کاسه بازی

لغت نامه دهخدا

کاسه بازی. [ س َ / س ِ ] ( حامص مرکب ) کاسه گردانی. نوعی از رقص و بازی است از عالم شیشه بازی و صراحی بازی وتحقیق آن است که کاسه باز کسی باشد که خرقه میپوشد واز زیر خرقه ظرفها برمی آرد و در مصطلحات نوشته که دو سه کاسه چینی پر آب میکنند و کاسه بازان واژگون شده کاسها بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را بجنبانندو بدوش خود رسانند و قطره ای آب از آن نمیریزد و مجازاً بمعنی مکاری و حیله گری آید. ( غیاث ) :
کاسه لاله اگر بشکست بر جای خود است
ز آنکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست.
کمال الدین.

فرهنگ فارسی

۱ - بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاس. چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و بتحریک سرین آن را جنبانند و بدوش خود رسانند در حالی که قطرهای آب از آن آن نریزد : [ کاس. لاله اگر بشکست بر جای خود است ز انکه جای کاسه بازی مغز سنگ خاره نیست ] . ( کمال الدین ) ۲ - بیرون آوردن ظرفها از زیر خرقه برای تفریح تماشا گران . ۳ - مکاری حیله گری .

فرهنگ معین

( ~ . ) [ ع - فا. ] (حامص . ) ۱ - بازی با کاسه و آن چنین است که دو سه کاسة چینی را پر آب کنند و کاسه بازان واژگون شده کاسه ها بر پشت گذارند و به تحریک سرین آن را جنبانند و به دوش خود رسانند در حالی که قطره ای آب از آن نریزد. ۲ - بیرون آوردن ظرف ها از زیر

پیشنهاد کاربران

بپرس