموده است و نه کروی شکل.
...
[مشاهده متن کامل]

از دیدگاه امروز یک فرم یا شکل دیگر هم قابل تئمل ( تامل ) و تصور می باشد، یعنی منشور شش ضلعی و هشت سطحی مربع مانند خانه یا حجره های روی شانه های مومی در کندوی زنبور عسل.
در این زمینه حقیقت ژرف و ماورائی که منجمین و کیهان شناسان برجسته تاکنون به آن دست نیافته اند این است که این جهان تنها دارای محتوای در حال انبساط نمی باشد بلکه دارای ظرف نگهدارنده محتوا هم هست یعنی مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر با لحظه جاودانه حال یعنی نوسانگر زمان و بیزمانی مطلق روی همدیگر به عنوان بعد چهارم فضای هندسی سه بعدی یعنی مکان و بیمکانی مطلق روی همدیگر به عنوان ظرف ثابت و پایدار نگاهدارنده محتوا. هرکدام از گیتی ها یا کیهان ها و یا جهان های متناهی و مساوی و موازی و بیشمار بهمین سان از ابعاد فراوان و بیکران خداوند متعال آفریده شده اند. هرکدام از آنها هم دارای محتوا و هم دارای ظرف نگهدارنده محتوا می باشند.
البته خدای حقیقی و واقعی و مطلق و بیکران از دیدگاه علمی و نه خدای آئینی و دینی که فقط یک لفظ یا واژه و یا کلمه بر زبان و در ادبیات و یک مقوله یا مفهوم و ایده انتزاعی در فهم و عقل انسان از باستان تاکنون بیش نبوده و نمی باشد.
لحظه حال یعنی نوسانگر دو قطبی زمان و بیزمانی مطلق عظیم ترین نیروی موجود در طبیعت و کیهان می باشد و دو نقش و وظیفه اصلی و عمده را عهده دار است ؛ یکی رقم زدن طول عمر موجودات و کیهان و دیگری سوق یا حرکت دادن محتوای کیهان لحظه به لحظه و بدون وقفه و بطور خستگی ناپذیر بسوی آینده و وقوع مه بانگ بعدی . لحظه جاودانه حال را می توان یکی از تجلیات قدرت مطلق و بیکران خداوند متعال علمی ( و نه آئینی - دینی - آتئیستی ) در هرکدام از جهان ها دانست. چیزی که ساعت ها به ما نشان می دهند خود زمان و بیزمانی مطلق نمی باشد بلکه تقسیم بندی قراردادی طول شبانه روز به ساعت و دقیقه و ثانیه و اجزای ثانیه.
نتیجه کلی :
داستان یا افسانه آفرینش جهان و موجودات کثیر و فراوان و گوناگون غیر زنده نباتی و حیوانی و انسانی باید از نو سروده شود و این بار به زبان و روش علمی. در همین زمینه و در این ارتباط، دو داستان بنیادی و مشترک ادیان به اصطلاح توحیدی - ابراهیمی یعنی یهودیت و مسیحیت و اسلام، یکی آفرینش شش روزه جهان و دیگری بابا آدم و ننه حوای موسا و ایسا و محمّد ، مطمئنن و یقینن و بدون هیچگونه شک و شبهه و تردید دو افسانه تخیلی و توهمی بیش نمی باشند و محتوای آنها از طرف خداوند متعال و در قالب وحی به گوش سر سرایندگان آنها ابلاغ نگردیده است. پیروی از یک آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه خاص و ویژه و حفاظت و نگهداری و دفاع های سرسختانه و جانبازانه از آن در میدان رقابت با آئین ها و ادیان و مذاهب و ایدئولوژی ها و فرقه ها و حلقه های دیگر و حفظ و نگهداری یوغ سنگین یا سبک شریعت آن بر روی سر و گردن و دوش و گرده پیروان چشم و گوش بسته و صادق و موئمن و نیک پندار نیک گفتار و نیک کردار هرگز و هیچگاه به معنای دوست داشتن حقیقت و حقانیت ؛ انسان و انسانیت؛ خداوند و الوهیت و اخلاق و عدالت و آزادی نبوده و نمی باشد بلکه فقط و فقط زنده نگاه داشتن نام و نشان و اثر بنیانگذار آن آئین و دین و مذهب و ایدئولوژی و فرقه و حلقه در ذهن و زبان و خط انسان بخصوص پیروان و در حافظه یا خاطره تاریخ تا به قیامت.
Khoda : 1181541
یا
AAHAEDA یا Ehdaaaa : اهداءءء
یعنی محتوای این کامنت کوتاه یا پیامک یک هدیه آسمانی خدمت انسان می باشد البته از دیدگاه بازی کابالیستی خود این حقیر.

بازی ابجد توسط حکیمان و عارفان قوم عرب در اقتباس و رقابت با بازی کابالای حکیمان و عارفان قوم یهود در اعصار دور دست قبل میلاد مبارک پیامبر اسلام آفریده شده است. طوریکه می دانیم حروف و اعداد هرکدام دارای شکل یا صورت و یا تصویر خاص و ویژه خویش می باشند. این پنداشت که حروف جسم یا کالبد و اعداد روح یا روان و یا جان آنها می باشند، یک پنداشت تخیلی و توهمی است و حقیقت ندارد. در دو بازی کابالا و ابجد فقط تصاویر حروفی نام ها و واژه ها و جملات به تصاویر عددی تبدیل می شوند و اعداد قابل جمع و تفریق و تقسیم و ضرب باهم و از هم و در همدیگر می باشند و حروف از این قابلیت برخوردار نیستد غیر از کنار هم قرار گرفتن و پیوند خوردن بهمدیگر و جدا شدن از هم . البته این قابلیت از طریق قوای ادراکی فهم و عقل انسان به حروف و اعداد داده می شود و خود آنها بخودی خود از این استعداد ها و قابلیت ها برخوردار نمی باشند. امروز می دانیم که در درس جبر در علم ریاضیات حروف هم، همگام با اعداد قابل ضرب و . . . . . می باشند. اما آیا به کمک بازی های کابالا و ابجد بتوان راز ها و اسرار و رموز به اصطلاح نهفته و پنهان در محتوای کتب دینی را کشف کرد، یک راه فرعی و شاید گمراه کننده باشد. بهر حال حکیمان و عارفان فارسی زبان و ایرانی و دوستدار حکمت اشراقی اگر بخواهند می توانند در رقابت سالم با حکیمان و عارفان قوم یهود و اقوام مسیحی و مسلمان ، یک بازی دیگری را اختراع نمایند که دو گانه باشد ؛ در یکی از آنها تحت عنوان " آ گچ پژ " تعداد حروف الفبای فارسی ۳۳ تا باشد و حرف آ حرف اول محسوب گردد. و صِوَر هم نُه تا باشند مشتمل بر هشت صورت چهار حرفی و یک صورت یک حرفی برای حرف آخر یعنی ی یا یا.
...
[مشاهده متن کامل]

در نوع دوم تحت عنوان " گچ پژ " تعداد حروف ۳۲ تا و حرف اول حرف الف باشد. در این بازی تعداد صِوَر هشت خواهند بود به شکل : ابپت ▪ شجچح ▪ خدذر ▪ زژ سش ▪ صضطظ ▪ عغفق ▪ کگلم ▪ نوهی.
در هردو بازی علامت همزه ( ء ) مثال حروف آ و ا معادل و متناظر با عدد یک محسوب می شود و علائم صدائی یا واکه های چهارگانه از قبیل فتحه و کسره و ضمه و سکون، معادل و شکل عددی نخواهند داشت. از طرفی دیگر در این دو بازی به اعداد بزرگتر از ۳۲ و ۳۳ و جدول کشیدن و بخاطر سپردن آنها هیچگونه نیازی نخواهد بود. هر حکیم و عارف اشراقی و دانش آموزی که بتواند اعداد را از یک تا ۳۲ و تا ۳۳ با انگشتان دست یا پایش بشمارد، میتواند این بازی را به سهولت انجام دهد. بطور مثال اگر بخواهد میتواند تصاویر حروفی نام و نام خانوادگی خودرا یک بار در بازی نوع اول و بار دیگر در بازی نوع دوم به تصویر عددی تبدیل نماید و آنها را باهم مقایسه نماید. خود عنوان های آ گچپژ و گچپژ از چهار حروفی ساخته شده اند که در زبان عربی وجود ندارند بلکه در زبان فارسی . در ادامه یک مثال کاربردی را با هم مشاهده می کنیم : تصویر عددی کلمه الله در این دو نوع بازی نوین ( فارسی - ایرانی - اشراقی ) چگونه می باشد؟
الف - در بازی نوع 《 آ گچ پژ 》 که آ حرف اول و تعداد حروف الفبا ۳۳ تامی باشند. در قدم اول یا مرحله مقدماتی، واژه الله را به شکل ال اله تفکیک می نمائیم. حال دو الف و دو لام و یک ه داریم. تصاویر عددی معادل و متناظر این حروف به ترتیب به شکل ۲ و ۲۸ و ۲ و ۲۸ و ۳۲ و جمع آنها برابر با ۹۲ می باشد. عدد ۹۲ دارای نیم زوج عددی و غیبی خاص و ویژه خویش می باشد که تصویر آن از طریق جابجائی ارقام این عدد میتواند به شکل ۲۹ به ظهور برسد. تقریبا شبیه تصویر آئینه ای که در آن جای چپ و راست عوض می شوند. در این زمینه و رابطه شاید خوانندگان گرامی بیشتر از من به حروف مقطعه قرآن مجید مطلع باشند که در آغاز ۲۹ سوره پس از عبارت بسم الله الرحمن الرحیم آمده اند و نه یک سوره بیشتر و نه یک سوره کمتر. تعداد آن حروف بدون تکرار ۱۴ تا و بصورت تکراری ۷۸ تا می باشند. مفسرین برجسته تاکنون نتوانسته اند راز ها و اسرار پنهانی و نهفته در پشت این حروف و اعداد ۱۴ و ۲۹ و ۷۸ را کشف نمایند و آنها را به شهود برسانند.
ب - در بازی نوع دوم یعنی 《 گچ پژ 》 که در آن حرف الف معادل عدد یک و تعداد حروف آن ۳۲ تا می باشند، واژه الله بصورت تفکیک شده ال اله دارای تصویر عددی به شکل و ترتیب زیر می باشد :
۱ و ۲۷ و ۱ و ۲۷ و ۳۱ که جمع آنها برابر با عدد ۸۷ خواهد بود. درست مثل عدد ۹۲ ، عدد ۷۸ هم دارای نیم زوج عددی خاص و ویژه خویش می باشد یعنی ۷۸.
در پایان امیدوارم که سر خوانندگان گرامی را بدرد نیاورده باشم و اگر مایل بودند و دوست داشتند می توانند در همین سایت ارزشمند از طریق گوگل به حروف مقطعه و حروف مقطعه قرآن مراجعه نمایند و در آنجا با بینش و باور و نطریه فردی و شخصی این این حقیر ناچیز را در پیرامون راز ها و اسرار ژرف نهفته و پنهانی در پشت تصاویر عددی اعداد ۱۴ و ۱۹ و ۲۹ و ۷۸ در کامنت های مختلف با نام های استعاری؛ شوری ؛ شیوازی ؛ آبی جد ؛ آبیجد و حاج مشتی کربلایی قمی نجف آبادی طوسی سبزه واری مکی و مدینتی دام و تله اش البرکاتُ و المحفوظ باد، مراجعه نمایند. قندی اولین لقبی است که مادرم در سنین کودکی ( سه یا چهار ساله ) به این حقیر اهداء نموده است. و آنهم به این دلیل که گویا من در آن سنین بطور خفیف دارای لکنت زبان بوده باشم که بحمد الله یا خدای خودمان بر طبق روایت شاهدین، پس از دریافت آن لقب شیرین ( قندی ) گویا بطور معجزه آسا ، آن شبح لکنت زبانی یکشبه از زبانم محو شده باشد. ها ها ها

Kabbalah
Type of Jewish mysticism
Kabbalah ( Hebrew: קַבָּלָה Qabālā, literally "reception, tradition" or "correspondence": 3  ) is an esoteric method, discipline, and school of thought in Jewish mysticism. A traditional Kabbalist in Judaism is called a Mekubal ( מְקוּבָּל‎ Məqubbāl ) . The definition of Kabbalah varies according to the tradition and aims of those following it, from its religious origin as an integral part of Judaism, to its later adaptations in Western esotericism ( Christian Kabbalah and Hermetic Qabalah ) . Jewish Kabbalah is a set of esoteric teachings meant to explain the relationship between the unchanging, eternal God—the mysterious Ein Sof ( אֵין סוֹף‎, "The Infinite" ) —and the mortal, finite universe ( God's creation ) . It forms the foundation of mystical religious interpretations within Judaism
...
[مشاهده متن کامل]

نظر قبلی کلمه Human ناقص تایپ کردم!
طبقه بندی فراموسونیها:
طبقه قبل از آخر برای برداشت محصول وخدمت گرفتن بقیت انسانها ( نوکری )
Human Farming
پائینترین سطح برای نمایش
Human Zoo
هدف آخر ونهائی
Global Human Zoo
ولا حول ولا قوّة إلّا بالله القوی العزیز
کابالا
کابالیزم
علماء بنی اسرائیل ( فراموسونری ها ) بیشتراز 5 هزار سال قدمتی دارند.
فراموسونری کلمه انگلیزیه ( free mason )
بمعنی بنّاء آزاد؛ چون زیر دست وبه دستورات پیغمبر داوود علیه السلام بنّائی میکردند
...
[مشاهده متن کامل]

وبعداز ارتحال؛ سازمان وکمیته مخفی ( سرّی ) تشکیل دادن بنام ( کابالیزم ) که عبری کلمت
فراموسونری. در قرن 18 اطلاعات از این کمیته مخوف درز کرد وکتاب تلمود لو رفت. وشعار این کمیته "دور از هم، أمّا با هم" هست. عقاید قوی دارند برای وحدتشان وتسلّط بر دیگران .
God: مذکر خدا؛ برای خدایان مذکر ( اسم جنّ ها و خدایان تخیّل بشراست ) .
Goddess: مؤنّث خدا؛ برای خدایان مؤنث.
( god ) از ( goad ) که ازافعال شیطان "یحث علی الشر"و ( goat ) که از مظاهر ونشانه’ ابلیس.
اللهُ الأحد الصمد نه مذکر نه مؤنث ؛ وتنهاترین آفریدگار جهان است؛ وهیچ ترجمه وتفسیر نداره.
همانگونه که آلمانی ها از �Gott� و فرانسوی ها از �Dieu" :دیو ( عفریت ) پرستند وجاگزین "الله" شداند. "بَلْ کانُوا یَعْبُدُونَ الْجِنَّ أَکْثَرُهُمْ بِهِمْ مُؤْمِنُونَ"
کابلا در طول تاریخ ونفوذ مخفیانه بین مردم وبابرنامه دقیق برای تلاش بر استعباد مردم ( به کار گیری مردم برای خدمتشان بطور ناآگاهانه ) وپرورش " Human" برنامه ریزی مدام ومستمر 24 ساعته میپردازد. وبرای اینکار باید اوّل از پرستش "الله الأحد الصمد" دور کنند؛ وموفّق شدند.

منابع• http://Aryana.expert@gmail.com
کابالا همان جادو جنبلی بود که یهود و بنی اسرائیل در آن زمان که در مصر ساکن بودند از کاهنان مصر فراگرفتند و بعد از ظهور حضرت موسی و نجات آنها از مصر این جادو جنبل را با دین آسمانی یهودی که موسی آورده بود
...
[مشاهده متن کامل]
در هم آمیختند و دینی جعلی امروز یهود را به وجود آوردند . روح جادوگری چنان در ذهن و تفکر یهودی رخنه کرده بود که آنها حتی به پیامبر با چشم پیشگو و غیب گو می نگریستند تا فرستاده ی خدا. علم پیشگویی یک پیامبر در نزد یهود به پیغمبری او می چربید . آنها ارزش پیامبر را در پیشگویی و غیبگویی اش بیشتر از پیامبری و فرستاده بودنش از طرف خدا می دانستند . لقب پیشگو و غیب گو را به پیامبران یهودیان داده اند. در نزد یهود پیامبر یعنی prophet پیشگو و غیب گو . پیامبر در نزد مسلمانان معنایش غیر از آن است که یهود به آن اعتقاد دارد . کابالا در مفهوم ساده یعنی کمک گرفتن از شیاطین برای پی بردن به اسرار خلقت حتی اسرار خداوند و آینده نگری به هر قیمتی .

کابالا در زبان آلمانی بصورت kabbalah نوشته و کابالاه تلفظ میشود و در زبان فارسی مترادف با قباله و سند. ka و ba در کتاب مردگان مصریان باستان دو نوع روان آزاد اند که بعد از مرگ یکی از آنها یعنی ka نزدیک جسد باقی میماند و دیگری یعنی ba در قالب یک پرنده از قبیل شاهین و مرغ آبی و یا غاز در می آید و به bala ( بالا ) یعنی به سوی آسمان پرواز میکند و ساکن یک ستاره میشود و در آنجا فارغ از بدن مادی مشغول زندگی و منتظر باز گشت مجدد به زندگی زمینی میماند. طبق باور مصریان باستان یکی از این روان های آزاد که ka باشد و پس از مرگ در نزدیکی جسم جهت محافظت از آن به سر خواهد برد، دوست ندارد که جسد فاسد گردد و لذا تکنیک مومیایی اجساد مخصوصا جسد فرا عون ها ( یا فراعنه ) جهت رضایت و خشنودی خاطر آن روان نیمه آزاد یعنی ka اختراع گردیده است. همچنین اگر ba یک روزی بر گردد و ببیند که بدن فاسد شده است، سرگردان میشود و بی منزل میگردد. لذا اختراع تکنیک مومیایی جهت رضا و خشنودی خاطر هر دوی آنها یعنی ka و ba صورت گرفته است. قوم یهود طی اقامت چهار صد ساله در مصر باستان با این باور و اعتقاد بومی مصریان آشنا گردیده است. از طرفی دیگر در این واژه پیشوند kab به زبان عبری به معنای مقیاس، اندازه و واحد حجم می باشد و balah یا بالاه به احتمال زیاد به زبان فارسی جمع کلمه بالا بوده و به معنای بالا ها می باشد که به همراه پیشوند kab ( کاب یا کَب ) اشاره به قضا و قدر الاهی دارد. همچنین پسوند balah میتواند بصورت بَلاه تلفظ شود و اشاره به بلای آسمانی باشد. بهر حال قدیمی ترین اثر کتبی در رشته تصوف و عرفان قوم یهود zohar نام دارد که بیشتر آن به زبان آرامی و بقیه آن به زبان عبری نوشته شده است که یک نوع تفسیر از کتاب تورات ( راه نما یا نشان دهنده راه ) می باشد. در متون آلمانی ریشه سنت کابلا و کتاب zohar به دو کتاب چه عهد قدیم ،
...
[مشاهده متن کامل]

نوشته شده توسط دو پیامبر قوم یهود با نام های Ezechiel ( تلفظ آلمانی : اِزِ خِیِل ) و Daniel ( دانیِل ) مرتبط میگردد. کتاب zohar ( ظُهَر ) توسط یک نفر به نام شیمون بن جوخای ( schimon ben Jochei ) در اوایل قرن سوم میلادی ( حدود 220 ) نوشته شده و جمع آوری کلیه نقل و قول ها و متن هایی است که ظرف دویست سال در زمینه تصوف و عرفان سروده و نوشته شده اند. Zohar به زبان عبری به معنای تابش و در خشش و به زبان عربی و فارسی مترادف و هم معنی با کلمات ظهور، تجلی و پیدایش میباشد. طبق نظر پژوهشگران در آن اثر وجود خداوند ( en sof یا اِن سوف )
و منشاء و ساختار جهان، طبیعت و روان، رستگاری و سعادت، رابطه بین اِگو ( کلمه رومی ego یا خود ظاهری )
با تاریکی و ظلمت ، رابطه خود حقیقی با خداوند و رابطه بین انرژی کیهانی و افراد انسانی از دیدگاه عرفانی مورد ملاحظه قرار گرفته است. میگویند این کتاب پنج جلد دارد و از قرن سیزدهم به بعد در شمال اسپانیا و جنوب فرانسه دوباره در دست مطالعه و پژوهش یهودیان اروپایی قرار گرفته است. چنین افرادی خودرا
Maqbunim می نامیده اند. تلفظ این کلمه مَکبونیم و به معنای پذیرفته شدگان است که به احتمال زیاد مترادف واژه عربی - فارسی " مقبولین " می باشد.
بعضی از عارفان قوم یهود بر این باور بوده اند که پایه و اساس یا خمیر مایه کائنات از حروف و اعداد ساخته شده است و لذا بازی با حروف و اعداد را در سنت عرفانی خود جای داده و سعی کرده اند از این طریق به راز های خلقت پی به برند. مثال :
خداوند به زبان انگلیسی بصورت God ( گاد ) و به زبان آلمانی Gott ( گاُت ) و در این دو زبان الله بصورت Allah نوشته و تلفظ میشوند. این کلمات را میتوان در قالب اعداد در آورد. God برابر با 7154 و Gott برابر با
7152020 و Allah برابر با 1121218 .
این اعداد را میتوان به دو صورت به اعداد کوچکتری تبدیل کرد، یکی از طریق جمع ارقام و دیگری از طریق جمع اعداد.
7154 از راه اول برابر با جمع ارقام هفت و یک و پنج و چهار که مساوی عدد 17 میباشد و از راه دوم جمع اعداد هفت و پانزده و چهار که برابر خواهد بود با عدد 26 .
همین روش را میتوان روی Gott و Allah اعمال نمود.
جمع رقمی 7152020 برابر با عدد 17 و جمع عددی آن مساوی عدد 62 .
به همین ترتیب ، جمع رقمی 1121218 برابر عدد 16 و جمع عددی آن برابر با عدد 34.
حال جمعِ جمع های رقمی God و Gott که هرکدام برابر با عدد 17 بود، روی هم برابر با عدد 34 که مساوی است با جمع عددی Allah.
همچنین جمع های عددی God و Gott ( گاد و گاُت ) یکی عدد 26 و دیگری عدد 62 بود که به زبان تمثیل تصویر آئینه ای همدیگرند و جمع هردوی آنها برابر با عدد 88 و جمع رقمی هردوی آنها هر کدام مساوی عدد 8.
حال اگر حال و حوصله داشته باشیم و دو عدد 8 را با هم جمع کنیم، آنگاه متوجه میشویم که این جمع برابر با عدد 16 خواهد بود که برابر است با جمع رقمی Allah که عدد شانزده بود. نتیجه اینکه Allah به تنهایی در هر دو حالت برابر است با God باضافه Gott.
این الفاظ توسط انسان در زبان های مختلف خویش برای نامگذاری خداوند انتخاب شده اند، گاهی اوقات از خودم می پرسم که آیا این انتخابات توسط خواست و اراده آزاد و اختیار خود انسان صورت گرفته است و تصادفی، یا اینکه ضرورتا باید چنین انتخاب می شده اند که این تساوی های عددی هم برقرار باشد.
این محاسبه را میتوان یک شوخی عارفانه علمی بین عارفان شریف و ارجمند و بزرگوار یهودی و مسیحی و مسلمان پنداشت.

کابالا=کا با لا= گاونرآسمانی
کا=گاو
با=پدر / خدا
لا= لانه بالا

برخی آنرا عرفان یهودی شمرده و گروهی کاربرد امروزی اش را بیشتر در خدمت اهداف سیاسی دانسته اند. یک نمونه در زیر می آید. «کابالا»[14] نامی است که بر تصوف یهودی اطلاق می شود و تلفظ اروپایی «کبّاله» عبری است به معنی «قدیمی» و «کهن». این واژه به شکل «قباله» برای ما آشناست. پیروان آئین کابالا، یا کابالیست ها، [15] این مکتب را «دانش سرّی و پنهان» حاخام های یهودی می خوانند و برای آن پیشینه ای کهن قائل اند. برای نمونه، مادام بلاواتسکی، رهبر فرقه تئوسوفی، مدعی است که کابالا ( قباله ) در اصل کتابی است رمزگونه که از سوی خداوند به پیامبران، آدم و نوح و ابراهیم و موسی، نازل شد و حاوی دانش پنهان قوم بنی اسرائیل بود. به ادعای بلاواتسکی، نه تنها پیامبران بلکه تمامی شخصیت های مهم فرهنگی و سیاسی و حتی نظامی تاریخ، چون افلاطون و ارسطو و اسکندر و غیره، دانش خود را از این کتاب گرفته اند. مادام بلاواتسکی برخی از متفکرین غربی، چون اسپینوزا و بیکن و نیوتون، را از پیروان آئین کابالا می داند. [16]
...
[مشاهده متن کامل]

این ادعا نه تنها نپذیرفتنی است بلکه برای تصوف یهودی، به عنوان یک مکتب مستقل فکری، پیشینه جدّی نمی توان یافت. مشارکت یهودیان در نحله های فکری رازآمیز و عرفانی به فیلو اسکندرانی در اوایل سده اوّل میلادی می رسد. ولی فیلو واضع مکتب جدید فکری نبود و کار او را باید به ارائه اندیشه های دینی یهود در قالب فلسفه یونانی و فرهنگ هلنی محدود دانست. به عبارت دیگر، فیلو بیشتر یک متفکر هلنی است تا یهودی. در دوران اسلامی نیز چنین است. نحله های فکری گسترده عرفانی - رازآمیز که در فضای فرهنگ اسلامی پدید شد بر یهودیان نیز تأثیر گذارد و برخی متفکرین یهودی آشنا با مباحث عرفانی پدید شدند که مهم ترین آنان ابویوسف یعقوب بن اسحاق القرقسانی ( سده چهارم هجری/ دهم میلادی ) است. قرقسانی، ساکن بغداد، از متفکرین و نویسندگان برجسته قرائی[17] است و به یهودیت تلمودی تعلق ندارد. دو کتاب اصلی او، کتاب الانوار و المراقب و کتاب الریاض و الحدایق، نیز به زبان عربی است. [18]
اوج تولید فکری یهودیان در عرصه اندیشه عرفانی در دوران پیش از کابالا، دو رساله سِفر یصیرا ( آفرینش نامه ) [19] و سِفر بهیرا ( روشنایی ‏نامه ) [20] است. این دو رساله را باید تلاشی دانست برای ارائه عقاید دینی - سیاسی یهود در قالب مفاهیم عرفانی رایج در دنیای اسلام. بدینسان، مفاهیمی چون «نور»، «سلوک»، «تجلی»، «جدایی»، «وصل» و غیره به یهودیت راه یافت؛ نخستین تجلی نور در کوه طور بر موسی ( ع ) است و سپس داوود، نماد نور الهی، به حامل آن در دنیای زمینی و «شخینا»، [21] تجلی روحانی داوود، به حامل آن در دنیای ماوراء زمینی بدل می شود. این همان اسطوره سیاسی «خاندان داوود» است که اینک جامه رازآمیز پوشیده است. این میراث نه چندان غنی، که «قباله» ( کابالا ) خوانده می شد، در سده سیزدهم میلادی به پیدایش تصوف یهودی انجامید. تا زمان فوق، قباله ( کابالا ) واژه ای عام بود و مصداقی مشخص نداشت. نه کتابی به این نام در کار بود نه مکتبی جدّی از عرفان یهودی. از زمان تدوین کتاب ظهر، در اواخر سده سیزدهم میلادی، واژه «قباله» ( کابالا ) به طور عمده به این کتاب اطلاق شد و پیروان این مکتب جدید «کابالیست» نام گرفتند.
کابالا، تصوف یهودی، نیز به شدت متأثر از فرهنگ اسلامی است و حتی بسیاری از مفاهیم آن شکل عبری مفاهیم رایج در فلسفه و عرفان اسلامی است. درواقع، اندیشه پردازان مکتب کابالا، به دلیل زندگی در فضای فرهنگ اسلامی و آشنایی با زبان عربی، به اقتباس از متون مفصل عرفان اسلامی دست زدند و با تأویل های خود به آن روح و صبغه یهودی دادند. این کاری است که یهودیان در شاخه های متنوع علم و دانش انجام دادند. برای نمونه، باید به مفاهیم «هوخمه»[22] ( حکمت ) ، «کدِش»[23] ( قدس ) ، «نِفِش»[24] ( نفس ) ، «نِفِش مدبرت»[25] ( نفس مدبره ) ، «نِفِش سیخلت»[26] ( نفس عاقله ) ، «نِفِش حی»[27] ( نفس حیات بخش ) ، «روح»[28] و غیره در کابالا اشاره کرد. مکتب کابالا نیز به دو بخش «حکمت نظری»[29] و «حکمت عملی»[30] تقسیم می شود. در تصوف کابالا بحث های مفصلی درباره خداوند و خلقت وجود دارد که مشابه عرفان اسلامی است به ‏ویژه در تأکید فراوان آن بر مفهوم «نور» و مراحل تجلی آن. آنچه از زاویه تحلیل سیاسی حائز اهمیت است، «شیطان شناسی»[31] و «پیام مسیحایی»[32] این مکتب است و دقیقاً این مفاهیم است که کابالا را به عنوان یک ایدئولوژی سیاسی معنادار می کند.

بپرس