کارکردگرایی


معنی انگلیسی:
functionalism

زبان و ادب'>

فرهنگستان زبان و ادب

{functionalism} [باستان شناسی، جامعه شناسی] نظریه ای که بر پایۀ آن ساختارها و فرایندها و پدیده های اجتماعی را باید براساس کارکرد آنها در کل جامعه تحلیل کرد

دانشنامه اسلامی

[ویکی فقه] کارکردگرایی (ابهام زدایی). کارکردگرایی ممکن است در معانی ذیل به کار رفته باشد: • کارکردگرایی (روان شناسی)، کنش گرایی یا کارکردگرایی، یکی از مکاتب روان شناسی و پایه گذاری شده توسط "جان دیویی" و "جیمز رولند آنجل"• کارکردگرایی (کلام)، یکی از مسائل جدید کلامی، کارکردگرایی به معنای انتظار داشتن از دین یا هر چیز دارای ادعایی
...

[ویکی فقه] کارکردگرایی (کلام). مراد از کارکردگرایی همان انتظار داشتن از دین یا هر چیز دیگری که بخواهد ادعایی داشته باشد، همان ادعا را به درجه عملی برساند یعنی کارکرد و فایده آن شیء چیست و در چه حد و اندازه کاربرد و کارکرد دارد.
یکی از مسائل جدید کلامی که به عنوان روشی برای پاسخ یابی به مسئله ی انتظار بشر از دین و گستره ی شریعت به کار می رود، مسئله ی کارکردهای دین است. قبل از آن که به تبیین کارکردها، آثار و خدمات دین بپردازیم، توجه به نکات مقدماتی ذیل ضرورت دارد:
نکات مقدماتی
کارکردهای دین در کلام سنّتی و کتاب های اعتقادی متکلّمان گذشته نیز با عنوان های آثار دین، آثار ایمان، نقش دین در زندگی فردی و اجتماعی، فواید بعثت پیامبران و... به کار رفته است؛ «دیدگاه های متکلّمان سنتی اسلامی در باره ی کارکردهای دین، در کتاب انتظارات بشر از دین، اثر نگارنده ذکر شده است.»ولی از آن رو که علوم انسانی در این دو قرن اخیر، رشد و تحوّل و بالندگی پیدا نموده و به رفع بسیاری از نیازهای فردی و اجتماعی پرداخته است؛ جای این پرسش جدید باز گردید که آیا با توجه به کارکردهای علوم انسانی و اجتماعی، به ویژه روان شناسی و جامعه شناسی، کارکردی بی بدیل برای دین می ماند؟ آیا می توان نقشی برای دین در زندگی فردی و اجتماعی قائل شد؟ از این رو می توان مسئله ی کارکردهای دین را به عنوان مسئله ی جدید کلامی دانست.عنوان «کارکردهای دین»، صبغه ی جامعه شناسانه دارد؛ گرچه ما در این نوشتار، برداشتی اعم از جامعه شناختی را در نظر گرفته ایم. منظور جامعه شناسان از مفهوم کارکرد (Function) در اصطلاح کارکردگرایی (Functionalism) اثری است که پدیده های اجتماعی از خود بر جای می گذارد. کارکردگرایان معتقدند که این آثار، نتیجه و دستاورد ساخت های اجتماعی اند. «فونکسیونالسیم، کارکردها را به ساختارها نسبت می دهد؛ زیرا معتقد است که نظم و ترتیب های اجتماعی که جامعه شناسان، ساخت می دانند، دارای اثرهای به سامانی هستند که ناشی از شیوه ی خاص سازمان یافتن این ساخت هاست».
اسکید مور، ویلیام، تفکر نظری در جامعه شناسی، چاپ نشر سفید، ۱۳۷۲، ص۱۴۲.
آثار و کارکردهای پدیده های اجتماعی و یا گزاره های دینی با دقّت و بررسی به دو نوع منشعب می شود: برخی از آثار قابل رؤیت و پیش بینی اند؛ این ها را کارکردهای آشکار (Manifest Functions) می نامند؛ و دسته ای دیگر، آثاری هستند که خودکنش گران نیز از وجود آن ها بی خبر بوده و قابل پیش بینی نمی باشند؛ این ها را کارکردهای پنهان نامیده اند.
اسکید مور، ویلیام، تفکر نظری در جامعه شناسی، چاپ نشر سفید، ۱۳۷۲، ص۱۴۷.
...

دانشنامه عمومی

کارکردگرایی (معماری). کارکردگرایی[ ۱] به سبک معماری ای گفته می شود که عملکرد ساختمان یا طرح معماری بیشتر از دیدگاه هایی دیگر مانند زیبایی - اقلیم مد نظر طراح می باشد.
عکس کارکردگرایی (معماری)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

کارکردگرایی (روانشناسی). کارکَردگرایی (روانشناسی)(functionalism)
(یا: روان شناسی کارکردی) مکتبی مبتنی بر مطالعۀ ذهن به منزلۀ بخشی مفید و کارآ در موجود زنده. نگرش کارکردگرایانه نتیجۀ طبیعی علاقۀ فراگیر به داروینیسم و نظریۀ «بقای انسب» بود. این مکتب بر فنونی مانند آزمون های هوش در انسان و آزمایش های کنترل شده برای سنجش توانایی یادگیری و حل مسئله در حیوانات، تأکید می کرد. این نوع پژوهش نشانۀ نقض آشکار روش های درون نگرانه ای بود که روان شناسان قرن ۱۹ طرفدار آن بودند. ویلیام جیمز از نخستین هواداران این رویکرد بود، و جان دیویی نخستین کسی بود که این نظریه را رسماً تدریس کرد. از ۱۸۹۰ تا ۱۹۱۰، این مکتب مهم ترین جنبش در روان شناسی، و از جنبه های بسیاری، مقدمۀ رفتارگرایی بود. هم اکنون، کارکردگرایی مکتب روان شناختی مستقلی نیست، اما دیدگاه آن در زمینه های کاربردی روان شناسی نوین، چون آزمون هوش و استعداد، تأثیری پایدار داشته است.

کارکردگرایی (طراحی و معماری). کارکَردگرایی (طراحی و معماری)(Functionalism)
در معماری و طراحی، اصلِ کنارگذاشتنِ هر عنصری که در خدمت هدفی عملی نباشد. کارکردگرایی، که از مهم ترین جلوه های مدرنیسم قرن ۲۰ است، واکنشی بود دربرابر تقلید و درهم آمیختن سبک های قدیمی رایج در قرن ۱۹. بهترین دستاوردهای آن در معماری صنعتی و مبلمان اداری تجلی یافته است. هواداران سرآمد کارکردگرایی عبارت بودند از مدرسۀ آلمانی باوهاوس، گروه هلندیِ د استَیْل و طراحان کشورهای اسکاندیناوی، به ویژه طراحان سوئدی و فنلاندی. لوکوربوزیه و والتر گروپیوس از معمارانِ برجستۀ این شیوه بودند.

کارکردگرایی (علوم اجتماعی). کارکَردگرایی (علوم اجتماعی)(functionalism)
نگرشی در علوم اجتماعی که جامعه را نظام متشکل از بخش های مرتبطی می داند که همگی بر پایۀ نظام ارزشی مشترک یا توافق بر سر ارزش های بنیادین و هدف های مشترک در تعامل با یکدیگر اند. رسوم و نهادهای اجتماعی جملگی دارای کارکرد تلقی می شوند و از این لحاظ کارایی جامعه را تضمین می کنند. در این دیدگاه، انحراف و جرم صورت هایی از بیماری اجتماعی به شمار می روند. کارکردگرایان جامعه را ورای اعضایش، غالباً همچون ارگانیسمی زنده توصیف می کنند. اوگوست کُنت، امیل دورکِم و تالکوت پارسونز، رویکردی کارکردگرایانه داشته اند.

کارکردگرایی (فلسفه). کارکردگرایی (فلسفه)(functionalism)
از مکاتب عمدۀ نظری در حوزه های فلسفه، علوم اجتماعی، انسان شناسی ، روان شناسی و معماری. کارکردگرایی در فلسفه جانشین جدید رفتارگرایی است. مدافعان اولیه آن پاتنم و سلرز بودند و اصل راهنمای آن این است که ما می توانیم حالات ذهنی را به کمک رابطه ای سه گانه تعریف کنیم. چه چیز باعث به وجودآمدن این حالات می شود. این حالات چه تأثیری بر حالات ذهنی دیگر دارند و چه تأثیری بر رفتار می گذارند؟ اگر بتوانیم همۀ اصول بدیهی، فرض های اولیه یا بدیهیات حاکم بر نظریه هایمان را مشخص کنیم آن گاه همۀ شروط لازم برای تبدیل حالت ذهنی مذکور به مفهومی نظری را فراهم آورده ایم. کارکردگرایی را غالباً با توصیف های رایانه مقایسه می کنند، زیرا طبق آن توصیف ها مطابقند با توصیف یک دستگاه در قالب نرم افزار که در باب سخت افزار بنیادی یا چگونگی تحقق برنامه توسط دستگاه، خاموش است. ازجمله امتیازهای عمدۀ کارکردگرایی، کمک به شناخت حالات ذهنی خود و دیگران است. منتقدان کارکردگرایی معتقدند بعضی عناصر پیچیده که فاقد حالات ذهنی اند، باز هم می توانند نقش هایی را که ذکر شد، تقلید کنند. بنابراین، کارکردگرایی بیش از حد سخاوتمند است، زیرا بسیاری چیزها را دارای ذهن می داند. همچنین این تردید ایجاد می شود که آیا کارکردگرایی، بیش از اندازه، بدین سبب که حالات ذهنی را فقط ناشی از تشابه علت ایجادکنندۀ آن ها می داند، محدودنگر نیست؛ در حالی که ممکن است حالت مشابهی در ما و دیگران براثر عوامل و علت های متفاوتی ایجاد شود.

کارکردگرایی(انسان شناسی). کارکَردگرایی (انسان شناسی)(Functionalism)
از مکاتب اصلی انسان شناسی فرهنگی. عمدتاً در اوایل قرن ۲۰ ظاهر شد و مهم ترین چهره های بنیادگذار آن، برونیسلاو مالینوفسکی، آلفرد وجینالد، و رادکلیف ـ براون بودند. کارکردگرایی رویکردی هم زمان به پدیده های اجتماعی دارد، یعنی هر پدیده را در زمان خود آن پدیده مورد مطالعه قرار می دهد، نه در تاریخ گذشته اش و یا چشم اندازهای آینده اش. رویکرد کارکردگرا هر واقعیت اجتماعی را به سه عنصر تقسیم می کند که عبارت اند از اجزاء، کلیت، و روابط میان آن دو. مطالعه کارکردی ضمن تحلیل و تشریح این عناصر باید نشان دهد که مصرف هر واقعیت یا هر جزء از واقعیت از لحاظ اجتماعی چیست و چه هدف یا غایتی را دنبال می کند.

پیشنهاد کاربران

کارکردگرایی FUNCTIONALISM :[اصطلاح جامعه شناسی]دیدگاهی نظری بر پایه ی این اندیشه که رویدادهای اجتماعی را می توان به بهترین وجه بر حسب کارکردهایی که انجام می دهند - یعنی کمکی که به دوام و بقای جامعه می کنند - تبیین کرد.
منبع https://rasekhoon. net

functionalism
فرهنگ واژه های مصوّب فرهنگستان
[جامعه شناسی]
نظریه ای که بر پایۀ آن ساختارها و فرایندها و پدیده های اجتماعی را باید براساس کارکرد آنها در کل جامعه تحلیل کرد

بپرس