کلانتری
/kalAntari/
مترادف کلانتری: شهربانی، کمیساریا، نظمیه
معنی انگلیسی:
لغت نامه دهخدا
فرهنگ فارسی
فرهنگ معین
فرهنگ عمید
۲. (حاصل مصدر ) [قدیمی] رهبری، سرپرستی.
جدول کلمات
مترادف ها
کلانتری، اداره کارپردازی و خواربار ارتش
کلانتری، مرکز پلیس
کلانتری، ضابطین شهربانی
پیشنهاد کاربران
کلن در زبان کردی بمعنی بزرگ است
کلان نیز در زبان فارسی به معنی بزرگ می باشد
شاید کلانتر به معنی بزرگ تر باشد
کلان نیز در زبان فارسی به معنی بزرگ می باشد
شاید کلانتر به معنی بزرگ تر باشد
کلانتری تا آخر دوره پهلوی جایگاه و مسئولیت حفظ امنیت و آرامش حوزه استحفاظی که برایش تعریف شده بود را بر عهده داشت در دوره اخیر نیز چند بار اسم عوض کرده که
کمیسریا
پایگاه پلیس درقسمتی ازشهرکه وظیفه آن ایجادنطم وامنیت ورسیدگی به شکایات مردمی در حوزه محدوداستحفاظی مشخص شده می باشد