کفش خواستن

فرهنگ فارسی

۱ - طلب کردن کفش . ۲ - سفر کردن بمسافرت رفتن : مقابل کفش نهادن .

پیشنهاد کاربران

کفش خواستن ؛ طلب کردن کفش. ( فرهنگ فارسی معین ) .
- || کنایه از تهیه سفر کردن و بسفر رفتن. ( از برهان ) ( آنندراج ) ( فرهنگ فارسی معین ) . مقابل کفش نهادن. ( فرهنگ فارسی معین ) . و رجوع به کفش نهادن در همین ترکیبات شود.

بپرس