کشمکشان

لغت نامه دهخدا

کشمکشان. [ ک َم َ ک َ ] ( اِ مرکب ) کش مکش. تعارض. جدال :
پیر میخانه نمی داد بما دختر رز
بر در میکده خوش کشمکشانی کردیم.
ظهیرای نهاوندی ( از آنندراج ).

پیشنهاد کاربران

بپرس