کران

/karAn/

مترادف کران: جانب، طرف، افق، ساحل، کنار، کناره، گوشه، حد، مرز، سامان، ناحیه، انتها، پایان

معنی انگلیسی:
beach, bound, boundary, coast, demarcation, demarkation, horizon, limit, periphery, radius, shore, skyline, end, border

لغت نامه دهخدا

کران. [ ک ِ ] ( ع ص ، اِ ) ج ِ کَرینة. بمعنی زنان سرودگوی.( از آنندراج ) ( از منتهی الارب ) ( از اقرب الموارد ).

کران. [ ک ِ ] ( ع اِ ) در عربی نام سازی که آن را بربط نیز گویند. ( غیاث اللغات ). رباب. یا چنگ. ( منتهی الارب ) ( ناظم الاطباء ). بربط. بربت. مزمر. عود. ( السامی فی الاسامی ). || ( اِخ ) موضعی است به بادیه. ( منتهی الارب ).

کران. [ ک َرْ را] ( اِخ ) کوهی است به ناحیه پنجهیر از نواحی بلخ که در آن معدن لاجورد است. ( از کتاب الجماهیر ص 195 ).

کران. [ ] ( اِخ ) ناحیه ای است میان کابل و بدخشان که در آن معادن خارصینی است. ( از الجماهر ص 261 ).

کران. [ ک َ ] ( اِ ) کنار باشد که در مقابل میان است. ( برهان ). کناره. ( آنندراج ) ( ناظم الاطباء ). طرف. لب. لبه. حاشیه. جانب. ( ناظم الاطباء ). سیف البحر. ( معجم البلدان ذیل کلمه ماه دینار ). مقابل میان : حیره شهرکی است برکران بادیه. ( حدود العالم ). قادسیه شهرکی است بر کران بادیه. ( حدود العالم ). بجونه ، دهی است آبادان بر کران بیابان. ( حدود العالم ). جزیره بنی رعنی شهری است که آب دریا از سه کران وی برآید. ( حدود العالم ).
که تا در جهان تخم ساسانیان
پدید آید اندر کران و میان
از ایشان نرفته ست جز بدتری
به گرد جهان جستن و داوری.
فردوسی.
درفش مرا دید بر یک کران
به زین اندر افکند گرز گران.
فردوسی.
به لشکر نگه کرد سلم از کران
سرش گشت زآن کار لشکر گران.
فردوسی.
نیا را بدید از کران شاه نو
برانگیخت آن باره تندرو.
فردوسی.
همه زرّکانی و سیم سپید
ز سرتا به بن وز میان تا کران.
فرخی.
بخندد همی بر کرانهای راه
به فصل زمستان گل کامکار.
فرخی.
ز لاله های مخالف میانش چون فرخار
ز سروهای نونده کرانش چون کشمر.
فرخی.
ز پاشیدن آتش از هر کران
همی ریخت گفتی ز چرخ اختران.
اسدی ( گرشاسب نامه ).
من درساعت... امیر را بیافتم در کران شهر به در باغی فرودآمده. ( تاریخ بیهقی ). امیر بر کران شهر که خیمه زده بودند فرودآمد. ( تاریخ بیهقی ).
ای طلبیده جهان مرا مطلب هیچ
گم شده انگار از میان و کرانم.
ناصرخسرو.
بیشتر بخوانید ...

فرهنگ فارسی

دهی است از دهستان میزدج بخش حومه شهرستان شهر کرد واقع در ۲۸ کیلومتری جنوب باختر شهرکرد کوهستانی جلگه و معتدل ۱٠۲۹ تن جمعیت آب از رودخانه پردنجان محصول غلات و برنج .
کرانه:کنار، کناره، ساحل دریا
( اسم ) لیف جولاهگان و شوی مالان که عبارتست از جاروب مانند ی که بدان آش و آهار بر تار. جامه مالند .
اسبی را گویند که رنگ او مابین زرد و بور باشد و باین معنی به حذف الف هم آمده است گویند ترکیست .

فرهنگ معین

(کُ ) (اِ. ) اسبی را می گویند که رنگش زرد، حنایی یا قهوه ای روشن باشد. کُرَند، کُرَن ، کُرَنگ و کورنگ هم گفته می شود.
(کَ ) (اِ. ) طرف ، کنار، حاشیه .

فرهنگ عمید

= کرند
۱. جای پایان یافتن چیزی، کرانه، کنار، کناره.
۲. طرف، سو، جهت.
۳. پایان، انتها: غم زمانه که هیچش کران نمی بینم / دواش جز می چون ارغوان نمی بینم (حافظ: ۷۱۶ ).
* کران تا کران: از این سو تا آن سو، همه جا.
* کران جستن: (مصدر لازم ) [قدیمی] دوری گزیدن از خلق، گوشه گرفتن.

گویش مازنی

/keraan/ اسب زرد رنگ - نام ناحیه ای در کجور - اسبی سرخ رنگ که بر پیشانی اش خطی سفید باشد

دانشنامه عمومی

کران (تاجیکستان). کَران - شهری باستانی در شرق جمهوری تاجیکستان است، که ۵ کیلومتر شرق تر از شهرک قلعه خمبمرکز ناحیه درواز در ولایت مختار کوهستان بدخشان جای دارد.
بازمانده های شهر کران را باستان شناس تاجیک یوسف شاه یعقوب در سال ۲۰۱۲ بازیافته است.
این شهر در قدیم پایتخت پادشاهی کران بوده، که قلمرو آن سرزمین ناحیه سنگوار و ناحیه های درواز و ونج ولایت مختار کوهستان بدخشان جمهوری تاجیکستان و ولوسوالی های پنجگانه درواز ولایت بدخشان افغانستان، یعنی خواهان، کوف آب، شِکَی، نُسَی و مایمی را در بر می گرفت. کهنترین یادکرد نوشتاری از پادشاهی کران در اثر ابن خردادبه «المسالک و الممالک» آورده شده است، که «شاهان کران به پادشاهان طاهری چهار هزار درهم خراج می پرداخته اند». [ ۱] [ ۲]
کاوش های باستان شناسی بازمانده های شهر کران در سال ۲۰۱۲ آغاز شده و آنها را پژوهشگاه تاریخ، باستان شناسی و مردم شناسی فرهنگستان علوم جمهوری تاجیکستان با سرمایه گذاری بنیاد «معلم کوهستان» و شرکت باستان شناسان از روسیه، ایران، فرانسه و بلژیک انجام می شوند.
شهر کران در بلندی ۱۷۰۰–۲۰۰۰ متر از سطح دریا بر فرازی کوهی در کرانل راست رود پنج ساخته شده، که آن را مانند به شهر ماچو پیکچو در پرو کرده و از این رو کران را «ماچو پیکچوی تاجیکستان» خوانده اند.
مساحت شهر ۱۰۰ هکتار بوده و در آن نیایشگاه های زردشتی - آتشکده پنج گنبده، نیایشگاه های آب و باد، بازمانده های ساختمان های مسکنی و اداری یافت شده اند. در کنار نیایشگاه آب چند تالار بزرگ است، که بیش از ۵–۶ متر بلندی دارند و از تخته سنگ ها ساخته شده اند. میان تخته سنگ ها چوب برس ( سرو کوهی ) گذاشته اند. تالارهای نیایشگاه 24X48 متر مساحت دارند. پلکانی، که به نیایشگاه آب می فرایند همه برابرند و ۲٫۵ متر پهنا دارند.
بالاتر از این دو نیایشگاه، میدان چوگان بازی جای دارد، که 48x300 متر مساحت و تا ۱۰۰۰ کس گنجایش دارد. این میدان نشیمن هایی جداگانه و سایه دار برای نشست شاهان و درباریان و بیسایبان برای مردم داشته است.
کاوش ها در این مکان نشان داده اند، که مردم در این شهر از سده های پیش از میلاد تا سده های ۱۵–۱۶ میلادی زندگی می کردند. ساختمان ها دوطبقه ای بوده و شهر با توجّه به مسائل تأمین امنیت بنیاد شده است. یعنی وی در بلندی قرار داشته و تمام راه های منتهی به نزدیک شهر از دیدبانگاه های شهر نظارت می شدند.
عکس کران (تاجیکستان)

کران (سیرجان). کران روستایی در دهستان سعادت آباد بخش پاریز شهرستان سیرجان استان کرمان ایران است.
بر پایه سرشماری عمومی نفوس و مسکن در سال ۱۳۹۵ جمعیت این مکان ۵۳۳ نفر ( ۱۸۳خانوار ) بوده است. [ ۱]
عکس کران (سیرجان)

کران (فارسان). کُران، روستایی از توابع بخش جونقان شهرستان فارسان در استان چهارمحال و بختیاری ایران است.
این روستا در دهستان میزدج سفلی قرار دارد و براساس سرشماری مرکز آمار ایران در سال ۱۳۹۵، جمعیت آن ۴۰۴۹ نفر ( ۱۱۹۳خانوار ) بوده است.
کران در لغت به معنی چمنزار سرسبز و محل پرورش اسب است که علت نامگذاری چمنزار بودن بخش وسیعی از ارضی روستا، به علت بالا بودن سطح آب و وجود چشمه های متعدد، در گذشته است.
عمده سطح زیر کشت زمین های زراعی این روستا به زراعت چوب اختصاص دارد. در گذشته محصولات این روستا شامل برنج و عدس بوده، این روستا در سال های گذشته دارای دامپروری پررونقی بوده است. «کران»؛ طولانی ترین روستای کشور به خاطر توسعه در کنار جاده می باشد.
کران یکی از روستاهای چهارمحال و بختیاری در شهرستان فارسان است که خانه های روستایی در این روستا دریک خط ممتد ساخته شده است و موجب شده که روستا شکل و ساختار خاصی پیدا کند و در عین حال به عنوان طولانی ترین روستای کشور شناخته شود. خانه های مسکونی در این روستا در یک خط ممتد ( بیش از هفت کیلومتر ) ساخته شده است و موجب شده است این روستا شکل و مورفولوژی خاصی پیدا کند. اهالی روستای کران دارای لهجه و گویش بختیاری هستند و شغل مردم روستای کران بیشتر در بخش کشاورزی است. ساختار مسکونی روستا ساختار خطی است. روستای کران دارای مساحت ۱۱۳٫۶ هکتاری بوده و ساختار مسکونی روستا ساختاری خطی است. روستای خطی کران از شمال به اراضی شهر پردنجان و از جنوب به روستای ده چشمه و فارسان متصل می شود، روستای کران از شرق به روستای چلیچه و از غرب به شهر فارسان متصل شده است.
عکس کران (فارسان)

کران (گروه موسیقی). کران ( به انگلیسی: Charon ) یک گروه موسیقی فنلاندی است.
• Sorrowburn - ۱۹۹۸
• Tearstained - ۲۰۰۰
• Downhearted - ۲۰۰۱
• The Dying Daylights - ۲۰۰۳
• Songs for the Sinners - ۲۰۰۵
• Little Angel - ۲۰۰۱
• In Trust of No One - ۲۰۰۳
• Religious/Delicious - ۲۰۰۳
• Ride on Tears - ۲۰۰۵
• Colder - ۲۰۰۵
عکس کران (گروه موسیقی)
این نوشته برگرفته از سایت ویکی پدیا می باشد، اگر نادرست یا توهین آمیز است، لطفا گزارش دهید: گزارش تخلف

مترادف ها

bound (اسم)
حد، مرز، سرحد، خیز، کران، جست و خیز

فارسی به عربی

حد

پیشنهاد کاربران

بهترین معنی کران نهایت می باشد و بی کران یعنی بی نهایت
مترادف: سو، کنار، بر، لبه، نهایت
متضاد: اکرنه، بیکران، بینهایت
شهر کران که سابقه سکونت در آن به هفت هزار سال قبل بر می گردد، تاریخ پر فراز و نشیبی دارد. یادگار دیرینه سرزمین پارس که مرور خاطرات و گذشته های دورش همچنان سینه به سینه در اقوال عمومی مردمان منطقه فال، اسیر و گله دار جریان دارد.
...
[مشاهده متن کامل]

کَران مهد مجاهدان و احرار ، خاستگاه مجتهد فال اسیری ، مرکز ایراهستان و شهری که نامش با خلیج همیشه فارس گره خورده است . عمری به درازای تاریخ دارد و هزاران راز نهفته در دل . سنگ سنگ اینجا با رهگذران سخن می گوید .
هم اکنون در جای جای بخشهای اسیر و گله دار آثار و بقایای شهر تاریخی کران موجود می باشد که بارها توسط جهانگردان خارجی و داخلی مورد کاوش قرار گرفته و آثار باستانی و تاریخی ارزشمندی در این ناحیه کشف شده است.
طبیعتش در هر فصل سال جذابیتی خاص دارد . بهارش با گلهای نرگس عطر آگین است و تابستانش با نخلهای گوناگون آراسته به رنگهای قرمز و زرد حلاوت بخش کامها است . زمستانش بارانی و پاییزش مژده بخش.
کران و بزرگ ترین شاهراه تجاری دوران باستان در پس کرانه های شمالی خلیج فارس
باتاسیس سلسله ساسانی، امر شهرسازی و تجارت خشکی و دریایی مورد توجه زیادی قرار گرفت. اهتمام ویژه ساسانیان به امر بازرگانی و تجارت که با ساخت شهرهای جدید و احیای شهرهای قدیمی همراه بود مستلزم توجه به راه های جدید تجاری یا رسیدگی به راه های قدیمی نیز بود که شهرهای مختلف را به مراکز بازرگانی و بنادر خلیج فارس متصل کند. بر سر راه های تجاری ساسانیان شهرهای بسیاری به وجود آمد.
یکی از بزرگترین شاهراهای تجاری که نقاط مرکزی ایالت فارس را به بندر مهم سیراف در ساحل خلیج فارس متصل می کرد همین مسیر بوده است که از شهرهای متعدد فارس و کوره اردشیرخوره عبور می کرد و عبور آن از برخی نقاط، پیدایش شهرهای جدید را به دنبال داشت.
یکی از این شهرها کَران ( کاران ) بود که در منطقه گله دار و اسیر از توابع شهرستان مهر در استان فارس واقع شده است. نام این شهر به کرات در منابع متعدد جغرافیایی قرون اولیه اسلامی آمده است. جغرافیدانان اسلامی در ذکر مسیرهای تجاری منتهی به بندر سیراف از کُران نیز یاد کرده اند که دو جاده به آن می رسید و سپس هر دو با یکی شدن به سیراف منتهی می شد.
ازخرابه های شهر کران پایه سنگی آتشدان کشف شده که از سابقه پیش از اسلام این شهر و وجود جمعیت زرتشتی آن حکایت می کند با سقوط ساسانیان این نقطه نیز فتح شد و مردم آن نیز به تدریج مسلمان شدند هر چند در ابن منطقه نیز تا قرن چهارم هجری زرتشتیان نیز زندگی می کردند.
حضور قومیت ها و شخصیت های تاریخی در کران
:پس از سقوط ساسانیان گروهی از مردم عرب مهاجر موسوم به بنی زهیر وارد ناحیه کران شدند که بخشی از سواحل خلیج فارس نیز نام آنها را به خــود گرفت و به سیف بنی زهیر معروف شد؛ جغرافیدانان مسلمان از کران به عنوان محل سکونت طائفه بنی زهیر یاد کرده اند. به گفته کتاب حدودالعالم که در قرن چهارم هجری تالیف شده جم و کران شهرک هایی در حدود سیراف با آبادانی و جمعیت فراوان بودند.
شاهراه تجاری و بازرگانی به بندر باستانی سیراف با گذر از کران به نقطه ای کوهستانی وارد می شد که امروزه به تنگ بندری مشهور است و در این مسیر تا سیراف بقایای استراحتگاه ها و آب انبارهای متعدد وجود دارد.
از کران شخصیت هایی مانند محمد بن سعد کرانی ادیب اخباری، ابو طیب فرحان بن شیران کرانی وزیر صمصام الدوله ال بویه ، ابو محمد عبدالله بن شاذان کرانی و ابو اسحاق کرانی یکی از دیوانیان دربار عضد الدوله بویه برخاسته اند.

طایفه کران*کوران*ایل بختیاروند *بهداروند *
ساکن کران فارسان
کران::پسران
کر::پسر بختیاروند - کر بهداروند

به دیگر کران:از دیگر سوی ، از طرف دیگر
وزین دختر ِ شاهِ هاماوران،
پر اندیشه گشتی، به دیگر کران
نامه ی باستان ، ج ۳ ، داستان سیاوش ، دکتر کزازی ۱۳۸۴، ص ۲۶۵. 》

شجرنامه طایفه کران خلیلی ایل منجزی ایل بختیاروند قوم لر
رستم خان بختیاروند پلنگ
شاه حسین خان بختیاروند ایلخان
جهانگیر خان بختیاروند ایلخان ( فیلتن خان )
خلیل خان بختیاروند ایلخان *اسدالله *
...
[مشاهده متن کامل]

اردشیر خان بختیاروند
غریب خان بختیاروند
. .
. .
. .
. .
. .
. .
. .
. .
. .
فیل آباد منجزی - سورشجان منجزی - چلیچه منجزی - عیسی آباد منجزی. کران منجزی
تیره اردشیر وند*شهرون - شرون - شیروند* خلیلی
اردشیر::شیر
شیر::اسد
بعد از کشته شدن خلیل خان بختیاروند به دست پسران تاجمیرخان آسترکی
محمد خان و احمد خان آسترکی لقب شیرکش را اختیار کردند

طایفه کران بهداروند جدا شده از
تیره اردشیر وند طایفه خلیلی بیگیوند پلنگ ایل منجزی بهداروند *بهادروند *
ایل بزرگ لر بختیاروند
غریب خان پسر اردشیر خان بختیاروند
::
تیره کرکران*کورکوران*منجی لردگان
...
[مشاهده متن کامل]

( پسر پسران معجزه گر )
تیره کرمنجی::کور منجزی
تیره کرکرمنجی::کورکور منجزی
طایفه کورکور منجزی
ایل منجزی بهداروند *کران منجزی:پسران معجزه گر *

بهترین معنی ممکن گسترده

بپرس