کارل راجرز

دانشنامه عمومی

کارل راجرز ( به انگلیسی: Carl Rogers ) ( زاده ۸ ژانویهٔ ۱۹۰۲ – مرگ ۴ فوریهٔ ۱۹۸۷ ) روان شناس آمریکایی، یکی از نظریه پردازان معروف شخصیت و یکی از چهره های اصلی در رویکرد روان شناسی انسان گرایانه در روان شناسی است.
راجرز به عنوان یکی از پدرهای تحقیقات روان درمانی شناخته می شود و به دلیل تحقیقات پیشرویی که انجام داده است، نشانِ مشارکت علمی برجسته از سوی انجمن روان شناسی آمریکا در سال ۱۹۵۶ به او تعلق گرفت.
او موضعی پرسشگر و جرأت ورزانه به سوی قلمرو ناشناخته هم به عنوان یک فرد متخصص و و هم عادی داشت. [ ۲]
رویکرد فرد محور به عنوان رویکرد منحصربه فرد او در شناخت شخصیت و روابط انسانی، کاربردهای بسیاری در حوزه های مختلف از جمله مشاوره و روان درمانی ( درمان مخاطب محور ) ، آموزش ( آموزش دانش آموز محور ) و دیگر سازمان های گروهی مورد استفاده قرار گرفت. در سال ۱۹۷۲ راجرز به دلیل کارهای حرفه ای اش، از سوی انجمن روان شناسی آمریکا به عنوان شایسته ترین فرد برای دریافت نشان مشارکت حرفه ای برجسته انتخاب شد. او پیش از مرگش در سال ۱۹۸۷ به پاس فعالیت هایش در زمینهٔ درگیری های داخلی آفریقای جنوبی و ایرلند شمالی، نامزد دریافت جایزهٔ صلح نوبل شد.
کارل راجرز در ۸ ژانویهٔ ۱۹۰۲ در اوک پارک در حومهٔ شیکاگو به دنیا آمد. نام پدرش والتر و نام مادرش جولیا بود. آن ها شش فرزند بودند و راجرز چهارمین بود. پدرش مهندس عمران و پیمانکار بسیار موفقی بود، و به همین دلیل، راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. راجرز خودش را به این صورت توصیف می کند: «فرزند میانی در خانواده ای بزرگ و بسیار در هم بافته، که سخت کوشی و مسیحیت ( پروتستان اصول گرا، حتی افراطی ) ، در آن ارزشمند بود. » راجرز می گوید که «بچه هایم باورشان نمی شود که آن زمان حتی آب گازدار نیز نوشابه ای مکروه محسوب می شد. یادم می آید که وقتی اولین نوشابهٔ گازدار را نوشیدم، احساس گناه به من دست داد. » والدین راجرز به او و دیگر بچه ها اجازه نمی دادند با بچه های غریبه دوست شوند زیرا هر کسی به غیر از خویشاوندان، به کارهای مشکوک مشغول بودند.
در نتیجهٔ این پیش ذهنیت نسبت به «غیرخودیها»، راجرز مدت زمان زیادی را به تنهایی می گذراند، هر چه دم دستش می رسید را می خواند، از جمله دائرةالمعارفها و لغتنامه های مختلف. در اوک پارک، خانوادهٔ راجرز در محله ای نسبتاً مرفه نشین زندگی می کردند. در همان جا راجرز به مدرسهٔ ابتدایی هولمز رفت، همکلاسیهایش عبارت بودند از ارنست همینگوی ( که دو سال از او بزرگتر بود ) و فرزندان فرانک لوید رایت، آرشیتکت معروف آمریکا.
عکس کارل راجرز
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی


کارل راجرز (1902-1987) (Carl Rogers)
(با نام کامل: کارل رنسومراجرز)روان شناس امریکایی و از جمله بنیان گذاران رویکرد انسان گرایانهیا رویکرد درمانجومدار در مشاوره و روان درمانی. تأکید این رویکرد بر نقش درمانجو در تصمیم گیری و افزایش توان خودشکوفایی است. راجرز، با نظریه های کاربردی خود، بر ارزش صداقت، پذیرش و همدلی درمانگر تأکید کرده است. کارل راجرز در کنار ابراهام مازلو، دو نام بزرگِروان شناسی انسان گرایانه هستند.
راجرز معتقد بود که رسیدن به خودشکوفایی به معنای رسیدن به بالاترین سطح سلامت روان است. او این فرایند را "کارکرد کامل"می نامید. او می گفت که نخستین شرط لازم برای تحقق سلامت روانی، دریافت توجهغیرمشروط در دورۀ کودکیاست که مادر محبت و پذیرش کامل خود را بدون توجه به نوع و نحوۀ رفتار کودک، به وی ابراز می کند.
کارل راجرز، از نظریه پردازان معروفشخصیتنیز به شمار می رود. او نظریۀ شخصیت خود را از کار با مراجعان کلینیک اش تدوین کرد. در واقع، او از روان درمانی به نظریۀ شخصیت دست یافت. فرضیه های نظریهٔ راجرز حاکی از آن است که او در مطالعهٔ شخصیت، شخص را مرکز توجه قرار داده است. به همین علت، نظریه اش در روان درمانی، درمان شخص محوراست.مفهوم خویشتن، مهم ترین عنصر در نظریۀ راجرز است. به نظر او، انسان رویدادها و عوامل محیط خود را درک کرده و در ذهنش به آن ها معنا می بخشد. او معتقد است کهفرد همۀ تجربیاتش را با خودپنداره اش مقایسه می کند وافراد مایلند طوری رفتار کنند که با خودپندارۀ آن ها همخوانی داشته باشد. به اعتقاد او، خودپنداره نقش مهمی در درمان شخص محور ایفا می کند.
در اوک پارک ایلینوی، در حومۀ شیکاگو، امریکا، در خانواده ای پروتستان متولد شد. پنج برادر و خواهر داشت و چهارمین فرزند خانواده بود. بسیار باهوش بود و پیش از رفتن به مهدکودک توانایی خواندن داشت. پدرش مهندس عمران و در کارش بسیار موفق بود. به همین علت، کارل راجرز در کودکی هیچ مشکل مالی نداشت. مادرش زنی خانه دار و بسیار مذهبی (و بنا به توصیف کارل، حتی افراطی) بود. کارل راجرز می گفت که وقتی اولین نوشابۀ گازدار را نوشیده، احساس گناه کرده است. و سال ها بعد وقتی برای فرزندانش این موضوع را تعریف کرده، آن ها باورشان نمی شده که آن زمان حتی آب گازدار هم در برخی خانواده ها نوشیدنی مکروه به حساب بیاید.
والدینش به او و دیگر بچه ها اجازه نمی دادند که با بچه های غریبه دوست شوند. در نتیجۀ این ذهنیت، راجرز زمان زیادی را تنها می گذراند، و وقت خودرا صرف مطالعه می کرد؛از جمله مطالعۀ دایرةالمعارف ها و لغت نامه های مختلف.
اوک پارک، محله ای نسبتاً مرفه نشین بود و او آن جا به مدرسۀ ابتدایی هولمز می رفت. در مدرسهدانش آموزی ممتاز بود و تقریباً همیشه نمراتعالی می گرفت. از جمله هم کلاسی هایش می توان بهارنست_همینگوی (که سه سال از او بزرگ تر بود) وفرزندان فرانک_لوید_رایت،معمارمعروف امریکایی، اشاره کرد.
شرایط محیطی باعث شده بود که او فردی منزوی، بسیار منظم و مستقل شود. تمایل راجرز به تنهایی و انزوا در دبیرستان هم ادامه یافت. در این مدت، او فقط دو دوست داشت.
در ۱۹۱۹، راجرز در دانشگاه ویسکانسین، در رشتهٔ کشاورزی ثبت نام کرد.این همان دانشگاهی بود که پدر و مادر، و نیز دو برادر و یک خواهرش آن جا درس خوانده بودند. راجرز در سال های اول دانشگاه در امور مذهبی بسیار فعال بود. این بود که با تغییر رشته، به یادگیریمسائل دینیروآورد. بعد از دو سال، به روان شناسی علاقه مند شد و در ۱۹۲۸ موفق به اخذ فوق لیسانس از دانشگاه کلمبیا شد و دکترایخود را نیز در ۱۹۳۱ از همان دانشگاه در رشتۀ روان شناسیبالینی گرفت. در 1930، به عنوان مدیر انجمن پیشگیری از خشونت به کودکان در راچستر، نیویورک خدمت کرد.
راجرز اولین کتاب خود با نام درمان بالینی کودکناسازگار را در ۱۹۳۹ نوشت. در ۱۹۵۷،دانشگاه شیکاگو را ترک کرد و به دانشگاه ویسکانسین رفت. آن جا هم به عنوان استاد روان شناسی و هماستادروان پزشکیمشغول به کار شد.
او 16 کتاب و بیش از 200 مقالۀ تخصصی نوشت و افتخارات زیادی کسب کرد. در 1987، و کمی پیش از مرگش، نامزد دریافت جایزۀ صلح نوبل شد.
در همان سال، راجرز زمین خورد که منجر به شکسته شدن لگن اش شد. او یک عمل موفق داشت، اما شبِ پس از عمل لوزالمعده اش دچار مشکل شد و چند روز بعد و پس از حملۀ قلبی، در سان دیه گوی کالیفرنیا فوت کرد.

پیشنهاد کاربران

بپرس