کاکی

/kAki/

فرهنگ اسم ها

لغت نامه دهخدا

کاکی. ( حامص ) پرگوئی. پرحرفی. پرچانگی کردن. ( دزی ج 2 ص 435 ) ( فرهنگ نفیسی ). || قدقد کردن. آواز برآوردن مرغ در موقع تخم گذاشتن. صدا کردن مرغ در موقعی که جوجه هایش را جمع میکند. ( دزی ج 2 ص 435 ) ( فرهنگ نفیسی ). خواندن مرغ جوجگان را به گرد خود به آواز.

کاکی. ( اِ ) کاکو. خالو. ( آنندراج ). خال. دائی. برادر مادر. || خاله. خواهر مادر. || عمه. خواهر پدر. ( ناظم الاطباء ). رجوع به کاکو شود.

کاکی. ( اِخ ) نام پدر ماکان سردار معروف طبرستانی که در جنگ با تاش فراش سپهسالار خراسان بعهد سامانیان در حدود ری بقتل رسید. در ایام عمال و گماشتگان و کارکنان ماکان بن کاکی و اسفاربن شیرویه الدیلمیین و مرداویج بن زیار جیلی و برادر او وشمگیر بدویست دینار برسیده بهر هزار درهم دویست دینار میرسانیدند. ( تاریخ قم ص 143 ). رجوع به ماکان کاکی شود.

کاکی. ( اِخ ) محمدبن احمد سنجاری قوام الدین سکاکی از فقهای حنفی است. در قاهره سکونت داشت و هم بدانجا وفات یافت. از تألیفات اوست : «معراج الدرایة» و «عیون المذهب » که در کتاب اخیر اقوال ائمه اربعة را جمعآوری کرده است. ( الاعلام زرکلی ج 3 ص 976 ).

کاکی. ( اِخ ) نام یکی از دهستانهای نه گانه بخش خورموج شهرستان بوشهر که حدود و مشخصات آن به قرار زیر است : از شمال و باختر رودخانه مند که این دهستان را از دهستان چغاپور جدا میسازد. از خاور دهستان شنبه و ارتفاعات درویشی و دیر. از جنوب دهستان بردخون. این دهستان در مرکز بخش واقع است و زمینش جلگه ای و هوایش گرم و مالاریائی است. آب آشامیدنی آن از چاه تأمین میشود و زراعت آن بطور کلی دیمی است. محصولاتش غلات ، خرما و تنباکو است. شغل اهالی آن زراعت و باغبانی است و از 21 آبادی بزرگ و کوچک تشکیل شده و 4200 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ). مرکز دهستان قریه کاکی و قراء مهم آن عبارتند از: مسیله فخری ، بنها، کنخک شمالی و جنوبی مخدان ، هلالی ، بادوله ، راه فرعی بوشهر به اهرم و خورموج و کنگان از وسط دهستان کشیده شده است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ).

کاکی. ( اِخ ) مرکز دهستان کاکی بخش خورموج شهرستان بوشهر که در 36 هزارگزی جنوب خاور خورموج کنار راه فرعی خورموج به کنگان واقع است. جلگه ای و گرمسیر و مالاریایی است 87 تن سکنه دارد آب آن از چاه تأمین میشود محصولاتش غلات ، خرما، تنباکو. وشغل اهالی آن زراعت است. ( از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 7 ). همان قصبه ماندستان است. ( فارسنامه ناصری ).

فرهنگ فارسی

نام پدر [ ماکان ] دیلمی .
خرما لو
مرکز دهستان کاکی بخش خورموج شهرستان بوشهر

فرهنگ معین

(اِ. ) گردة نان ، قرص نان .

دانشنامه عمومی

کاکی شهری است در استان بوشهر ایران. شهر کاکی مرکز بخش کاکی در شهرستان دشتی قرار دارد.
کاکی در سال ۱۳۷۰ به شهر تبدیل شد. قرار گرفتن این شهر در مسیر ارتباطی بوشهر – عسلویه به استقرار و توسعه این شهر کمک کرده است. شهر کاکی به دلیل همجواری نزدیک با گنبد نمکی جاشک ( دشتی ) و پارس شمالی از پتانسیل گردشگری و اقتصادی بالایی برخوردار است. این شهر از قدیم الایام مراکز علمی ـ فرهنگی - سیاسی جنوب بوده و سادات و علمای بزرگی در آن حضور داشته اند.
بر اساس سرشماری سال ۱۳۹۵ جمعیت این شهر ۱۲٫۱۱۹ نفر است. [ ۲]
عکس کاکی
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

دانشنامه آزاد فارسی

شهری در استان بوشهر، شهرستان دشتی، و مرکز اداری بخش کاکی. با ارتفاعی حدود ۴۰ متر، در منطقه ای کوه پایه ای، در ۹۲کیلومتری جنوب شرقی بوشهر و ۳۸کیلومتری جنوب شرقی خورموج، سر راه خورموج به بندر کنگان و بردخون قرار دارد. اقلیم این شهر گرم و خشک و جمعیت آن ۹,۸۹۷ نفر است (۱۳۸۵).

پیشنهاد کاربران

دوستان کاکی یک اسم کوردی هستش به معنای برادری، اصولا در کردستان برای ادای احترام کردن به مردها و بزرگوار و اصیل خطاب کردن آنها از کلمه کاک قبل از اسم شخص استفاده میشه مثل کاک محمد، کاک صدیق و غیره. . .
...
[مشاهده متن کامل]
در واقع کاک همان جنتلمن انگلیسی یا انسان بزرگمنش، اشراف زاده و اصیل است. به خانم ها هم برای ادای احترام می گویند "داده" که معنای خواهر نجیب زاده یا بزرگتر به لحاظ مقام و درجه اجتماعی را می دهد.

کاکی یکی از طوایف کرد آنزلانی در بخش گهواره کرمانشاه هستن خواستگاه اولیه آنها شهر زور و جوانرود استد از نسل عبدالملک بن ماکان بن کاکی فولادوند که کاکی فولادوند طبق کتاب ازدیلمان تااشترانکوه دکتر کیومرث
...
[مشاهده متن کامل]
فولادی پادشاه دیلم و طبرستان بود فرزندان عبدالملک موفق به تشکیل حکومت ملوک جبال در کردستان و کرمانشاه میشوندکه به مدت ۱۳۰ سال فرمانروایی میکنند و بعدها موفق به تاسیس حکومت هزاراسبیان در لرستان و خوزستان میشوند عبدالملکی های نهاوند و طوایفی در چهارلنگ بختیاری از جمله فولادوند در دورود و ازنا و الیگودرز از دیگر نوادگان هزاراسبیان از تسل کاکی فولادوند هستند

کاکی یعنی دانشمند، حکیم، خردمند. اسم مشتق و برگرفته از کلمه دانشمند بزرگ سکاکی.

بپرس