کفش دریدن

فرهنگ فارسی

( مصدر ) ۱ - پاره کردن کفش . ۲ - تکاپوی بسیار کردن سعی بلیع نمودن : ( بجستجوی دریدند کفشها تاشد لری براه تمنا باین گروه دو چار ) . ( شفائی در هجو فکری )

پیشنهاد کاربران

کفش دریدن ؛ پاره کردن کفش. ( فرهنگ فارسی معین ) .
- || کنایه از تکاپوی بسیار کردن. سعی بلیغ نمودن. ( از آنندراج ) ( از فرهنگ فارسی معین ) :
بجستجوی دریدند کفشها تا شد
لری براه تمنا به این گروه دوچار.
شفایی ( در هجو فکری از آنندراج ) .

بپرس