کاست و فزود

لغت نامه دهخدا

کاست و فزود. [ت ُ ف ُ ] ( ترکیب عطفی ، اِ مرکب ) معرب آن کستبزود . ( انجمن آرا ) ( آنندراج ، ذیل لغت کاست ). کاستن و فزودن. ( انجمن آرا ) ( آنندراج ).
- دیوان کاست وفزود ؛ دیوان کستبزود. دیوانی بود که در آن خراج هر یک از ارباب میاه و آنچه میکاسته یا می فزوده و یا از نامی بنام دیگری تحویل میشده ، ضبط میکرده اند. و رجوع به «کستبزود» شود.

فرهنگ فارسی

کاستن و فزودن

پیشنهاد کاربران

بپرس