کبراء

لغت نامه دهخدا

کبراء. [ ک ُ ب َ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ کبیر. ( از اقرب الموارد ) ( منتهی الارب ) ( آنندراج ). بزرگان. ( آنندراج ) ( غیاث اللغات ) : و وی از محتشمان اهل تصوف بود ( سهل بن عبداﷲ تستری ) و کبرای ایشان. ( کشف المحجوب ). ارواح طیبه مشایخ طریقت و کبراء حقیقت قدس اﷲ ارواحهم. ( انیس الطالبین ج 2 ص 3 نسخه خطی کتابخانه مؤلف ). حواشی اسوار به افراد امراء و آحاد کبراء لشکر سپرد.( ترجمه تاریخ یمینی ص 256 ). و رجوع به کبیر شود.

فرهنگ معین

(کُ بَ ) [ ع . ] (ص . ) جِ کبیر. بزرگان .

پیشنهاد کاربران

بپرس