کردک

لغت نامه دهخدا

کردک. [ ک ِ دَ ] ( اِ ) لغز و چیستان باشد و آن را به نظم و نثر از هم پرسند. ( برهان ) ( آنندراج ).معما. ( ناظم الاطباء ). رجوع به لغز، چیستان ، معما، پردک ، بردک و احجیه شود.

کردک. [ ] ( اِخ ) دهی است از دهستان بیات بخش نوبران شهرستان ساوه. کوهستانی و سردسیر است و 126 تن سکنه دارد. ( از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 1 ).

فرهنگ فارسی

لغز و چیستان باشد و آنرا به نظم و نثر از هم پرسند. معما

فرهنگ عمید

= لُغَز
۱. قطعه، بخش.
۲. بخشی از کتاب.

پیشنهاد کاربران

کولدین ( کول زین. کردین ) ::تن پوش
چوپانان
ایل لر بختیاری قوم لر
به واسطه پوشیدن این تنپوش بسیاری
از ایلات لر را قوم کرد می نامند
کرد::کوچرو . کسی که کول زین می پوشد
قوم لر::لهراسب کیانی از نسل جمشید کیانی
...
[مشاهده متن کامل]

ایل کران منجزی بختیاروند سر منشاء بسیاری از طوایف ایل بزرگ لر بختیاروند
*کرمنجی*
طایفه شاکی*شقاقی*بختیاروند
طایفه حسنکی بختیاروند
طایفه شالو*شادلو*بختیاری
طایفه کر زنگنه بختیاری
طایفه کر شولی بختیاری
ایل لر شول
****
ایل لر کرمنجی *کرمانجی *
****
ایالت آسورستان*آسوران*ساسانی در شمال عراق و سوریه و جنوب ترکیه
ایل سورانی در کردستان عراق بازمانده قوم آشور
کشور سوریه نام کشور خود را از قوم آشور
گرفته
( آشور یه، آسوریه )

بپرس