کارمزد

/kArmozd/

مترادف کارمزد: اجر، اجرت، حق العمل، مزد

معنی انگلیسی:
piece-work wage, commission, emolument

لغت نامه دهخدا

کارمزد. [ م ُ ] ( اِ مرکب ) مزدی که برای کار دهند. اجرت. حق العمل. ( فرهنگستان ).

کارمزد. [م ُ ] ( اِخ ) از بلوکات ناحیه ولوپی در مغرب دوآب.

فرهنگ فارسی

مزدکار، اجرت، پولی که کسی دربرابرکاری که انجام داده بگیرد، حق العمل
از بلوکات ناحیه ولوپی در مغرب دو آب
( اسم ) ۱ - مزدی که برای کاری دهند اجرت حق العمل . ۲ - حق العمل بانک برای وصول و ایصال طلب مشتریان ( از قبیل سفته ها بروات و غیره

فرهنگ معین

(مُ ) (اِمر. ) اجرت ، حق العمل .

فرهنگ عمید

۱. پولی که کسی در ازای کاری که انجام داده می گیرد، مزد کار، اجرت، حق العمل.
۲. (صفت ) ویژگی کارمند غیررسمی.

دانشنامه عمومی

کارمزد (سوادکوه). کارمزد روستایی است از توابع بخش مرکزی شهرستان سوادکوه در استان مازندران از کشور ایران.
نزدیک ترین شهر به این روستاآلاشت است. فاصله کارمزد با آلاشت ۱۵ کیلومتر است. در عین حال مسافت روستا با مرکز شهرستان سوادکوه ( شهر پل سفید ) تقریباً ۳۰ کیلومتر می باشد. [ نیازمند منبع]
این روستا در دهستان ولوپی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۸۵، جمعیت آن ۱۳۵۲ نفر ( ۳۸۶خانوار ) بوده است. [ ۱] مردم کارمزد به گویش سوادکوهی که گویشی از زبان مازندرانی است صحبت می کنند. [ ۲]
عکس کارمزد (سوادکوه)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

journeywork (اسم)
شاگردی، مزدوری، کارمزد، کار بی قاعده، کار پست

wage (اسم)
اجر، مزد، دستمزد، اجرت، کارمزد، دسترنج

فارسی به عربی

أجْرٌ
اجر

پیشنهاد کاربران

Commission Charge
charge
fee
کارمزد ( Commission )
:[اصطلاح بیمه]درصد یا قسمتی از حق بیمه که بابت فروش بیمه یا تصدی امور بیمه ای از طرف شرکت بیمه به واسطه های بیمه ( نمایندگان و کارگزاران ) پرداخت می شود. درصد کارمزد بیمه بر حسب رشته های مختلف بیمه متفاوت است.
معادل فرانسوی: کمیسیون!

بپرس